logo





وقتی کارگر شلاق میخورد

چهار شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۱ ژوين ۲۰۱۶

رضا رخشان

در چند روز گذشته حکم شلاق کارگران معدن طلای آق دره در آذربایجان غربی ،طبقه کارگر را در بهت فرو برده است. اینکه چگونه ممکنست عده ای از انسانهای بینوا را فقط بخاطر اعتراض معیشتی ،به شلاق محکوم کرد؟این چگونه تفکریست که به سایر انسانهایی که تنها ثروت و سرمایه ای بجز فروش نیروی کار ندارند این حق انسانی وبدیهی را برای زنده ماندن و بقا نمی دهد؟در حالیکه فروش نیروی کار،یعنی از دست دادن بهترین ساعات زندگی در بهترین روزهای عمر،آنهم تنها برای تامین معیشت زندگی.اگر درین میان حاصل دسترنج بهترین ساعات و روزهای زندگی پایینتر از خط فقر باشد اگر همین حاصل دسترنج پایینتر از خط فقر در بهترین ساعات و روزهای زندگی با تاخیر و دبه درآوردن کارفرماها همراه باشد وتازه هرگونه اعتراض وحق طلبی نتیجه اش زندان واخراج وشلاق باشد قوز بالای قوز است.از طرف دیگر ،اگر درد شلاق شدید است اما زود گذر است.هرچند نفس همین حکم شلاق در هیچ قاموس و ایدئولوژی نمی گنجد و محکوم است.با این همه، اگر شلاق ،تحقیر بشمار میرود کارگران تحقیرهای بیشتر ازین هم زیاد دیده اند.واقعیت اینست زندگی کارگری ،یعنی درد ورنج،یعنی حسرت،یعنی تحقیر.اینکه دست رنج شما ،هزینه های ابتدایی زندگانیتان را برآورده نکند اینکه همیشه حس شرمندگی ،چه نسبت به تاخیر در پرداخت کرایه خانه و بقالی وچقالی غیره بشما دست میدهد اینکه حسرت یه زندگی انسانی وبدون دغدغه نان شب به دلمان مانده، اینکه برای تامین مخارج تحصیل وازدواج فرزندانمان در گل فرو مانده ایم،از صد شلاق خوردن بدتر است.زندگی کارگری عین درد است.در چنین شرایطی که سرمایه داری ایران جهت بهره بیشتر از نیروی کار وارزش افزوده کارگران ،از دست زدن به هر عملی ابایی ندارد واگر شرایطی مهیا شود که بجای استفاده از نیروی کار کارگر از ماشین ورباط بهره گیرند بطوریکه کارگران از گرسنگی بمیرند، برای تغییر چنین اوضاعی دست زدن فردی به اعتصاب غذا که سهل است اگر همه طبقه کارگر دست به اعتصاب غذا بزنند کک سرمایه داری نمی گزد.اینکه سرمایه داری را با استفاده از اهرمهای اخلاقی عقب نشاند ،(البته ضمن حمایت از مطالبات کارگری این رفقا)بنظرم ساده کردن صورت مسئله است.همان طورکه حساب باز کردن روی مدیای سرمایه داری نظیر بی بی سی و صدای امریکا وغیره در جهت تحقق مطالبات کارگری،کاری عبث وبیهوده میماند.چرا که همه اینها نوکران وحقوق بگیران سرمایه داریند .بنظر من اگر طبقه کارگر بدنبال بهبود شرایط زندگی خویش است چاره کار ،تنها وتنها در تشکیل تشکلهای کارگری مستقل میباشد. عامل مهمی که میتواند طبقه کارگر را ازین پراکندگی وضعف نجات دهد.این تنها تشکل کارگریست که میتواند از زندگی کارگران دفاع کند.این تنها تشکل کارگریست که میتواند این طبقه بزرگ اما بی ریخت را قدرت ببخشد.در روابط بین کارفرما وکارگر تنها عاملی که میتواند کارفرماها را بعقب براند یعنی حاضر شوند که از بخشی از سود خود چشم پوشی کنند وبه کارگر با دیده احترام رفتار کنند تنها راه همانا متشکل ساختن کارگران در محیط کار است. نه با اعتصاب غذا و نه ریش گرو گذاشتن ونه با ابزار رسانه های بورژوازی میتوان به این ارمانها رسید.طبقه کارگر نیاز به قهرمان وسوپرمن ندارد. بلکه به اتحاد وهمبستگی طبقاتی نیاز مند است.

با ارزوی پیروزی واعتلای طبقه کارگر در جهان
رضا رخشان
12/3/1395


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد