![]() |
|
بار ديگر، انتخاباتی ديگر در نظام جمهوری اسلامی، اپوزيسيون را به واکنشهايی متفاوت واداشته است. اگرچه موضعگيريهای مختلف و متفاوتی از طرف نيروهای سياسی اپوزيسيون در قبال انتخابات اتخاذ گرديده، ولی اندکی تعمق در اين بلبشوی سياسی بيانگر دو خطمشی اصلی است، "مشارکت يا تحريم". البته گروهی نيز سعی برآن داشتند بادوری از هردو خط فوق طرح سومی را ارائه نمايند. بررسی ادعا و عملکرد اين جريان خود حاوی درسهايی است. برای پرداختن به موضوع انتخابات، اينبار لازم ديديم با نقد ديدگاههای مطرح در حوزه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری اسلامی ايران، اعلام موضع نمائيم. از نظر ما ميتوان با کمی اغماض از دامنه تفاوتها کاسته و آنها را به سه دسته محدود نمود:
۱- طرفداران تز "انتخاب بد از ميان بد و بدتر" ۲- طرفداران انتخابات مطالبه محور ۳- طرفدارن تحريم انتخاب بد از ميان بد و بدتر طرفداران اين تز معتقدند فعلاً که راه برون رفتی از حصار تنگ و بلند جمهوری اسلامی متصور نميباشد، اپوزيسيون بهتر است با وارد شدن به بازی جناحهای حکومتی، فضا را برای ادامه حيات خود تلطيف نمايد. اينان خود بر اين اعتقاد نيستند که جناحهای موجود ميتوانند تغييراتی اساسی و بنيادين در نظام جمهوری اسلامی بوجود آورند. ولی با اين حال معتقدند بسان سی سال گذشته بايستی باز هم "از بين بد و بدتر، بد را انتخاب نمود." مثال عينی و تکراری اين طيف مقايسه احمدينژاد و خاتمی است. و اينکه در زمان خاتمی فضای سياسی و مطبوعاتی کشور نسبتاً باز و امکان فعاليتهای قانونی و علنی ميسر بود. در حالی که با آمدن احمدينژاد اين فضا و موقعيت از دست رفت. طرفداران اين تز تحريمگران را مقصر اصلی انتخاب احمدينژاد و ميليتاريزه شدن کشور ميدانند. بزعم آقايان، مردم و اپوزيسيونی که انتخابات را تحريم کرده و از کانديدای "بد" اينان در مقابل کانديدای "بدتر" حمايت ننمودند، مستحق سرزنش و تقبيحاند. بی آنکه در پی انکار تفاوت آن دو باشيم، ميخواهيم بپرسيم چرا آن ۲۲ ميليونی که به کانديدای اصلاحطلبان رأی داده بودند، به اين سرعت از آنان روی برتافتند؟ آيا شما بر آن نيستيد که اين رويداد سياسی را ريشهيابی نمائيد؟ آقايان اگر ضرورتی برای چنين کاری لازم بدانند، مطمئناً موضوعی است مربوط به بعد از انتخابات و فعلاً بايد به فکر داغ کردن تنور انتخابات و جمع کردن رأی برای کانديدای اخته اصلاحطلبان بود. کانديدايی که به اصولگرايی خود بيشتر از اصلاحطلبياش تأکيد مينمايد! اگر اينان در انتخابات شرکت ميکنند تا با انتخاب موسوی يا کروبی بجای ۱۰۰ ضربه شلاق ۹۹ ضربه را متحمل شوند، ما تنها ميتوانيم به هوش و ذکاوتشان غبطه بخوريم!!! جمعی از اين حضرات برآنند که رأی دادن حق ماست و نبايستی به آسانی خود را از حق مسلم خويش محروم سازيم. گويا رأی ندادن حق ما نيست، و ما اگر تصميم به رأی ندادن بگيريم اين نه تصميم ما بلکه اراده جناح اصولگرايان است که ما آن را به اجراء ميگذاريم. البته ما نيز مانند ميليونها شهروند ايرانی اعتقاد داريم شرکت در انتخاباتی که حداقل مبانی دمکراتيک در آن رعايت گرديده و رأی دادن در چنين شرايطی حق ماست. اما خارج از اراده ما، بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی خصوصاً مواد " ۵- ۵۷- ۱۰۹- ۱۱۰- ۱۱۳- ۱۵۷" و قانون انتخابات مصوب مجلس رژيم، اين حق از ما سلب گرديده است. از ما و اکثريت مردم تنها بعنوان ماشينهای بی ارادهای که مؤظفند از هر چهار سال يکبار در نمايش مضحک و تکراری بيعت با ولی فقيه به نام انتخابات شرکت نموده و رأی خود را به نفع يکی از چند برگزيده شورای نگهبان در صندوقهای رأی بريزند، استفاده ابزاری ميگردد. ما هم ميخواهيم در انتخابات شرکت کنيم، ولی در نظر داريم به کانديدايی غير از اين چهار نفر رأی دهيم که حداقلهايی از خواستههای ما را برآورده سازد، و متأسفانه چنين شخصی را در بين کانديداهای تأييد شده سراغ نداريم. حال از کسانی که ما را به مشارکت در انتخابات دعوت ميکنند، انتظار داريم تکليف ما را مشخص سازند. آنها که به هر صورتی ميخواهند در انتخابات شرکت کنند، پس از چهار سال اگر در بر همان پاشنه چرخيد، آيا ذرهای شرم خواهند نمود؟ نئوليبراليسم طرفداران اين تز را چنان مقهور ساخته که ديگر اعتقادی به تغييرات بنيادين ندارند و نميتوانند به اختلاف ساختاری تودههای مردم با نظام جمهوری اسلامی بيانديشند. آنها آنقدر زبون و درمانده گشتهاند که مجبوراند بهجای "انتخاب بهترين گزينه از ميان بهتر و بهترين" به "انتخاب بد از بين بد و بدتر" بسنده کنند. اينکه عاليجنابان با هر خفتی تصميم به شرکت در انتخابات گرفتهاند، به خودشان برميگردد. اما اينکه بخواهند برای توجيه عمل و يافتن شريک جرمی برای خويش، ديگران و ميليونها ايرانی را متهم سازند و از زدن انگ ناروا ابايی نداشته باشند، ديگر عين وقاحت و پررويی است. بدتر از همه مايه گذاشتن از بزرگانی چون "مارکس" و "لنين"- در عين ناباوری به آرمانهای اين انديشمندان کمونيست- است. برخورد انتزاعی و فارغ از زمان و خارج از مکان، با رفتار انديشمندان جنبش کمونيستی اگر از رجالگی آنان نبوده باشد، مطمئناً از عدم درک و شناختشان ناشی ميگردد. ملاک ما برای شرکت در انتخابات و يا عدم مشارکت در رأيگيری بعنوان رفتاری سياسی و نه آرمانی در نظامهای طبقاتی صرفاً سود و زيانی است که از اين منظر نصيب ما و کارگران و زحمتکشان ميگردد. امتناع از شرکت در انتخابات در هر شرايطی را هيچ عقل سليمی مجاز نميداند. کمونيستها اگر کوچکترين امکانی برای مشارکت در انتخابات و معرفی نماينده، و يا حتی امکان استفاده از کارزار انتخاباتی برای اعلام مواضع خود داشته باشند، مطمئناً از اين امکان چشم پوشی نخواهند نمود. اگر لنين و بلشويکها در انتخابات دوما شرکت ميکنند بايستی بقيه مطلب را هم ذکر کنيم، که همين بلشويکها با استفاده از همين امکان مختصر توانستند نمايندگانی را به پارلمان روسيه کسيل دارند، تا تريبونی برای اعلام نظراتشان و امکانی برای ارتباط با تودهها داشته باشند. يقين که آنروز لنين و يارانش انتظار کسب قدرت از طريق پارلمان را نداشتند. ولی از اين امکان برای رساندن پيام خود به تودههای کار و زحمت، به دهقانان، ملوانان و روشنفکران استفاده نمودند. سؤال ما از اين دوستان "لنين شناس" شده، اين است که برنامه شما برای حضور در "دوما" چيست!؟ در شرايطی که مقربان درگاه ولايت فقيه به خودی و غيرخودی تقسيم گشته و اکثر آنها بواسطه نظر شورای نگهبان از حضور در پارلمان محرومند، شما بدنبال کدامين مفريد؟ داشتن نماينده در پارلمان پيشکشتان، لااقل اجازه معرفی کانديدا را برايتان ميدهند تا بدين واسطه از کارزار انتخاباتی برای تبليغ خواستههايتان و برای ارتباط با تودهها استفاده کنيد؟ ديده ميشود که اين آقايان متناسب با مشتری، کالايی در خورجينشان دارند. اين حضرات بظاهر ضدامپرياليست و يا دمکرات، که در بين جناحهای حکومتی دربدر دنبال شخصی ضدامپرياليست و يا دمکراسيطلب وقت تلف ميکنند. نآموختگانی هستند که تجربهای شکست خورده را صدها بار به اميد واهی تکرار ميکنند. اينان بسان دزدانی هستند که سالهاست در کويری خشک و لميزرع برای ربودن صيد، ماهيگيری ابله کمين کردهاند. اينکه شما از اشخاصی چون خاتمی، کروبی و يا موسوی انتظار فرجی داريد، خردهای برشما نميگيريم. شما منتظر باشيد! ولی خواهش ما از شما اينست که واژهها را لوث نکنيد. اين مزدوران سرمايه و خادمان بانک جهانی و صندوق بينالمللی پول، اين قاتلان هزاران مبارز آزاديخواه را ضدامپرياليست و دمکرات نخوانيد. انتظاری چنين از حکومتی که محصول اجماع امپرياليستها در کنفرانس گوادلوپ و توافق آنها با ارتجاعيترين نيروهای جامعه ميباشد، اگر ناشی ازبلاهت شما نبوده باشد، مطمئناً امری آگاهانه برای تحميق تودهها از جانب شماست. جمهوری اسلامی در اين سی سال اگر کاری هم نکرده باشد در لوث کردن واژهها دستاوردهای شگرفی داشته است. انتخابات ناميدن به مراسم بيعتی که از هرچهار سال به هر ترفندی صورت ميگيرد، تنها توانسته نفس انتخابات و دمکراسی را لوث و خدشهدار نمايد. کاری که پيش از اين با مفهوم شوراها، تعاونيها، و اجرای اصل چهل و چهار قانون اساسی نمودهاند. گفتمان مطالبه محور اين رويکرد برآنست؛ از آنجائيکه وضعيت زندگی مردم بحران آفرين بوده و محدوتر شدن آزادی و حقوق بشر را زنگ خطری برای کشور و مردم ميبينند. و همچنين به خاطر عملکرد روابط خارجی ماجراجويانه و غير شفاف و پرهزينهی دولت، منافع ملی را در خطر ارزيابی میکنند. و چشمانداز روشنی برای حل معضلات فوق نميبينند و شرايط برگزاری يک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه را مشاهده نمينمايند. ولی معتقدند، کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر زندگی روزمره مردم از اهميت بالايی برخوردار بوده و نبايد تحقق مطالبات و خواستهها را به اصلاحات بنيادی و تحقق کامل مرحله گذار به دموکراسی موکول کرد. از نظر آنان تجربه مشارکت بیقيد و شرط و غير برنامهای در انتخابات و نيز تحريم مطلق و از ابتدای فرايند فضای انتخاباتی، هيچکدام نتوانسته است به رشد جنبشهای اجتماعی و يا حل معضلات کشور و مردم منجر شود، همچنين بدين سبب که جزء به جزء مطالبات و خواستههايی که مشارکت کنندگان در انتخابات به دنبال تحقق آن و يا اشخاص گريزان از مشارکت در انتخابات از تحقق آن مايوس بودهاند، مشخص نبوده و اعلام نمیشده است. در نتيجه آنان برخورد کنشگرانهی مطالبه محور، با فرايند و فضای انتخاباتی خواهند داشت تا به تدريج "گفتمان مطالبه محور" را بهجای مشارکت بیقيد و شرط و نيز تحريم از ابتدای فرايند انتخابات مطرح کنند. آنها اعلام نمودهاند که از هماکنون تصميم مشترکی برای مراحل بعدی انتخابات اتخاذ نکردهاند، اما در اين مرحله، خواستههای مشترکشان را اعلام ميدارند. که متعاقباً ليستی بلند بالا از مطالبات خود را قطار کرده اند. تهيه کنندگان اين بيانيه سخت تلاش نمودهاند در ويترين خود، تقريباً طيف متنوعی از اصلاح طلبان حکومتی، ملی مذهبي ها، ليبرالها، فعالين ملی- قومی، زنان، دانشجويان، اعضای کانون نويسندگان و چپ ها را بگنجانند. البته تعدادی از اين افراد با تکذيب امضای خود از اين راهبرد تبری جستند. با تمامی اين اوصاف از آنجائيکه ملی مذهبيها نقش اصلی را در تدوين و صدور اين بيانيه داشتند، حضور آنان به همراه بعضی از اصلاحطلبان و اپوزيسيون نيمه قانونی ازجمله دانشجويان تحکيم وحدت، نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز با برنامهای مدون در کارزار انتخاباتی، بجای حضوری فرد محور، که برای نخستين بار صورت ميگرفت، خود امری پسنديده و روبه جلو بوده است. اين حرکت حمايت بخش وسيعی از اپوزيسيون خارج از کشور را که برای تغيير چشم به بالا دوختهاند را بههمراه داشت. قبل از هرچيز لازم است به دو پيآمد منفی صدور اين بيانيه اشاره کنيم. نخست آنکه اين بيانيه فرصتی را به ليبرالهای خارج از کشور- و البته داخل کشور- فراهم ساخت تا چند صباحی مرزها را مخدوش سازند. و دوم آنکه به استناد امضاهای زير اين بيانيه دوستانی در خارج از کشور فريب خورده و به چشمانشان خاک پاشيده شد. متأسفانه اين اتحاد و همدلی زياد دوام نيآورد. نخست آنکه تعدادی از صاحبان امضاهای زير اين بيانيه با تکذيب اطلاع خود از چنين امری رفتار تهيه کنندگان بيانيه را به چالش کشيدند. بعضی از آنها نيز صرفاً بخاطر اينکه امضاهای زير بيانيههای قبلی بخصوص در ارتباط با حمايت از زندانيان سياسی، مسائل حقوق بشری و موارد مشابه زير سؤال نرود از تکذيب آن خودداری نمودند. اين دوستان بکرات عدم رضايت خود را از چنين رفتاری که به سوء استفاده سياسی از اعتماد آنان منجر گرديده اعلام نمودند. مهمتر آنکه اکثر امضاء کنندگان بيانيه که اعلام داشته بودند؛ "از هماکنون تصميم مشترکی برای مراحل بعدی انتخابات اتخاذ نکردهاند." بلافاصله تصميمخود را اتخاذ نموده، و با حضور در انتخابات به نفع يکی از دو کانديدای اصلاحطللبان حکومتی "کروبی“ و "موسوی“ موضعگيری کردند. بدين ترتيب تهيه کنندگان بيانيه خود نخستين کسانی بودند که به اين طرح پشتپا زده با حمايت غير برنامهای از کانديداهای اصلاحطلبان طرح مزبور را به مسلخ بردند. البته بخشی از اين افراد نيز از کارزار انتخاباتی تنها برای اعلام مواضع خود استفاده کرده، و نهايتاً سياست تحريم را پيشه نمودند. اين بيانيه از دو جهت حائز اهميت بود. نخست آنکه اپوزيسيون ليبرال و نيمه قانونی برای اولين بار در انتخابات بجای دعوت از مردم برای حضور گلهوار، مطالبات خود را بيان مينمود. دوم آنکه بخشی از تحريمگران نيز بجای تحريم خاموش و منفعلانه با اعلام خواستههای خود، عللی را که موجب عدم حضورشان در پای صندوقهای رأی ميگرديد، را با تودههای مردم در ميان گذاشتند. اگر شروع اينکار نسبتاً موفق بود، ولی در ادامه لنگيد. جناح نخست با به فراموشی سپردن خواستها و گفتمان مطالبه محور، به شخص محوری روی آورده و از ترس انتخاب مجدد احمدينژاد و با اميدی واهی برای تغيير به خيل انتخاب کنندگان "بد از ميان بد و بدتر" پيوستند. جناح ديگر هم آنگونه که مطالباتشان را طرح نموده بودند، نتوانستند به همان گستردگی علل عدم حضورشان را که ناشی از نبود کانديدايی مناسب، که بتواند برای تحقق خواستها و مطالباتشان تلاش ورزد، را برای تودهها تبيين نمايند. اقدام شخصيتهای چپ و ديگر نيروهای ترقيخواه اگر بمنظور استفاده از کارزار انتخاباتی برای بيان نکته نظراتشان بوده، امری قابل تعمق است. ولی اين اقدام زمانی ميتوانست صادقانه و دور از شائبه باشد که آنها بهصراحت اعلام ميداشتند، چون تحقق مطالباتشان توسط کانديداهای تأئيد شده ميسر نيست، فلذا از شرکت در رأيگيری امتناع خواهند نمود. سازمان فدائيان خلق ايران – اکثريت و حزب توده ايران، دو نيروی عمده چپ کشورمان که از اين بيانيه استقبال کرده بودند، عليرغم توضيحات مفصل و مکرری که در بيانيه های انتخاباتی خود آوردهاند و بر غير دمکراتيک بودن انتخابات تأکيد نموده بودند. متأسفانه آنها نيز با بفراموشی سپردن تأکيدات قبليشان به برنامه کانديداها و حمايت از گفتمان مطالبه محوری، از ترس انتخاب مجدد احمدينژاد، با ايماء و اشاره و در لفافه - البته با پيچاندن مطلب و ابهام گويی- مردم را برای رأی دادن به يکی از دو کانديدای اصلاحطلبان! دعوت نمودند. معلوم نيست جمع اضداد، تأکيد بر غير دمکراتيک بودن و شرکت در انتخابات را چگون توجيه ميکنند. از طرفی ديگر کسانی که مردم را با ترس انتخاب مجدد احمدينژاد به مشارکت در انتخابات تشويق ميکنند، با بفراموشی سپردن ارکان حاکميت و قدرتی که در پس دولت احمدينژاد و دولتهای قبلی قرار دارند، ميخواهند چنان وانمود کنند که کانديداهای اصلاحطلبان اپوزيسيون و مخالفان رژيم جمهوری اسلامی و ولايت فقيهاند. ترفندی که خاتمی هشت سال بکار گرفت. نه رفقا! بياييد به شعور مردم اهانت ننمائيم. احمدي نژاد و ديگر کانديداها از جمله موسوی و کروبی خادمان درگاه ولايت و تدارکاتچيان رهبرند. تنها تفاوت آن ها در اين است که احمدي نژاد صراحتاً به بندگی خود اذعان دارد، در حالی که آن دو ميخواهند عليرغم ادای حق بندگی در درگاه ولايت، مردم بگونه ای ديگر بيانديشند!!! تفاوت اينان در حد خيار درختی و خيار جاليزی است، که از قضاء هردو به بي خاصيتی مشهورند. تحريم طرفداران تحريم، که اقشار وسيعی از جامعه را در برميگيرند، خود به طيفهای مختلفی تقسيم ميشوند. درصد تقريباً ثابتي از جامعه از اوايل انقلاب رغبتی به مشارکت سياسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی نداشتهاند. اين طيف ترجيح ميدهند در روز انتخابات در خانه بنشينند، و يا اين روز را که از قضاء با روز تعطيلی مصادف است، در خارج از شهر و به دور از غوغای انتخاباتی سپری کنند. بخش عمدهای از تحريمگران نيز که به سرنوشت سياسی خود و کشورشان علاقمندند، با تحريم سياسی در کارزار انتخاباتی مشارکت مينمايند. گروهی از جريانات و اشخاص سياسی تحريم کننده بدون آنکه نيازی به وارد شدن به بحثهای انتخاباتی ببينند، انتخابات را تحريم کرده و از موقعيت و امکانی که برای نقد موضوع انتخابات و مقوله دمکراسی در جمهوری اسلامی و خود جمهوری اسلامی بوجود آمده، خود را محروم ميسازند. تحريم کليشهای و منفعلانه اين جريانات موجب انزوای سياسی آنان در بين تودهها خصوصاً در ميان جوانان گرديده است. اما هستند کسانی بدون آنکه به انزوا و دوری از تودهها دچار شوند، با انگشت گذاشتن بر روی خواستههای اقشار مختلف جامعه و تشريح سترونی جمهوری اسلامی و ظرفيتهای ناچيز کانديداهای مورد تأييد آن، سعی در ارتقاء آگاهيهای مردم و گسترش ارتباط خود با لايههای مختلف جامعه دارند. آنها ميخواهند بدون آنکه تفاوتهای کانديداهای مختلف را انکار نمايند. علل عدم توانايی آنان در برآورده ساختن خواستهايشان را به مخاطبين خود تشريح نمايند. شايد بزرگترين حسن نمايش انتخاباتی رژيم، امکانی است که از هر چهار سال يکبار برای افشای نظام جمهوری اسلامی و گردانندگان آن پيش ميآيد، نبايستی اين فرصت را به آسانی از دست بدهيم. طيف وسيعی از کارگران، زنان، دانشجويان و فعالين چپ داخل کشور مخالف مشارکت در انتخابات و حتی طرح مطالبه محور ميباشند. هياهوی تبليغاتی و شانتاژهای اطلاعاتی سعی در خفه ساختن فرياد ميليونها هموطن ما را دارد. ما که خود را در زمره اين طيف بشمار ميآوريم، بر اين اعتقاديم که: - جمهوری اسلامی نظامی غير قابل اصلاح است. با اين حال مبارزه برای کسب امتيازاتی هر چند کوچک از اين رژيم امری ضروری و لازم است. اما اين امر نبايستی به سازش و انحراف مبارزات تودههای کار و زحمت برای يورش به بنيانهای نظام سرمايهداری و حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی منجر شود. ضمن آنکه دستيابی بدين مهم، نه از طريق چانيزنی در بالا، بلکه از طريق جنبشهای تودهای و صنفی و سياسی کارگران و زحمتکشان و روشنفکران ترقيخواه ميسر است. باور کنيم که راه ميانبری وجود ندارد، و سادهلوحانه خواهد بود که فکر کنيم عوامل جمهوری اسلامی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا، در راه دستيابی به خواستهای دمکراتيک از طرف ما هزينه پرداخت خواهند نمود. نه رفقا بايد خود جور هندوستان کشيده و هزينه پرداخت کنيم. برای ما که دستی در قدرت نداريم، تنها و تنها سازماندهی جنبشهای مردمی بر بستر جنبشهای اجتماعی، برپايی تشکلهای تودهای و اتحاديه های کارگری، و ايجاد پيوند و هماهنگی بين آنها، چاره کار ميباشد. - وظيفه نيروهای چپ، دمکرات و ترقيخواه رهانيدن جمهوری اسلامی از دست جمهوری اسلامی نيست. در اين مقطع از تاريخ کشورمان که جنبشهای اجتماعی و اعتراضات کارگری، دانشجويی، زنان و... در حال گسترش و بحران درونی حاکميت رو به تشديد است، ما تنها ميتوانيم با شرکت در کارزار انتخاباتی و افشای خيمهشب بازی انتخاباتی رژيم، آگاهی مردم را برای رأی ندادن، و راهکارهای دستيابی به اهداف دمکراتيک و صنفيشان را ارتقاء بخشيم. کاری که دانشجويان آگاه و مبارز در حال اجرای آن ميباشند. - تحريم انتخاباتی منفعلانه تأثيری در ارتقاء مبارزات خلقهای کشورمان نخواهد داشت. ضمن شرکت در کارزار انتخاباتی و حضور در گردهمآييها و ميتينگهای انتخاباتی، کانديداهای تأييد صلاحيت شده را به چالش بکشيم. با طرح خواستهای مردم ناکارآمدی کانديداها و نظام جمهوری اسلامی را برملا سازيم. از کانديداها بخواهيم نقش خود را در سرکوبهای دهه شصت توضيح دهند، و نسبت به نقض حقوق بشر و آزاديهای فردی در جمهوری اسلامی طی سی سال گذشته، اعدامها، نقض حقوق زنان و کودکان و مليتها، سلب حقوق کارگران و زحمتکشان اعلام موضع نمايند. بايد با طرح سؤال و آگاهی رسانی ماهيت مشترک جمهوری اسلامی و کانديداهای مورد تأييدش را افشا ساخت. کاری که کارگران سنديکای شرکت واحد، زنان و دانشجويان ميکنند. با اين توضيحات و ارتباط منطقی با تودهها و داشتن صراحت و صداقت در بيان اهداف خويش است که ميتوانيم از مردم بخواهيم همگام با ما انتخابات را تحريم کنند و متقابلاً همراهی آنان را انتظار داشته باشيم. با حضور پرشور و متحد در کارزار انتخاباتی و با دعوت از مردم برای تحريم فعال و آگاهانه انتخابات، رژيم جمهوری اسلامی و کانديداهای مورد تأييدش را افشاء سازيم! جمعی از هواداران سازمان فداييان خلق ايران – اکثريت(داخل کشور) ۱۳/۳/۱۳۸۸ نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|