logo





دو سروده

چهار شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴ اکتبر ۲۰۱۵

بهروز داودی

لاشه هاى فرارى
به خاطره پناهندگانِ به مرگ در كاميونِ حمل مرغ

گوشت ، گوشت ، گوشتِ شكارى
گوشتِ مرغ تازه ، مرغهاىِ فرارى
گوشتِ پرندگان پنهانى
ميگُريزيم از نگاه زندانى
مي شتابيم در بُزرگراه انسانى
چشم بر جاده دوخته اند هنوز
باز مانده لاشه هاى فرارى

پاريس - اوت ٢٠١٥

******

١ + ١٢

ارتفاعِ كمى نيست دوازده طبقه
مى شمارى و با هر شماره
نفٓستْ بيشتر به شماره مى افتد
آهنگِ پله هاى طى شده
با سازِ اين مسير انگار
ناسازگار مى آيد
سازِ تو را مگر
كدام سودا در سر بود
كه در گام انديشه
هيچگاه نغمه اى نسرود
بايد به قُله انديشيد
بايد به گامهاىِ خسته جان بخشيد
بايد به قُله انديشيد
بايد كه
ناگهان
با دو پاىِ ايستاده در پايگرد
و با دو چشمِ تكيه به ديوار داده
خشك مى شوى برجاى
در سيزدهمين طبقه

پاريس - سپتامبر ٢٠١٥

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد