logo





تهران - خيابان وليعصر ۲۳ خرداد

گزارشی از فعالين نشريه دانشجويی بذر

يکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۴ ژوين ۲۰۰۹

ميدان فاطمی از صبح ملتهب بود. مردمی که صبح در محل بودند خبر ميدادند که صبح عده زيادی از معترضين وحشيانه دستگير شده اند. پليس يگان ويژه قدم به قدم تمامی خيابانهای منتهی به وزارت کشور را کنترل ميکرد. به عابرين اجازه ايستادن داده نميشد و با اندک بحثی با مامور يا دستگير ميشدند يا با شوک الکتريکی به آن ها پاسخ داده می شد. اما جمعيت هنوز متشکل نشده بود. فريادهای مرگ بر ديکتاتور از گوشه گوشه خيابان به گوش ميرسيد، ماشينها بوق ميزدند اما هر تجمعی را پليس با ضربات باتوم و مشت و لگد پاسخ ميداد. کرکره مغازهها تا نيمه پايين بود و به عابرين بی دفاع پناه می دادند. بلندگوی پليس به تمام کسبه محل اعلام کرد مغازههای خود را تعطيل کنند همه چيز در حال فيلم برداری است و کسانی که همکاری نکنند ديگر نمی توانند در آن محل بمانند. ساعت اداری که تمام شد جمعيت بيشتری پياده و سواره به خيابان وليعصر و به سمت ميدان فاطمی سرازير شد. مردم ابتدا در پياده رو و سپس در خيابان فرياد مرگ بر ديکتاتور را سر دادند که با حمله پليس مواجه شد جمعيت ميگريخت و می ايستاد و بار شعار خود را می داد ولی هنوز يک صدا نشده بودند و پراکنده بودند. همکاری مردم فوق العاده بود، مردم حوالی تظاهر کنندگانِ در حال فرار را در خانه های خود پناه می دادند. در اين اثنا خبر رسيد که جمعيتی چند هزار نفری از ونک در حال حرکت به سمت فاطمی است اين خبر روحيه معترضين حول وزارت کشور را تقويت کرد و باعث شد جمعيت بسياری از ناظرين در پياده رو ها به آنان بپيوندند. تا رسيدن جمعيت چندهزار نفری، معترضين حول وزارت کشور خيابان وليعصر را بستند، روی زمين نشستند و اجازه حرکت ماشين ها به سمت بالا را ندادند. حدود بيست دقيقه بعد جمعت چندهزار نفری رسيد و مردم پياده رو و خيابان يکی شدند. در اين حين بود که پليس به ميان مردم آمد اما جمعيت چند هزار نفری به ضرب و شتم پليس پرداخت ۴ موتور و ۳ ماشين پليس را به آتش کشيدند. و از همين جا بعد بود که جمعيت با جرات و جسارت بيشتری حرکت کرد. سيل گازهای اشک آور به سمت مردم روانه شد. اما مردم همچنان با شعار و فرياد و خردکردن شيشههای بانکها و آتش زدن سطل های زباله شهرداری و کندن نرده های کنار خيابان به سمت وزارت کشور پيش ميرفت دو اتوبوس شرکت واحد هم در راه به آتش کشيده شد. صدای گلوله از همه جا به گوش ميرسيد. خبرهای بسياری از دستگيريها و حملات وحشيانه پليس به کودکان و مسن ها در جمعيت ميپيچيد. اين شورش تا ساعت ۸ شب ادامه يافت که يگان ويژه سرتاپا مسلح وارد عمل شد و در ابتدا تنها کوشيد جمعيت را متفرق کند و به کوچه ها بکشاند و ديگر به تنهايی حمله نمی کردند. سربازهای تا بن دندان مسلح گروهی به يک نفر هجوم می بردند و چون جمعيت را متفرق کرده بودند ديگر ترسی نداشتند. دوباره خيابان وليعصر را در اختيار گرفتند و اعلام شد از ساعت ۸ يگان ويژه حق تير دارد. بسياری از جوانان شرکت کننده در اين تظاهرات تصور چنين ددمنشی را از سوی پليس نداشتند و گاها با شک و ترديد ايرانی بودن اين يگان ها را زير سوال بردند. اينان جلو چشم ميليون ها چشم و دوربين گردن دختری را شکستند و با شوک الکتريکی به جان پيرزنی افتادند و هزاران جنايت ديگر مرتکب شدند اما با همکاری مردم اجازه داده نشد مصدومين دريده شده با امبولانس پليس جابجا شوند و مردم خود آن ها را به مراکز درمانی رساندند. حتی خبرهايی ميرسيد که اين سربازان به زبان عربی تکلم می کنند و لبنانياند. بعضی از آن ها در پاسخ به مردم در مورد وحشی گری خود گفتند ديگر دور شما تمام شد دور دور ماست.
۲۳ خرداد ۸۸


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد