«فصل سوم»
«ستایش ناسیونالیسم»
طرح مسئله
مقصود از ستایش ناسیونالیسم، تحلیل و بررسی آن جریان های مشخص سیاسی ـ تئاتری است که با رُشد بورژوازی ووقوع انقلاب مشروطه، ظهورشان درجامعه ی تئاتری و در میان هنرمندان تئاتری جوامع شهری آن دوران، درایران ناگزیر می نمود، وبدین ترتیب نخستین پایه های تفارقات و مرزبندی های طبقاتی ـ تئاتری را، به معنای امروزی، در کشور پی ریخت؛ و لذا، از یک سو، نخستین گرایش های ناسیونالیستی، ودرادامه گرایش های افراطی ناسیونالیستی، درسبک تئاتر نوشتاری غربی ــ بازی زبان (تراژدی های ایرانی) را شکل داد؛ و از سوی دیگر، نخستین فرم های انقلابی ــ بازی بدن (پانتومیم ها و تئاترهای تهیجی ـ تبلیغی) را، در سایه ی انقلاب، درراستای تئاتر زحمت کشان، تجربه نمود، ضمن آن که هر دو گرایش به مبارزه علیه استبداد فئودالی (فصل اول) و انتقاد، و حتی حمله به طبقه ی استثمارگر جدید، بورژوازی (فصل دوم)، در قالب کمدی ها و نمایش مسائل حادّ اجتماعی ـ سیاسی روز و دیروز، ادامه می دهند.
میدان عمل این جریانات، گستره ای از حوالی انقلاب مشروطه (1906م.) تا تأسیس سلسله ی پهلوی (1925م.) را دربر می گیرد.
***
دو جریان درهم بافته
درفاصله ی زمانی اوج گیری انقلاب مشروطه (1900م. به بعد) و فرار شاه مستبد، «محمدعلی شاه»، به روسیه تزاری (1909م.)، و در ادامه ی روندهای مبارزات سیاسی ــ اجتماعی در جامعه ی شهری کشور، «دو جریان درهم بافته ی تئاتری» (A وB)، هم زمان، بر صحنه پدیدارمی گردند: (A)، ادامه و تکامل سومین گام به سوی آشنائی با تئاتر غرب و توسعه ی آن درایران، یعنی «برصحنه بردن متون نمایشی برگردان، ایرانیزه و مسخ شده، و نیز، متون اصیل نگارش یافته؛» (B)، ادامه و تکامل دومین گام به سوی آشنائی با تئاتر غرب و توسعه ی آن، یعنی «تقلید ـ بهره گیری ازفرم ادبیات نمایشی غرب <نمایشنامه نویسی گری و نقادی گری> درجهت طرح مشکلات و مسائل جامعه ی ایرانی».
اکنون، با توجه به عناصر و شرایطی که انقلاب مشروطه را آفرید(1)، اهداف ناسیونالیستی سه گانه ی این دوجریان درهم بافته چنین بودند:
(I بیداری وروشن گری مردم، برای رسیدن به انقلابی دوم که
این، عمدتاً، هدف روشن فکران و هنرمندان جناح چپ بود ـ
امید به آینده.
II) بیداری و روشن گری مردم، به خاطر تجدید عظمت دوران
گذشته، و این، عمدتاً، هدف روشن فکران و هنرمندان جناح
راست بود ـ امید به گذشته.
III) بیداری و روشن گری مردم، برای رسیدن به شرایطی بینا
بینی ازچپ و راست که این، عمدتاً، هدف روشن فکران و
هنرمندان جناح میانه (دمکرات ها) بود ـ امید به حال، به
آن چه که درحال وقوع است.
A ـ «جریان درهم بافته ی اول» (برصحنه بردن متون نمایشی):
با توجه به ضرورت تولید نمایشنامه های نوشته، برگردان، ایرانیزه و مسخ شده، این «جریان درهم بافته ی اول» بود که روند شکل گیری نخستین گروه های تئاتری کشوررا، براساس ذهنیت تئاتر غربی، کوشا ادامه داد، ضمن آن که، فراموش نکنیم، گروه های تئاتر سنتی، از قبل، در جریان، و بعد از انقلاب مشروطه، وجود داشتند و دارند.... که شامل گروه های نمایشی «تعزیه»، «تئاتر عروسکی» و «تقلید» می شوند. بدین گروه ها در کتاب های اول و سوم تحقیق حاضر پرداخته شده است.
باری. گروه های تئاتری مورد بحث را که اکثراً غیر حرفه ای بودند، می توان، از جهت تعلقات فرهنگی ـ ملیتی آنان، تا پایان «عصر قاجار» (1925م. /1304ش.) در مجموع در دو کاتگوری تقسیم نمود: «گروه های نمایشی ایرانی» و«گروه های نمایشی مهاجران».
متن کامل فصل سوم را با توضیحات و ضمائم در اینجا بخوانید