logo





التماست می کنم زودتر بیا

چهار شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۳ ژوين ۲۰۰۹

مهناز هدایتی

hedayati.jpg
می شمارم لحظه ها را تا بیایی التماست می کنم زودتر بیا
بی پناهم بی پناهم گر نیایی التماست می کنم زودتر بیا

سیل اشکم کرده دریایی به پاازاین همه ظلم و ستم تا کی سکوت
موج غران در تلاطم تو رسایی التماست می کنم زودتر بیا

دست بیرحم ستمگر میدرد چنگش چنین روح و روان زندگی
نا امیدان را خداگونه خدایی التماست می کنم زودتر بیا

گر بیایی فاتحه ظالم بخوانی با کلام ناب خود بهر خدا
ظالمان را ای بلایی ای بلایی التماست می کنم زودتر بیا

توبیا تا ختم این غصه تمامش کرده باشی یک تنه ای نوح من
خلق ما را زین ستم ها ناخدایی التماست می کنم زودتر بیا

با ظهور ماه نورانی شود روشن شب تیره اگر ظاهر شوی
ای که پنهانی زچشمم هرکجایی التماست می کنم زودتر بیا

سالهای بی توبودن سال های زجروبدبختی کشیدن جان گرفت
جان دهی ما را دوباره جان مایی التماست می کنم زودتر بیا

آخرین اشک وفغانزدوری ات باشد الهی بعد ازین غربت نخواهم
جاده را گل می فشانم تا بیایی التماست می کنم زودتر بیا

لندن خرداد ۱۳۸۸


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


فرشید
2012-05-20 09:33:46
سلام شعر عالی بود ولی نقد من به این سنت همیشگی نشستن و منتظر آمدن دیگری بودن است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد