|
|
|
|
اگر از شما بپرسند که آيا ملتی را سراغ داريد که نه تنها از گذشته خود درس نگرفته، بلکه همه را يکسره به فراموشی سپرده است چه پاسخی می دهيد؟ من با اين پرسش روزها زيسته ام، ساعتها گريسته وهزاران برگ از کارنامهء خونبار رژيمی را مرور کرده ام که بر ويرانه های وطنم سرود پيروزی می خواند. ساعتی نيست که از خود نپرسم ما را چه شده که اين چنين از خود بيگانه گشته ايم؟
هياهوی انتخابات در ايران مر به ياد اين شعر انداخت که: " خلق را تقليدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر اين تقليد باد" بدعتی که ستاد تبليغاتی باراک اوباما رئيس جمهوری آمريکا بر جای نهاد امروز الگوی ستاد انتخابات اصلاح طلبان شکست خورده در طی سالهای زمامداری محمد خاتمی است. جوانان، زنان، وهنرمندانی که همواره سايه لبهء تيز شمشيررا بالای سر خود احساس کرده و در بسياری موارد گلو گاهشان را دريده بودند، بسيج شده اند تا نخست وزير سالهای سياه شصت را بار ديگر بر اريکه قدرت بنشانند. و اينبار در مقام رياست جمهوری. ستاد تبليغات ميرحسين موسوی مقلد توانائی است، حضور جوانان در خيابان ها ضبط و پخش فيلم های تبليغاتی در سطح وسيع همه و همه دستاورد تکنولوژی جديد است که به سوء استفاده کنندگان امکان می دهد تا از اين رهگذر برای خود نان و آبی بيابند. نام چه گوارا بر سيمای مردی نقش می بندد که دستهايش تا مرفق به خون آغشته است، و شعر سرآومد زمستون بی شرمانه دستمايه ای می شود برای تبليغ نظرات معتمد خمينی در سالهای سياه شصت. بر متن پيام ميرحسين موسوی به ايرانيان خارج از کشور صدای شاعر متعهد احمد شاملو را می کنجانند که: " بايد ايستادو فرود آمد به آستان دری که کوبه ندارد، کوتاه است در از آن به که فروتن باشی“ من به هيات ما زاده شدم به هيات پر شگوه انسان اين اشعار بايد زهر پيام مير حسين موسوی را بر جان خستهء آنانی بنشاند که مورد خطاب ايشان نيستند چرا که او با صراحت تمام ايرانيانی را مورد خطاب قرار می دهد که: مها جرين، کسانی که برای تحصيل، کار، فعاليت های اقتصادی و يا دلايل شخصی ديگراز زادگاه و ميهن خود به نقاط مختلف جهان سفر کرده و در آنجا مقيم شده اند." (۱) آقای موسوی ايرانيان مورد خطاب شما در کدام نقطه از جهان زندگی می کنند؟ مقصودتان از مهاجرين چه کسانی هستند؟ مامورينی که از جانب دولت در لباس دانشجو و بازرگان به خارج آمدند تا اسلام را به جهان صادر کنند، نام ايران را سريلند کرده اند؟ سعيد امامی و دارو دسته اش که در زمان حکومت محمد خاتمی پرچمدار اصلاح طلبان، در ايران و جهان حکم قتل صادر و اجرا می کرد هم جزو ايرانيانی بود که برای کار به خارج آمده بود ند؟ افتخاری که شما به فعاليت ايرانيان در خارج از کشور می کنيد از اين دست است؟ مليون ها ايرانی که از وطن گريخته اند تا بدست جلادان شما اسير نشوند ايرانی نيستند؟ کسانی که به هنگام گريز از ايران يا غرق شدند ويا در کوهها از سرما يخ زدند و پيکرشان را گرگهای گرسنه تر از جلادانتان دريدند ايرانی نبودند، دختران جوانی که يکشبه به عقد پاسداران درآمدند و بعد اعدام شدند ايرانی نبودند؟بازماندگان آنها را ايرانی می دانيد؟ هزاران آزادی خواه را در دهانشان سرب ريختيد تا نوای حق طلبانه شان گوش هايتان را نيازارد. چند در صد از ايرانيانی که شما از آنها ياد می کنيد به ميل خود بار سفر بسته اند؟ آيا پس از ادای اين کلمات که" ايران سرزمين همه ايرانيان است" لحظه ای به آينه نگاه کرده ايد تا انعکاس اين گفته را در چهرتان ببينيد؟در همين ايرانی که شما چندين بار مکرر بيان کرديد متعلق به همه ايرانيان است،آيا نسلی را که سلاخی اش کرديد و در گورهای دسته جمعی پنهانشان نموديد و لعنت آبادش ناميديد. ايرانی هستند؟ و يا بنا به شيوه پيش کسوتتان محمد رضا پهلوی آنان را بيگانگانی می دانيد که از مرزها گذشته و وارد خاک ايران شده اند؟ می دانيد که بارها سربازان امام زمانتان هجوم بردند تا گورستانی را که به همت مادران خاوران نام گرفته با خاک يکسان کنند.؟ به همان شيوه که هيتلر کوشيد تا نسلی را نابود کند، کوره های آدم سوزی برپا کرد تا نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان، می دانيد که پس از ۶۰ سال هنوز هم تکرار آن جنايات از زبان بازماندگان آن سالهای سياه لرزه بر اندام ها می افکند.در اين سرزمين نسلی خود را پاسخگو می داند که در آن سالها يا متولد نشده بود و يا کودکی بيش نبوده اند. شما در آن سالهای سياه وحشت نخست وزير بوديد. و يار امام. سال ۶۸ يکسال پس از کشتار وحشيانه دگرانديشان عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام شديد.مسئوليت فرهنگ سرا را داريد می دانيد که چه کسی فرمان قتل محمد مختاری و سعيد سيرجانی ها را صادرکرده؟ آيا می دانيد که فرزندان اين به خون خفتگان در ورای رنگ سبر چهره بخون آغشته عزيزان خود را می بينند.. جوانان از کم کاری من ما است که نمی دانند، نسل من و ما را چه شده؟ تبعيد يان، آنهائی که يا خود در زندان های سياه جمهوری اسلامی بوده اند و يا عزيزانشان طعم شلاق های پاسداران را بجان خريدند و بوسه بر چوبه دار زدند، کسانی که شبانه از مرزها به ناگزير گريختند، تا طعمه خون آشامان نشوند. آيا آنها هم نمی دانند که اين رژيم چه بر روز مردم ميهن ما آورده؟ که امروز ايرانيان را تشويق می کنند که رای سفيد به صندوق های رای جمهوری اسلامی بيندازند. تا مانع انتخاب شدن مجدد احمدی نژاد شوند. و با اين اقدام می خواهند در سرنوشت ميهن خود مشارکت داشته باشند (۲) فرج سرکوهی که به همت از مرز گربختگان از زندان راهی اروپا شد هم اعلام می کند که تفاوتی معنا دار بين تحريم و شرکت در انتخابات و طرح مطالبات وجود ندارد.(۳) مرتضی نگاهی هم با رای خود می خواهد که کوه را با يک رای برکند. و مسعود بهنود که همواره حضوری فعال در انتخابات داشته اعلام می کند که با رای ندادن او هيچ چيزی عوض نمی شود(۴) بی ترديد بر پايه همين استدلالات واهی است که: فرخ نگهدار (دبير اول سازمان در دهه شصت) بدون آنکه لحظه ای تنها به اسيران و کشته شدگان حتی سازمان اکثريت بينديشد با اين استدلال که: "اين فگر که اصلاح امور در جمهوری اسلامی ممکن نيست و يا اينکه بايد اول رژيم را عوض کرد تا اصلاحات امکان پذير شود بی پايه و زيان بار است. و ادامه می دهد که آنچه برای او شور انگيز است اين است که شمار تحريمی های رژيم رو به گاهش نهاده " ايا اينبار هم سعيد امامی ديگری سفير مرگ اين دولت خواهد بود تا به ندای رهبر لبيک بگويد.؟ ___________________ —پيام مير حسين موسوی به ايرانيان خارج از کشور -اعلاميه سازمان فدائيان اکثريت و مقاله بهزاد کريمی و محمد اعظمی سايت اخبار روز و عصر نو فرج سر گوهی، مرتضی نگاهی و مسعود بهنود سايت بی بی سي - فرخ نگهدار سايت بی بی سی نظرات خوانندگان:
نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|
