logo





کودتای بیت

پنجشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۵ نوامبر ۲۰۱۵

ارژنگ بامشاد

زمانی که در شام غریبان بیت رهبری رژیم، عده ای از حواریون رهبر هنگام ورود علی لاریجانی و حسن روحانی شعارهای «خواص بی‌بصیرت؛ مایه ننگ ملت»، «امان نامه برجام؛ تلاش بی‌سرانجام»، «مرگ بر منافق» و «هیهات من‌الذله» سر دادند، این سئوال مطرح شد که با کودتا در بیت روبرو هستیم یا کودتای بیت» ؟ اما حالا با سخنرانی های مدام رهبر رژیم و بویژه سخنرانی اش در جمع دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت سیزده آبان که گفت «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید.» و مبارزه با به اصطلاح "نفوذ" آمریکا را در دستور قرار داد، روشن شد که نه با کودتا در بیت که با کودتای بیت روبرو هستیم.
 
فرمان خامنه ای برای مبارزه با "نفوذ" دشمن خیلی زود توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به مرحله اجرا گذاشته شد و شکل علنی برنامه ریزی کودتا در دستور قرار گرفت. سازمان اطلاعات سپاه پاسداران با اعلام مبارزه با «باند نفوذ آمریکا در مطبوعات کشور» به دستگیری گسترده فعالان رسانه ای کشور دست زد. عیسی سحرخیز روزنامه‌نگار منتقد، احسان مازندرانی، مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان، و آفرین چیت‌ساز، هنرمند، بازیگر و ستون نویس روزنامه ایران، بازداشت شده اند. همچنین بر اساس اطلاعات دریافتی خبرنگار «آمدنیوز» بیست تن از روزنامه‌نگاران در روز چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴، "روز جهانی استکبار ستیزی" ، با اتهام «تشکیل باند نفوذ آمریکا در مطبوعات کشور» توسط اطلاعات سپاه پاسداران به خیابان صابونچی احضار شده‌اند و قرار است هر کدام به صورت جداگانه مورد بازجوئی  قرار گیرند. هم زمان با موج دستگیری ها، خبر دستگیری «نزار زکا» شهروند لبنانی ـ آمریکائی و نایب رئیس اتحادیه جهانی فناوری اطلاعات و دبیرکل سازمان عربی فناوری اطلاعات و ارتباطات که به دعوت دولت حسن روحانی به تهران برای شرکت در یک کنفرانس دعوت شده بود ، نیز اعلام شد و خبرگزاری فارس در باره اش نوشت:«نزار زکا جاسوس بازداشت‌شده در کنفرانس‌هایی درباره اینترنت در ایران شرکت کرده بود و گفته می‌شد به همراه برخی چهره‌های مخالف نظام ایران در حال تدارک برنامه‌هایی برای ایجاد موج تظاهرات ضددولتی بود.».  توجه داشته باشیم که این ماجراجوئی سیاسی و ربودن شهروند یک کشور دیگر توسط سپاه، به مدت پنجاه روز مخفی نگهداشته شده بود. در تشریح پرونده فعالان رسانه ای، عاصف، کارشناس سازمان اطلاعات سپاه می گوید: «در این پرونده مجموعه ای از مجرب ترین فعالان  رسانه ای اپوزیسیون  خارجی و داخلی در یک  فرآیند  پیچیده و هرمی چند لایه با شبکه سازی از خبرنگاران  داخلی در راستای ادراک سازی تلاش می کردند... آنها با تمرکز، هماهنگی و پشتیبانی اطلاعاتی و دیپلماتیک برخی از کشورهای اروپایی با محوریت هلند و از طریق  بنیادهای وابسته به وزارت  های امور خارجه هلند ، انگلستان  و سوئد برای شبکه  سازی در داخل ایران و جذب برخی از نخبگان  رسانه ای تلاش کردند.»
 
برنامه ریزی کودتای بیت، از مدت ها پیش آغاز شده است. اما با فرجام برجام و آغاز گام های عملی آن، به نظر می رسد که دستگاه ولایت نمی خواهد تبعات نوشیدن جام زهر را بپذیرد. از همان ابتدا روشن بود که مذاکرات هسته ای، تنها محدود به مسائل اتمی نیست. شرکت محمد جواد ظریف در کنفرانس وین، پیرامون تحولات سوریه، نشان داد که این گمانه زنی ها بی اساس نبوده اند. با این حال دستگاه ولایت و باندهای قدرتمند امنیتی، اطلاعاتی و نظامی تحت امرش، نمی خواهند این روند را برتابند. بی جهت نبود که در روز مذاکرات وین پیرامون سوریه و شرکت وزیرخارجه رژیم در آن، کمپ لیبرتی را به موشک بستند و بیست و چهار نفر از اعضای مجاهدین را کشتند. این اقدام پیام روشنی داشت. هم به آمریکائی ها و هم به دولت حسن روحانی و یا به تمام کسانی که به تعبیر رهبر رژیم ساده لوح هستند و به قول او نمی دانند که  "آمریکا، همان آمریکای قدیم است اما عده‌ای مغرض و یا ساده‌لوح تلاش می‌کنند این دشمن توطئه‌گر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا آمریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند". بر متن همین نگاه بود که رستوران "کی‌اف‌‌سی حلال" «جوجه سوخاری کنتاکی» یک روز پس از افتتاح در تهران از سوی نیروی انتظامی بسته شد. در حالی عباس پازوکی، مدیرعامل این رستوران تاکید کرده بود که "کی‌اف‌‌سی حلال" با نام تجاری "کی‌اف‌سی ایرانیان" به ثبت رسیده  و هیچ ارتباطی با "کی‌اف‌سی آمریکا" ندارد.
 
اقدام سپاه در دستگیری و احضار فعالان رسانه ای با توجه به توضیحات "کارشناس سازمان اطلاعات سپاه" می تواند ابعاد بسیار گسترده تری به خود بگیرد . با توجه به گستردگی شبکه های مجازی همچون فیسبوک، تلگرام و وایبر در ایران و حضور گستردۀ فعالان رسانه ای و مدنی در این شبکه ها، و با توجه به تمرکز امنیتی "ارتش سایبری" سپاه بر این رسانه ها، باید در انتظار موج گسترده تری از دستگیری ها و پرونده سازی های امنیتی بود. ما پیش از این نیز نشانه های کودتای برنامه ریزی شده را در قتل خاموش شاهرخ زمانی  و تهدیدات آشکار روزی نامه "کیهان" علیه «کانون نویسندگان ایران» دیده ایم. کودتائی که اکنون ابعاد اجرائی آن علنی تر می شود. روشن است که هدف این اقدامات نه تنها در هم شکستن هر نوع تحرک در جامعه و هر نوع اقدام مستقل توده ای است، بلکه در هم شکستن شبکه های خبری و اطلاع رسانی جناح رقیب و شورشیان کاست حکومتی را نیز نشانه رفته است. هدف این اقدامات به دقت برنامه ریزی شده ، فراهم آوردن شرایطی در جامعه است تا فضای ماقبل انتخابات را برای قلع و قمع کامل جناح رقیب فراهم آورد. جناحی که ریشه های گسترده ای در شبکه های قدرت دارد و مدام تلاش می کند فضای تنفسی خود را گسترش دهد. سخنان هاشمی رفسنجانی و افشای اهداف نظامی برنامه هسته ای رژیم، تلاشی از سوی این جناح برای بی بازگشت کردن توافق برجام بود. همانگونه که حسن خمینی در تجلیل از محمد جواد ظریف، او را "محبوب ترین" چهره نامید تا در مقابل حملات باندهای اطراف بیت از او دفاع کرده باشد.  زیرا آنها دریافته اند که رهبر رژیم و دستگاه ولایت قصد دارند در راه اجرای برجام سنگ اندازی کنند. نامه اعتراضی بیست نماینده مجلس نسبت به آغاز کاهش تعداد سانتری فیوژها و اجرای عملی برجام، نشانۀ آشکاری از کارشکنی باندهای اطراف بیت است.
 
کودتای بیت با شعار "هر چه فریاد دارید سر آمریکا بکشید"  و با رمز مقابله با "نفوذ"، در گام نخست در صدد است تا شورش بخشی از کاست حکومتی را در هم بشکند. اما در این تلاش برای به زیر کشیدن سکانداران شورش و خنثی کردن اهرم های تاثیری گذاری شان، بی دفاع ترین ها در میان فعالان مدنی و رسانه ای قربانی خواهند شد. درست همانگونه که برای ایجاد تمرکز قدرت سرکوب، با حذف حسینعلی منتظری،  قائم مقام رهبری، هزاران زندانی سیاسی بی دفاع را به چوبه های دار آویختند. یا در زمانی که قصد داشتند قدرت تاثیرگذاری دولت اصلاح طلبان به رهبری محمد خاتمی را در هم بشکنند، قتل های زنجیره ای به راه انداختند و روشنفکران و فعالان سیاسی و مدنی را خفه و یا با چاقو قطعه قطعه کردند. اکنون به نظر می رسد که همان شیوه های رذیلانه، به اشکال جدید و با توجه به توازن قوای تازه  در دستور قرار گرفته است و حمایت مستقیم و هدایت شخص رهبر رژیم را نیز همراه دارد.
 
واکنش جناح رقیب در این میانه بسیار محتاطانه و به گونه ای بزدلانه است. دولت حسن روحانی به عنوان امنیتی ترین دولت جمهوری اسلامی، به بده ـ بستان های پشت پردۀ قدرت بیشتر اعتقاد دارد تا درگیر شدن علنی با هرم قدرت و هسته سفت آن.  این سیاست جناح رقیب که شاید بتوان  آن را "مهاردوگانه" نامید دو هدف را دنبال می کند؛ چانه زنی در بالا و مهار پائین.  از یاد نبریم که این مردم نیستند که به این جناح یا آن جناح نیاز دارند، بلکه جناح ها و دارودسته های قدرت هستند که به نقش و حضور مردم احتیاج دارند و مدام فریبکارانه دم از "حق الناس" می زنند تا از آنها به عنوانی نردبانی برای حضور خود در قدرت و چانه زنی در بالا بهره برداری کنند. زمانی که حضور پرقدرت مردم و جسارت شان مطرح می شود، ترس سراپای همه دست اندرکاران قدرت را فرامی گیرد. واقعیت این است که خصلت انفجاری در پائین آنچنان بالاست که محمد علی جعفری  فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می گوید: «ما پس از توافق هسته‌ای و مرحله برجام، وارد چهارمین فتنه در طول انقلاب اسلامی می شویم. جمهوری اسلامی ایران از آغاز انقلاب تاکنون فتنه های متفاوتی را در سه مرحله جنگ تحمیلی، فتنه فرهنگی ـ سیاسی دهه هفتاد منتهی به ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه سال ۸۸ گذرانده است». روشن است که فتنه در نگاه سران رژیم اسلامی، زمانی است که مردم وارد صحنه می شوند و از فرصت های پیش آمده در جنگ جناح ها، برای رسیدن به اهداف خود بهره می برند.
 
کودتای بیت را باید در هم شکست. برای این کار، به قدرتی توده ای نیاز است. بدون وارد شدن ارادۀ مردمی، بدون حضور گسترده، سراسری و فراگیر بخش های گوناگون مردم، امکان مقابله ای مؤثر با این تهاجم حساب شده و کاملآ  برنامه ریزی شده فراهم نخواهد آمد.
 در گام نخست باید توجه همه فعالان سیاسی، مدنی و رسانه ای را به این نکته جلب کرد که هدف اولیه تهاجم، در هم شکستن و خنثی کردن آنهاست. آنها هستند که در نوک پیکان حمله قرار دارند. از این رو باید بسیار هوشیارانه عمل کنند. هر نوع خوشخیالی به "فضای باز سیاسی" دولت "تدبیر و امید" می تواند فاجعه بار باشد.
 در گام دوم باید به بسیج افکار عمومی و سازماندهی اعتراضات وسیع به دستگیری ها و تلاش های سرکوبگرانه و دفاع قاطع از حقوق شهروندی همه دستگیر شدگان همت گماشت. باید با خانواده های آنها همراه شد و از تلاش آنها برای آزادی عزیزانشان حمایت همه جانبه کرد. دفاع از حقوق شهروندی فعالان مدنی، سیاسی و رسانه ای بی توجه به عقایدشان، آن حلقه ای است که می تواند به بسیج گروه های اجتماعی حامی آن فعالان همراه گردد. همانگونه که معلمان سراسر کشور برای آزادی فعالان صنفی خود مبارزه سراسری سازمان می دهند. همین اقدام را می توان در دفاع از فعالان کارگری نیز سازمان داد.  رسانه های کشور هم می توانند در دفاع از همکاران خود به شیوه های گوناگون اعتراض کنند. با این حال نباید از یاد برد، آنچه  توده های میلیونی را به میدان می آورد، خواست های مشخص و بیواسطه ای است که با زندگی روزمره مردم گره خورده است. در شرایطی که فقر فراگیر زندگی مردم را فلج کرده است، در شرایطی که حتی حقوق و دستمزد کارگران به موقع پرداخت نمی شود، در شرایطی که  با از کار افتادن چرخ های اقتصاد، امرار معاش به امری مشقت بار تبدیل شده است و در آن سو، ثروتمندان یا وابستگان رژیم، با چپاول هایشان، زندگی های آنچنانی دست و پا کرده اند و فخر می فروشند، و شکاف دهان گشودۀ فقر و ثروت و نابرابری و بی عدالتی را به نمایش می گذارند، زمینه های اعتراضات توده ای بسیار آماده و حتی خصلت انفجاری به خود گرفته  است. همین، بر ترس آنها افزوده است. وقتی معلمان کشور برای رسیدن به خواست هایشان متشکل شده اند و شش حرکت سراسری سازمان داده اند، به الگوئی درخشان برای همه توده های کار و زحمت تبدیل شده اند.  وقتی مقاومت در برابر پوشش اجباری خصلت توده ای یافته است، هر سانتیمتر عقب راندن روسری هم یک مقاومت مدنی است. وقتی نزدیک به بیست میلیون نفر در شبکه های مجازی فعالند، نیروی عظیم اعتراضی جامعه، خود را سازمان می دهد و همین نیروی عظیم است که تمامی دستاویزهای دستگاه های سرکوب و بحث های بی سرانجام شان بر سر فیلترینگ یا عدم آن را در هم خواهد شکست. باید این عرصه های مقاومت توده ای را دامن زد، گسترش داد و به میدان آورد. این نیروی توده ای و این مقاومت گسترده  و فراگیر است که می تواند تهاجم فرهنگی و امنیتی دستگاه ولایت و رژیم تاریک اندیش جمهوری اسلامی را در هم بشکند.
در گام سوم باید به بسیج افکار عمومی جهان همت گماشت و فشار جهانی بر رژیم اسلامی را افزایش داد. روشن است که در شرایط پس از برجام و امید به قراردادهای چرب و چیل اقتصادی، دولتمردان غربی بر بسیاری از جنایات رژیم چشم خواهند پوشید. درست در چنین شرایطی است که افکار عمومی کشورهای گوناگون جهان باید بسیج شوند تا فشار بر دولت های خود را افزایش دهند. همزمان نیز جلب حمایت تشکل های صنفی، مدنی و مدافع حقوق انسانی در کشورهای گوناگون باید در دستور قرار گیرد. زیرا آنها بهتر می توانند فریاد دادخواهی در ایران را به گوش هموطنان خود و به دولتمردانشان برسانند.
شرایط سخت و دشواری در پیش روست. با تهاجم همه جانبه باندهای قدرت دستگاه ولایت روبرو هستیم. کودتای بیت در شرف اجراست. نباید فراموش کنیم که تنها نیروئی که می تواند این تهاجم را در هم بشکند، نیروی مردمی است. باید به این نیرو اتکا کرد. آن را سازمان داد و از ظرفیت های لایزالش بهره جست. فریاد های جنون آمیز مبارزه با "نفوذ" دشمن، فریادهائی از سر قدرت نیست. این فریاد ترس است. این فریاد وحشت است. به همین دلیل هم بسیار شکننده است و هم بسیار خطرناک .این را باید به خاطر بسپاریم.
چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ برابر با ۰۴ نوامبر ۲۰۱۵
 


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد