logo





آزموده را دوباره آزمودن خطا است!

اپوزيسيون و انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری اسلامی

شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۶ ژوين ۲۰۰۹

احمد آزاد

آزمودن آن چه که در طول سی سال گذشته آزموده شده، راه چاره نیست، بلکه یا خودفریبی است و برای آرامش وجدان‌های ناآرامِ کم حوصله خوب است، یا به درد سیاست‌مداران دماسنج «رییل پلیتیک» می‌خورد. جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر نیست. دین بر سریر حکومت، چه به لحاظ تاریخی در جهان و چه به تجربه سی سال گذشته در ایران، نشان داده که توان دمکراتیزه شدن ندارد. «حکومت دینی معقول»، یک اتوپی و یک آرزوى دست نیافتنی بیش نیست و در نهایت هم مشکل جامعه ما را در قرن بیست و یکم حل نخواهد کرد.
انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری اسلامی در راه است و این بار نیز شورای نگهبان، چهار نفر از «خودی»ها را مناسب کاندیداتوری ریاست جمهوری حکومت اسلامی تشخیص داده و اکنون نوبت مردم است تا با حضور در پای صندوق‌های رای به یکی از این چهار نفر رای دهند. به این ترتیب «انتخابات» برگزار خواهد شد و کاندیدای منتخب شورای نگهبان، بر صندلی رئیس جمهور جلوس خواهد کرد.
انتخاب يعني برگزيدن و در زمينه سياسي انتخابات به معني برگزيدن افرادي است براي اجراي يک برنامه سياسي در کادر یک حکومت. در تعریف عام، انتخابات با آزادي در انتخاب شدن و انتخاب کردن معني مي‌دهد و يکي از ابزار اصلي اعمال حاکميت مردم است. مردم از طريق انتخاب نمايندگان سياسي، حکومت مورد نظر خود را تعيين کرده و در تعيين سرنوشت خود مداخله مي‌کنند. اين واقعيتي است غير قابل انکار که در حال حاضر آزادي و دمکراسي در جوامع نسبي است و طبعا انتخابات آزاد نيز با توجه به اين نسبيت تعريف مي‌شود. ولي بايد توجه داشت که به قيمت هر «نسبيتي»، نمي‌توان مهر تائيد بر هر انتخاباتي زد. انتخابات آزاد حداقل‌هايي را مي‌طلبد که در نبود آنها، آن انتخابات را نمي‌توان «انتخابات» ناميد. «انتخابات غيردمکراتيک»، انتخابات به معني واقعي کلمه نيست، بلکه نمايشي است از انتخابات. دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری اسلامی هم به همین اعتبار و همچون گذشته، نه یک انتخابات، که یک نمایشی از انتخابات است.
چنين انتظار مي رفت که در فضاي کاملا غيردمکراتيک این انتخابات، اپوزيسيون سياست «تحريم» را پيش گيرد. اما متاسفانه نه تنها چنین نشده است، بلکه در صفوف اپوزیسیون چنان بلبشوئی برپاشده که تا کنون نظیر نداشته است. حتی به نظر می‌رسد که برخی از سازمان‌ها و احزاب و یا چهره‌های سیاسی با یکدیگر مسابقه «اعلام شرکت وسیع در انتخابات» گذاشته‌اند. علیرغم آن که اين انتخابات چنان رسوا است که با يک من سريش هم نمي‌توان ظاهر نيمه دمکراتيک به آن داد و مدعي رعايت قواعد دمکراسي در آن شد، و خود این جماعت هم در اعلامیه‌های بلندبالایشان به آن اعتراف دارند، ولی همگی اعلام کرده‌اند که در این انتخابات شرکت کرده و مردم را هم دعوت می‌کنند تا وسیعا در آن شرکت کنند.
در توجیه این سیاست عجیب و غریب، به دوران چهار ساله حکومت احمدی نژاد و فشار و خرابی‌هایی که از این رهگذر نصیب جامعه و اقتصاد و مردم شده، اشاره کرده و با اعلام این که هرکس بیاید بهتر از احمدی نژاد است، بهبودی ولو جزئی در زندگانی مردم را، هدف این اقدام خود اعلام کرده‌اند. این دوستان در اعلامیه‌هایشان از مردم می‌خواهند تا به اصلاح طلبان رای دهند، بدون آن که از کاندیدای مشخصی پشتیبانی کنند. ظاهرا با این ترفند، بدون آن که حمایت مستقیمی از یکی از دو کاندیدای به ظاهر اصلاح‌طلب کرده باشند، در مقابل احمدی نژاد، از آلترناتیو اصلاح طلبی دفاع کرده‌اند. و صد البته که در این بین تنها چیزی که مدنظر قرار نمی‌گیرد و اهمیت چندانی هم ندارد، کارنامه این دو کاندیدای «اصلاح طلب» در طول سی سال خدمت بی‌شائبه‌شان به حکومت اسلامی و کارنامه حکومت هشت ساله اصلاح‌طلبان در دوران خاتمی است!
این موضوع من را به یاد لطیفه‌ای می‌اندازد: «حسنی و رفیقش می‌روند به دیدن یک فیلم وسترن. در یکی از صحنه‌های فیلم، آرتیست بدجنس با اسب در حال فرار از دست خوش جنس‌ها است و در جریان تاخت وتاز به دره کوچکی می‌رسد که باید با اسب از روی آن بپرد. در این هنگام حسنی رو به رفیقش می‌کند و می‌گوید: سر پنج تومن شرط که می‌افتد در دره. رفیقش قبول می‌کند. آرتیست بدجنس دور خیزی می‌کند و با اسب به تاخت از روی دره می‌پرد. حسنی پنج تومن می‌بازد. رفیقش به وی می‌گوید: مرد حسابی تو ده بار این فیلم را دیدی، برای چی شرط بستی؟ حسنی جواب می‌دهد: گفتم شاید این دفعه بیافتد تو درّه!!»
حکایت بخشی از اپوزیسیون ما حکایت این حسنی است. همه آنها نزدیک به سی سال است که اپوزیسیون این رژيم هستند. سی سال است که همه سیاست‌های این رژيم را تجربه کرده‌اند، همه چهره‌های سیاسی آن را دیده‌اند، و بخوبی از پروسه اسلامی کردن حکومت، ساختار دستگاه حکومتی در جمهوری اسلامی، ایجاد نهادهای شرعی در کنار نهادهای عرفی و تسلط نهادهای شرعی بر نهادهای عرفی مطلعند. دراین سال‌ها شاهد زنده سیاست‌های این حکومت بوده اند، از تبدیل مجلس موسسان به مجلس خبرگان تا ممنوعیت احزاب غیرحکومتی، از تهاجم به کردستان گرفته تا ادامه جنگ هشت ساله با عراق، از «یا روسری یا توسری» گرفته تا انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاه‌ها، از «شکستن قلم تمام مطبوعات مزدور» تا تعطیل روزنامه‌ها و جلوگیری از نشر آزاد، از دستگیری‌ها و کشتارهای سال‌های اول انقلاب تا کشتارهای خونین زندانیان سیاسی در سال 1367، از اعزام جوخه‌های مرگ به خارج از کشور و ترور مخالفان تا آدم ربائی، از کشتار نویسندگان و هنرمندان تا قتل‌های زنجیره‌ای، از تهاجم به کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 تا دستگیری و سرکوب فعالین دانشجویی، اجتماعی و سندیکائی، .... از ماجراجوییهای اتمی رژيم تا موشک‌پرانی و فرستادن ماهواره به مدار زمین، از بریز و بپاش دستگاههای اداری تا تاراج ثروت‌های ملی و تقسیم آن بین آقازاده‌ها، از بی‌کفایتی دولت‌های مختلف تا رشد مداوم گرانی و بیکاری، از کارنامه فضاحت‌بار دولت سازندگی رفسنجانی تا کارنامه ناچیز دولت اصلاح طلب خاتمی تدارکاتچی، واین همه تنها کوشه کوچکی است از آنچه که در این سی سال توسط این حکومت و همین سردمداران و همین کاندیداهای ریاست جمهوری بر میهنمان رفته است. و علیرغم همه اینها، بازهم «حسنی» هایی هستند که حاضرند در نمایش انتخابات به این امید شرط‌بندی کنند که :
- «آقایان مهدی کروبی و میر حسین موسوی، در واکنش به این خواست ها، در دفاع از حقوق شهروندی، تامین امنیت برای جامعه مدنی، برای رفع تبعیض از زنان، در دفاع از حقوق اقوام و اقلیت های مذهبی و دینی بیانیه داده اند..... به باور ما در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم، به سود همه آزادیخواهان و علاقمندان به سرنوشت کشور است که «نه به احمدی نژاد»، با گزینش یکی از نامزدهائی که برای مطالبات مردم و حقوق شهروندی آن ها اهمیت قائل اند، همراه شود. آن ها اگر هم قادر به انجام همۀ وعده های خود نباشند، پیروزی بر احمدی نژاد مانع تنگ تر شدن فضای تنفس اقشار مختلف مردم و جنبش های مدنی خواهد شد.»( اتحاد جمهوریخواهان ایران: گام اول: شکست احمدی نژاد؛هرچه گسترده تر در انتخابات شرکت کنیم!- سایت عصر نو)
- «حزب دموکراتیک مردم ایران، بادرنظرگرفتن این امر، که خواست ها وبرنامه های آقایان مهدی کرّوبی ومیرحسین موسوی، دربرگیرنده‍ی بخش قابل توجّهی ازمطالبات آزادی خواهان ایران است که می توان درچارچوبِ انتخابات ریاست جمهوری مطرح نمود؛ واین واقعیت که آن ها درحال حاضرتنها بدیل موجود دربرابرحکومت احمدی نژاد وراست بنیادگرائی باشند؛ و نیز این مهم که پیروزی آنها، می تواند بسترسازهرتغییروتحول درآینده باشد؛ حمایت از هر دو نامزد را، همچون دو پای پیکرواحد اصلاح طلبی، وظیفه‌‍ی خود میداند.» (بیانیه ی انتخاباتی حزب دموکراتیک مردم ایران-سایت اخبار روز)
- «ما با نگرانی نسبت به حیات اقتصادی مردم و بویژه فرودستان، همچنین روند اضمحلال دولت در سالهای اخیر و تبدیل قوه‌ی مجریه به ابزار اقتدار و حمایت از منافع طبقاتی اقلیتی نوکیسه، ضرورت صیانت از کیان ملی و حفظ حقوق اقلیت‌های قومی- مذهبی در انتخابات شرکت می‌کنیم و ضمن درک رویکردهای دمکراتیک و وجوه مترقی در برنامه‌ی آقای مهدی کروبی در زمینه‌ی دمکراسی و حقوق بشر، با توجه به انسجام برنامه‌های اقتصادی آقای میرحسین موسوی در حمایت از تولید ملی و توسعه‌ی درونزا، رویکرد "اخلاق- عدالت- آزادی"، حمایت از مبانی حقوق بشر و همچنین فراگیری جبهه‌ی حامیان آقای میرحسین موسوی، در انتخابات ریاست جمهوری دهم، به ایشان رأی می‌دهیم.» (جنبش مسلمانان مبارز- از میرحسین موسوی حمایت می‌کنیم-سایت عصر نو)
-«نهضت آزادي ايران، با بررسي مجموعه اطلاعات دريافتي در ارتباط با نامزد‌هاي اصلاح‌طلب، از جمله بررسي ديدگاه‌ها، مطالعه برنامه‌ها و راه‌كارهاي عرضه شده براي رفع مشكلات موجود و در پي مذاكرات و گفتگوهاي متعدد، با افراد موثر اصلاح طلب اعلام مي‌كند كه آقايان مهدي‌كروبي و مير‌حسين موسوي، هر‌دو واجد ويژگي‌ها و ظرفيت‌هايي هستند كه به رغم موانع موجود و در چارچوب ساختار كنوني مي‌توانند كف مطالبات سياسي اصلاح‌طلبانه را پاسخ دهند و، مهمتر از آن، مي‌توانند مانع ادامه يافتن وضع موجود شوند. »(نهضت آزادی ایران، انتخابات، فرصتی برای تغيير در مديريت كلان كشور- سایت عصر نو)
-« بهره‌برداری از امکانات محدود کنونی برای سازمان دهی نیروهای اجتماعی حول شعارهای مردمی و تلاش برای تحمیل این خواست ها بر برنامه‌های اصلاح طلبان حکومتی گامی در احیای روحیه مبارزه‌طلبی و فایق شدن بر عقب گردهای ناشی از نتایج انتخابات گذشته و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد است. باید تمام تلاش‌ها را برای شکست دادن نامزد اصلی ارتجاع، یعنی محمود احمدی نژاد به کار گرفت.»( انتخابات صحنه مهم مبارزه سیاسی برای افشای رژیم ضد مردمی و بسیج نیروهای اجتماعی-سایت حزب توده ایران)
واقعا در مقابل این فراموشی خودخواسته و شرط بندی «حسنی»های سیاسی چه می‌توان گفت؟ چنان از اصلاح طلبان حکومتی صحبت می‌شود که گویی بار اول است که اینان در مسابقه کسب قدرت شرکت کرده و می‌خواهند زمام امور را بدست گیرند. چنان از برنامه انتخاباتی و وعده و وعیدهای کروبی صحبت می‌کنند که گویا «ولی فقیه»ی وجود ندارد و یا دیگر نمی‌تواند «حکم حکومتی» صادر کند. موسوی خودش رسما اعلام کرده که اصلاح‌طلب نیست، بلکه در بهترین حالت یک «اصولگرای اصلاح‌طلب» است، اما دوستان ما در چهره این مرد، یک اصلاح طلب پرقدرت می‌بینند! در مقابل این «آلزایمر» سیاسی سابقه‌دار این دوستان چیزی نمی‌توان گفت، اما حداقل می‌توان به محسن یلفانی،کارگردان تئاتر و نمایش‌نویس، درود فرستاد که با صراحت تمام اعلام کرده است که می‌خواهد آزموده را دوباره بیازماید، چرا که راه حل دیگری به نظرش نمی‌رسد. از نظر وی همه راه‌ها به اصلاح طلبی ختم می‌شود و این « راه يا حداقل تنها چشم انداز در برابر بن بستی است که حکومت اسلامی مملکت ما را بدان کشانده. بن بستی که ارکان و اقطاب انتصابی حکومت با مصادرة نهادهای «انتخابی» و رها کردن افسار بلندپروازی‌های جنون‌آميز و غارت‌گری‌های بی حساب و کتابشان آن را تنگ‌تر و طاقت فرساتر می‌کنند.»( آزموده را همچنان بايد آزمود، محسن یلفانی-سایت اخبار روز).
اپوزیسیون رژيم اسلامی، از راست تا چپ، حداقل در حرف و روی کاغذ، خواهان استقرار یک حکومت دمکراتیک در ایران هستند. همه هم می‌پذیرند که چنین تحولی باید توسط مردم صورت گیرد،( البته بخش محدودی از اپوزیسیون بدش نمی‌آید که بر روی تانک‌های امریکایی وارد تهران شود). حال به صورت انقلابی و با ازطریق «انقلاب»های زرد و بنفش و نارنجی! اما در طول سی سال گذشته اپوزیسیون رژيم اسلامی موفق به تشکیل یک آلترناتیو جدی نشده‌ است. انواع و اقسام جبهه‌های دمکراتیک، خلقی، مردمی، مقاومتی و غیره تشکیل شده‌اند، که نهایتا یا به زائده یک سازمان سیاسی فروکاسته‌اند و یا از بین رفته‌اند. یکی از نتایج سی سال تلاش پراکنده اپوزیسیون را می‌توان در ناامیدی بخشی از فعالین سیاسی و روشنفکران دید. روشنفکر چپی چون محسن یلفانی، خسته از سال‌ها دربدری سیاسی به این نتیجه می‌رسد که تنها راه‌چاره، همزیستی با « اسلام و مسلمانان در عرصة سياست» است، و این که « آيندة قابل تصور برای جامعة ايرانی، که می‌توان به گونه‌ای کم و بيش بدان دل خوش کرد و به خاطرش زحمت کشيد، نه بيرون فرستادن اسلام و مسلمانان از صحنة سياست، که رسيدن به توافق و همزيستی و مدارا ميان امر مذهبی و امر غيرمذهبی است.» روشنفکر لائیک ما آن چنان ناامید گشته که حاضر است تا به یک حکومت مذهبی «معقول» تن دهد و این چنین است که به دامن اصلاح طلبان چنگ انداخته و حاضر است تا بار دیگر شرط بندی کند!
آزمودن آن چه که در طول سی سال گذشته آزموده شده، راه چاره نیست، بلکه یا خودفریبی است و برای آرامش وجدان‌های ناآرامِ کم حوصله خوب است، یا به درد سیاست‌مداران دماسنج «رییل پلیتیک» می‌خورد. جمهوری اسلامی اصلاح‌پذیر نیست. دین بر سریر حکومت، چه به لحاظ تاریخی در جهان و چه به تجربه سی سال گذشته در ایران، نشان داده که توان دمکراتیزه شدن ندارد. «حکومت دینی معقول»، یک اتوپی و یک آرزوى دست نیافتنی بیش نیست و در نهایت هم مشکل جامعه ما را در قرن بیست و یکم حل نخواهد کرد.
در مقابل حکومت جمهوری اسلامی باید مقاومت را سازمان دادن و نه شرکت در بازی جناح‌های رژيم، به این امید که شاید این بار ، به قول دوستی، اصلاح طلب‌مان تو زرد از آب در نیاید*
تا زمانی که اپوزیسیون پراکنده ایران، نتواند با تکیه بر جنبش‌های اجتماعی، در کادر یک سیاست مستقل از جناح‌های رژيم، به ائتلافی برای تشکیل یک آلترناتیو جدی در مقابل حکومت اسلامی دست یابد، رژيم را خطری از جانب این اپوزیسیون تهدید نخواهد کرد.

۱۵ خرداد ۱۳۸۸ - ۵ ژوئن ۲۰۰۹

*: چند سال قبل، دور دوم ریاست جمهوری خاتمی بود، با دوستی پیرامون اصلاح طلبان و مسئله اصلاحات در جمهوری اسلامی بحث داشتم، وی ضمن دفاع از لزوم پیگیری سیاست اصلاحات در ایران، در پاسخ اشاره من به شکست سیاست‌های اصلاح طلبان در عرصه‌های گوناگون، گفت که: اصلاح طلبان ما، تو زرد از آب درآمدند، وگرنه سیاست اصلاحات درست بود

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد