logo





سامان سياسى ما جولانگاه اسلام است

چهار شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۵ اکتبر ۲۰۱۶

نيكروز اعظمى

nikrouz-azami2.jpg
ما ايرانيان در دوران باستان بر خلاف يونانيان باستان كه اقتدار معطوف به مصالح عمومى را در رعايت حقوق شهروندى از طريق سامان سياسى دولت-شهر اِعمال مى كردند، تبيين نظرى در راستاى چنين حقوقى كه مفهوم منافع عمومى باشد را نداشتيم و نمى توانستيم داشته باشيم چونكه چنين اقتدارى از منشأ رعايت حقوق شهروندى در پيوست با الزامات آن، كه در برگيرنده تبعيت همگانى از قانونِ برآمده از چنين اقتدارى باشد، هيچگاه نداشيم. و قوانين همواره در بستر سامان سياسى ايرانيان منبعث از احكام يزدانى در جلوه هايى همچون "شاه سايه خداست" (و در عنوان امروزى اش خدا) و محافظت از قدرت بى شائبه شاهان و اقتدار آنها در شكل مفردش بود و نه اقتدار برآمده و تعميم يافته از بطن مشاركت عمومى در قبال منافع و مسئوليت همگانى.

بعدها چنين اقتدارى( اقتدار دولت-شهرهاى يونانى) در راستاى حقوق شهروندى در شكل امروزى اش، فقط در خودِ غرب باليد و پويا شد. اما ايرانيان فاقد تبيين نظرى به مفهوم حقوق شهروندى در انديشه هستند. به همين دليل است كه سامان سياسى ما نمى تواند از دايره انتخاب بد و بدتر "جمهورى" اسلامى عبور كند. سامان سياسى ما جولانگاه اسلام است كه بواسطه مناسبات ميان صغيرى و كبيرى و "رب و عبد"، حقوق شهروندى را ضايع كرده است. و هر نوع تلاشى در زمينه تبيين نظرى در دايره ى سياست انتخاباتى بد و بدتر، ناكام مانده و ناكام مى ماند. در واقع دايره انتخاباتى "بد و بدتر" نتيجه بحران و ناهنجارى هاى اجتماعى جامعه كنونى ايران است كه بواسطه اِعمال قدرتِ احكام الهى/ اسلامى، بر ايران و ايرانى تحميل شده است و اين خود نشانگر اينست كه ايرانيان در تدوين نظرىِ حقوق شهروندى به مثابه سامان سياسىِ دولت-ملت، از فهم تمدن معاصر به دور هستند و تنها مظاهر چنين تمدنى را از طريق بكارگيرى واژگانى همچون آزادى و دموكراسى در حركت زبانى، مى ستايند. اما همين حركتِ صرفِ زبانىِ ( و نه بيشتر از اين و در حد فهم آنها) ستايشگرانه معطوف به آزادى و دموكراسى، بواسطه جنگ هاى نابخردانه اى كه سياستمداران درون دموكراسى هاى حاضر به راه انداختند، تبديل به لقلقه زبان شدند و بدينسان اين الگوى شهروندى/انسانى را با تجاوز به ملل ديگر از سوى رهبران كشورهاى غربى و سياستمداران، همسان جلوه مى دهيم. و همين حجت مى شود تا ناتوانى مان را در راه تبيين و تدوين نظرىِ حقوق شهروندى، پنهان كنيم و دشوارى آن را با توسل به طرح جنايات دموكراسى هاى غربى و اينكه حقوق شهروندى بر بستر چنين جناياتى از دموكراسى هاى موجود نمى تواند حقيقى و انسانى باشد، دور بزنيم. از سوى ديگر، اساساً چنين تدوين و تبيينى با هيچ وجهى از فرهنگ ما همگن نيست و مايى كه در چنبره پيشينه فرهنگى مان، فرهنگى كه فرد و فرديت در آن مأمنى ندارد و حامل نظام بى كفايت سياسى ست، گير كرده ايم و نمى توانيم بند ناف را از آن پاره كنيم، نتيجتاً تدوين حقوق شهروندى و تدوين نظريه اصلاح طلبى در دايره تنگ اصلاح طلبى اسلامى باقى مى مانند.

قطعاً تدوين نظريه فكرى و سياسى در بُعد سكولاريسم به منزله رهايى از بن بست "انتخاب بد و بدتر" است. بن بستى كه نتيجه سياست خانمانسوز الگوى اسلام شيعى ست و موجب ناهنجارى هاى موجود در جامعه ايران شده است و در صورت تدوام مى تواند، ايران را به درگيرى هاى خشونت بار ميان اقوام بكشاند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد