logo





چارشنبه سوری شکوهمند یک پرنده!

دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴ مارس ۲۰۱۶

دکتر عارف پژمان

Aref-Pejman5.jpg
یک صبحدم، پرنده، قفس را شکست و رفت
گویا که چارشنبه پایان سال بود
او گشت نا پدید به پهنای آسمان
زیبا تر از رهایی گلبرگهای باغ
چابک تر از نسیم!

***

شاید پرنده ، آب و دانهء تحمیلی خوش نداشت
رنجی عظیم در دلش از کوپن برنج؛
او خسته گشته بود ز تقویم مرگ و میر
- اشک و عزای امامان، هزار سال -
باری سپرد روسری اش را به دست باد
اینک به مقدم نوروز
قفس را چو مقوا، مچاله کرد!

***

چندی است « حاج غلام» با قفس خالی رو بروست
ریشش دراز تر ازدم سنجاب های دشت
کفری تر از همیشه،که زندانی اش چه شد!
آخر پرنده ،در پی این هجرت،
غلام را اسیر کرد!

***

آتش به آشیانه ء خود زد پرنده، رفت .
اکنون پرنده و پیروزی
انشای کودکان دبستانی است :
بیجا نشسته ای ، ای پاک ، ای باران
ترس را به آتش افکن و دریا شو!
انگار تا سپیدهء فردا
در موج شعله ها و رقص ها
فروهر پاکی ، نزول خواهد کرد
و دیو از دیار تو خواهد گریخت
وقتی که شیهه کشد اسب
درطلیعهء نوروز !



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد