logo





تحریم انتخابات گاهی کارساز است

سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۹ ژوين ۲۰۰۹

محمد برزنجه (جورآباد)

در اين انتخابات برای اولين بار اهميت و وزن نيروی سوم که انتخابات گذشته را تحريم کرده بود، به خوبی مشهود است. ارائه برنامه های انتخاباتی بعضی از نيروهای سکولار و مستقل، تغيير کارزار انتخاباتی از فرد محور به "برنامه" و "مطالبه محور" از دستاورد های اين دوره از انتخابات بود. قسمی از اين کار نتيجه فعاليت بخشی از نيروهايی بود که در انتخابات گذشته سکوت و يا تحريم کرده بودند. تغيير رفتار و گفتار اصلاح طلبان و مذاکرات مستقيم و غير مستقيم آن ها با تحريم کنندگان نشان مي دهد که اين نيرو در معادلات سياسی کشوراهميت بسزايی دارد و تحريم های تاکتيکی آن ها حداقل بر اصلاح طلبان موثر واقع شده است.
يکی از مسخره ترين استدلال هايی که بعضی از اصلاح طلبان می آورند اين است که اگر بخشی از مردم و نيروهای سياسی انتخابات گذشته را تحريم نمي کردند، احمدی نژاد انتخاب نمي شد. البته ان ها تنها نيستند عده ای از اپوزيسيون نيز که با تحليل نيروهای درون حکومت هميشه در انتخابات شرکت مي کنند، با تکرار همان دلايل، نيروهايی را که تحريم کرده اند به خاطر شرايط موجود سرزنش مي کند. اين کار شبيه اين است که مديران جنرال موتورز امريکا اعلام کنند که به خاطر اين که مردم اتومبيل های آن ها را خريداری نکرده اند، اين کمپانی ورشکست شده است. اين نوع برخورد با مردم توهين به آن هاست. هم چنان که مشارکت در انتخابات حق مردم است، عدم شرکت نيز بخشی از همان حق است. اين وظيفه نيروهای سياسی است که مردم را به پای صندوق رای بکشانند.
مشکل اين است که اصلاح طلبان حاضر نيستند قبول کنند که سياست های ان ها در آن مقطع شکست خورده و عدم مشارکت مردم نيز به خاطر همين امر بوده است. در چند ماه اخير که کارزار انتخابات رياست جمهوری در ايران کمی فعال شده است و بخشی از مردم و نيروهای سياسی که در گذشته تحريم کرده بودند، اين بار برای مقابله با ولی فقيه و مقابله با ويرانگری احمدی نژاد با اکراه ممکن است در انتخابات شرکت کنند، همان دسته از اصلاح طلبان و اپوزيسيون مستقيم وغير مستقيم مي خواهند به تحريمان بگويند که آن ها اشتباه کرده اند. البته آن ها بيشتر برای اثبات سياست های شکست خورده خود و حمايت بد از بدتر و بدترين اين ها را تکرار ميکنند. انها توجه نيمکنند که بخشی از مردم چه مشارکت کردنشان در انتخابات خاتمی، چه تحريم دوره های بعد و چه مشارکت مجدد، نه با خاطر حب اصلاح طلبان، بلکه از بغض و کينه به ولايت فقيه و دخالت های "سلطانی“ اوست و يا مقابله با نابودی کشور توسط احمدی نژاد است. آن ها حتی برای به چالش کشيدن اصلاح طلبان در انتخابات قبلی سکوت يا تحريم کردند. تجربه اين انتخابات نشان مي دهد که سياست تحريمی آن ها حداقل در تغيير برنامه اصلاح طلبان کارساز بوده است. شخصيتی مانند کروبی که در گذشته از محافظه کار ترين اصلاح طلبان بود و مدام از تندروی بعضی از اصلاح طلبان شکايت داشت، امروز با مشورت با همان اصلاح طلبان تندرو و ارائه برنامه هايی به مراتب راديکال تر از جريانات اصلی اصلاح طلب گوی سبقت را ربوده است. صدور بيانيه های: حقوق شهروندی، زنان، اقليت های قومی ومذهبی و حتی شعار تغيير قانون اساسی، همه نشانه اين است که برای جلب رای تحريمیان لازم است که به خواسته های آنان توجه بيشتری شود. البته مواضع تاريخی کروبی در گذشته -بويژه در رابطه با قبول حکم حکومتی- ممکن است به اسانی نتواند اعتماد تمامی اين بخش را جلب کند. موسوی نيز به ارزش و ميزان رای اين بخش به خوبی اگاه است و با ارائه برنامه هايی حقوق شهروندی به مراتب ضعف تر از کروبی ولی با شعار بازگشت به قانون گرايی، علم گرايی و عقلانيت، تلاش مي کند که بخشی از تحريمیان را با صندوق رای آشتی دهد.
البته بايد در نظر داشت که کساني که انتخابات را تحريم مي کنند به دو بخش تقسيم مي شوند و هرکدام از زاويه ای به تحريم نگاه مي کنند. بخشی معتقد با اين هستند که انتخابات در ايران آزاد نيست و تا وقتی که شرايط انتخابات آزاد مهيا نشود، بايد انتخابات را تحريم کرد. اين گروه هميشه انتخابات جمهوری اسلامی را تحريم کرده و تا وقتي که حکومت جمهوری اسلامی سرنگون نشده حاضر به مشارکت در انتخابات نخواهد شد. تحريم برای اين گروه يک امر استراتژيک است و پيشاپيش رای به تحريم مي دهند. اما گروه ديگری به شکل تاکتيکی و بستگی به شرايط در انتخابات شرکت يا انرا تحريم مي کنند. آن ها اگر احساس کنند که رايشان ارزشمند است و مي تواند تاثير گذار باشد، در پای صندوق های رای حاضر مي شوند، در غير اين صورت ممکن است سکوت يا تحريم کنند. انتخاب اصلاح طلبان در انتخابات گذشته و شکست آن ها نتيجه حضور وعدم حضور اين بخش از رای دهندگان بود. البته در همه انتخابات در دنيا بخشی از مردم هميشه به حزب يا گروه خاصی رای مي دهند و بخشی هيچ گاه به آن ها رای نمي دهند. چرخش در انتخابات بستگی به نيروهای بينابينی دارد که مابين احزاب رايشان را رد و بدل مي کنند. با اين تفاوت که در ايران به دليل اين که مردم انتخاب زيادی ندارند و بايد بين اقتدارگراها و اصلاح طلبان يکی را انتخاب کنند، اين گزينه وجود ندارد. در نتيجه با حضور يا عدم حضور در انتخابات مانور مي دهند. البته در کشورهای دموکراتيک نيز هميشه عده ای هستند که هيچگاه در انتخابات شرکت نمي کنند و اين يک امر معمول است، اما تفاوت اين است که در ايران عده ای زيادی هستند که تمايل به شرکت در انتخابات و تاثير گذاری برمديريت کشور را دارند، اما بخاطر عدم وجود احزاب مستقلی که جوابگوی خواسته های آن ها باشد، لذا چاره ای جز شرکت مشروط و يا تحريم ندارند.
در اين انتخابات برای اولين بار اهميت و وزن نيروی سوم که انتخابات گذشته را تحريم کرده بود، به خوبی مشهود است. ارائه برنامه های انتخاباتی بعضی از نيروهای سکولار و مستقل، تغيير کارزار انتخاباتی از فرد محور به "برنامه" و "مطالبه محور" از دستاورد های اين دوره از انتخابات بود. قسمی از اين کار نتيجه فعاليت بخشی از نيروهايی بود که در انتخابات گذشته سکوت و يا تحريم کرده بودند. تغيير رفتار و گفتار اصلاح طلبان و مذاکرات مستقيم و غير مستقيم آن ها با تحريم کنندگان نشان مي دهد که اين نيرو در معادلات سياسی کشوراهميت بسزايی دارد و تحريم های تاکتيکی آن ها حداقل بر اصلاح طلبان موثر واقع شده است.
هر چند انتخابات در ايران آزاد نيست و نيروهای سکولار از حق شهروندی خود، يعنی حق انتخاب شدن محروم هستند، اما توانايی و تاثيری گذاری نيروهای سکولار در اين انتخابات باعث اعتماد به نفس بيشتر آن ها خواهد شد. شرکت تاکتيکی اين نيرو در اين انتخابات ممکن است فقط برای مقابله با احمدی نژاد و ولايت فقيه باشد، اما در سال های آينده وانتخابات آتی شاهد حضور مستقل اين نيرو در کارزار انتخاباتی و به چالش کشيدن کل نظام برای تامين حقوق شهروندی همه احاد مردم خواهيم بود.

۱۹ خرداد ۱۳۸۸

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد