logo





حضور۰۰۰

سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵

حامد رحمتی

گوش که بسپاری،می شنوی۰۰۰
صدایی می اید،ازسپیده دم تاریخ
یا کمی نزدیکترازگذشته به امروز
انگارمارا می خواند،
من را و تو را
حقیقتی است،
گریزان از دروغ
کی گفته اوهام است۰۰۰
گوش که بسپاری می شنوی
من می شنوم و تو
این صدا را
و دیگر صدا ها را
صدا مانده است
اما او رفته است
انان رفته اند،
همچون کوچ بزرگ
در شب زمین
در ژرفای ظلمت
تا فاصله ها را بفهمیم
اما صدای شان مانده است
مسئله همین است،
همین۰

انکه رفت،وجودش حضورندارد
اما حضورش وجود دارد
می توانی او را به شب نشینی
دعوت کنی
به چای و گپ۰۰۰
می توانی با اوگفتگو کنی
می توانی صدایش را بشنوی
حتی می توانی صدایش رافریاد بزنی
می توانی با این صداها۰۰۰
سکوت خود را پر کنی
و می توانی فریاد رفتگان باشی
که از حنجره تو در می اید
و درسراسرشب
طنین می اندازد

من گاهی حرف می زنم
اما از زبان انان
واین گونه است
رفتگان درمن
و در ما ۰۰۰ حضوردارند
وقتی کوه و جنگل، ۰۰۰ دشت و دریا
با ستاره ها و ماه
در ما حضور دارند
و به زبانی ازجنس خود
سخن می گویند
چگونه می توان از حضور انسان
غافل بود
چگونه۰۰۰۰؟

رحمان 20/09/1394

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد