انگار در بر همان پاشنه میگردد که از پیش میچرخید. گویا چیزی تغییر نکرده است و تاریخ روایت مضحکهآمیز خود را همچنان بیوقفه از گذشتهای دور به اجرا میگذارد. اما این بار تنها ولی فقیه نیست که بر گسترهای از ولایت اسلامی بر رعایای خویش حکم میراند بلکه دوستان همفکر و همرأیِ فرامرزی او نیز انساندوستیهای "بابالنگ دراز"ی خود را در خصوص شهروندان ایرانی به کار میگیرند تا لابد به گمان خویش قیمومیت بیچون و چرای خود را از ماورای بحار و آنسوی دریاها بر مردم ما اعمال نمایند. شگرد ناصواب و نادرستی که دولتهای غربی متظاهر به حقوق بشر میپندارند به اتکای آن خواهند توانست آبروریزیها و حقارتهای گذشتهی خود را در منطقه جبران کنند.
گفتنی است که سایت سفارتخانههای اروپایی در ایران به سهم خود دیدنی است. چون تمامی این سفارتخانهها در سایت خود به گونهای میگویند و مینویسند اما در ارتباط با مردم و ارباب رجوع به گونهای دیگر عمل میکنند. انگار به نیکی پای درس مدیران دولت جمهوری اسلامی نشسته باشند و از شگردهای غیر اخلاقی کارگزاران آن برای گردش کار اداری سفارت درس و الگو بگیرند. شگردهایی که با اجرای آن مثل همیشه شهروندان ایرانی تحقیر میشوند تا عدهای از صدقهی سر همین شهروندان به اهداف سوداگرانهی ناصواب و ناسالم خویش دست یابند. نوعی سوداگری که تنها با تحقیر و تحمیق تودههای مردم انجام میپذیرد.
در همین راستا یادآور میشود که یکی از این سفارتخانهها به دروغ در سایت خویش اعلام نموده که وقتگیری برای دریافت ویزا تنها از طریق سایت سفارت انجام میپذیرد، اما در عمل کسی به انجام چنین رهنمون آمرانهای موفق نمیگردد. به عبارتی روشنتر سفارتخانهای که از سر لاقیدی و ولانگاری خودش را باور ندارد، انتظار دارد مردم سادهدل و واماندهی کشور ما به دروغهایش گردن گذارند. به واقع آنان همان آموزههای ناصواب جمهوری اسلامی را در اداره و گردش کار روزانهی سفارت به اجرا میگذارند. چون همانند "حضرات آیات عظام" وطنی و یا مدیران پخمه و شلختهی دولتی به گونهای میگویند اما به گونهای دیگر عمل میکنند.
با این همه در سایت یکی از سفارتخانهها با تبلیغ و ژستی انساندوستانه گفته میشود که ارباب رجوع گول و فریب دلالها و کارچاقکنها را نخورند و تنها از طریق سایت سفارت به رزوِ وقت اقدام نمایند. همان سایتی که مردم را دانسته و حسابگرانه سر کار میگذارد. ولی برخلاف آنچه که همین سفارتخانه در سایت خود میلافد و به نمایش میگذارد، تنها نزد دلالان غیر رسمی و افراد خیابانی جلوی سفارت میتوان به فرمهای ثبتنام و وقتگیری دست یافت. به عبارتی دیگر اینان همان کسانی هستند که در خفا و پنهانی به اندرونی سفارتخانهی یادشده مرتبطاند و واسطه و رابطی غیر رسمی بین مردم و سفارتخانه قرار میگیرند. چنانکه در نهایت از سوی دستگاه اداری سفارت هیچگونه پرسشنامه و فرمی بین مراجعان توزیع نمیگردد.
یکی از سفارتخانهها هم به مشتریان خود آمرانه و مؤکد دستور میدهد که ارباب رجوع شصت یورو کارمزدشان را همراه بیاورند. به گونهای که این شصت یورو نه پول خرد باشد و نه درشت. با همان لحن و گفتاری که جمهوری اسلامی بر بستری از نظامیگری و استبداد رأی آن را برای شهرووندان خویش به اجرا میگذارد.
دیوارها و فضای بیرونی اکثر سفارتخانههای اروپایی در ایران با وضع و حال شلختگی و کثیفی خیابانهای تهران همخوانی و همسویی دارد. چنانکه بر دیوار اکثر این سفارتخانهها تابلوهای گرد و خاک گرفتهای را میبینیم که آگهیها رنگ و رو رفته و تاریخ مصرف گذشتهی سالهای قبل را در ویترین کثیف آن در دیدرس مردم نهادهاند. بر سردرِ پر از مأمور و پلیس آنها، مردم هم همانند بردگان قرنهای میانی در صفهای طویل و پرازدحام از صبح کلهی سحر به صف شدهاند. انگار قرار است در الگوگذاری از عوام و یا فرهنگ دولتی جمهوری اسلامی آش نذری و حلوا بینشان خیرات کنند. اما همهی این مراجعان همانند دوزخیان و نفرینشدگان مجبوراند ساعتهای طولانی به صف شوند و گشنه و تشنه باقی بمانند.
عابران و رهگذران تهرانی نیز از نمایش چنین صحنههایی در پیادهروها چیزی جز دلزدگی و خستگی بصری نصیب نمیبرند. گویا به تعمد میخواهند به اتکای واپسگرایی و تحجر صحنههایی از شکنجهی روانی را برای مردم به نمایش بگذارند تا مردم ایران نیز دستیابی به حقوقی انسانی و اخلاقی خود را برای همیشه به فراموشی بسپارند.
جدای از صفنشینان و به صفشدگان، گروه پرشماری از کارچاقکنهای حرفهای نیز مقابل سردرِ سفارتخانههای اروپایی دیده میشوند که کارتها و اوراق تبلیغی خود را بین ارباب رجوع توزیع و پخش میکنند. آنان ضمن تبلیغ و بازاریابی به دنبال مشتریان ساده دلی میگردند که ایشان را به بهانهی اخذ ویزا، جهت سرکیسه کردن به دفتر کار خود بکشانند. دفتر کار این گروه تحت پوشش دفترهایی از بیمه و یا تورهای تفریحی به کارشان ادامه میدهند. با همین بازارِ مکارهای که توسط سفارتخانهها پا میگیرد زمینههایی نیز فراهم میشود تا دستفروشان حضور پر جنب و جوش خود را جهت کاسبی و فروش اغذیه تعقیب و دنبال نمایند. آجیل، آب نبات، بیسکویت، نوشابه و ساندویچ. یادماندههایی از سینماهای دههی سی و چهل که دوباره در دلها زنده میگردد. تا آنجا که سفارتخانههای اروپایی به دلیل شلختگی و جاماندگی فرهنگی چیزی از سفارتخانهی عراق و افغانستان کم نمیآورند. انگار بخواهند اسرای جنگی را سامان ببخشند و یا گروههای عوامالناس را به زیارت عتبات عالیات بفرستند. آشفتهبازاری که حسابگرانه آن را برای بازارگردانی خویش مناسب و لازم یافتهاند.
سفارتخانههای اروپایی علیرغم ادعای تبلیغی خویش در خصوص حقوق بشر و منزلت و جایگاه انسانها، ضمن همسویی با جمهوری اسلامی بیش از هر گروه و دستهای شأن و منزلت انسانها را به سخره میگیرند. مثل اینکه علیرغم گذشت زمان، با رعایای ممالک محروسهی ناصرالدین شاه صاحبقران سر و کار داشته باشند. جهان حقیرانهای که توأمان نیاز سیاسی دولت جمهوری اسلامی و دولتهای اروپایی را برمیآورد. چون منافع و خواست مردم و شهروندان ایرانی با منافع هر دو گروه دولتی و خارجی بیگانه و ناآشنا مینماید.
گسترهی کاسبی و سوداگری کارکنان سفارتخانهها تنها به اخاذی و سرکیسه کردن ارباب رجوع محدود نمیماند، بلکه دامنهی وسیعی از فساد رسمی و غیر رسمی را نیز در بر میگیرد. چراکه اکثر کارکنان سفارتخانهها از تسهیلاتی که سفارتخانه برایشان فراهم میبیند سود میجویند تا به قاچاق فرش و اشیای عتیقه اقدام ورزند. کار و حرفهای که کارکنان سفارت از بام تا شام بدون هیچ مانع و رادعی آن را دنبال میکنند. قاچاق انسان و مواد مخدر نیز کار و بار سودآوری است که همین گروه از کارکنان به هیچ روی از سودآوری بیحساب و کتاب آن جا نمیمانند. به طبع در همین گشت و گذارهای ناسالم و غیر اخلاقی بستری آماده میشود که اطلاعات و اخبار داخل ایران جمعآوری و به کشور مرکز ارسال گردد. شرکتها و پیمانکاران دولتهای اروپایی نیز در همین راستا ضمن برنامهای حساب شده بیوقفه به عوامل سفارت یاری میرسانند.
شکی نیست که بنا به تجربه و آموزهای همگانی، سفارتهای خارجی هیچ گاه تصویر و نشان درست و سالمی در ذهن تاریخی ایرانیان بر جای ننهادهاند. همچنین آنان هیچ نیازی در خود نمیبینند تا بخواهند این تصویر ناسالم را از ذهن شهروندان ایرانی پاک کنند. به طبع آنچه هماینک در اندرونی و بیرونی همین سفارتخانهها اتفاق میافتد نمونههای روشن و گویایی است از همهی آنچه که طی چند قرن گردانندگان آن تعقیب و دنبال نمودهاند. متأسفانه سفارتخانههای اروپایی نمیتوانند حساب بیحسابی دولت غیرمردمی و خودساختهی جمهوری اسلامی ایران را از شهروندان آن جدا کنند. چنانکه سوداگرانه به همین گذشتهی تاریخی ناصواب و غیر انسانی عشق میورزند. گذشتهای که از خود میراث ارزشمندی جز توطئه، تحقیر و توهین به یادگار ننهاده است.
در ادبیات و رفتاری که سفارتخانههای اروپایی در ایران به کار میگیرند، به راحتی نزاکت و ادب را نادیده میانگارند. آنان بنا به رویکردهای سوداگرانهی خویش انتقام سیاسی خود را از دولت ایران به پای مردم عادی مینویسند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که از ضعف، ناتوانی و بیهویتی کارگزاران جمهوری اسلامی همواره به نفع اهداف دولت متبوع خویش سود بردهاند./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد