logo





برج‌سازی سپاه در حریم عمارت کلاه‌فرنگی

دوشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۷ سپتامبر ۲۰۱۵

س. حمیدی

بی‌تردید شهرداری در ماجرای برج‌سازی سپاه در حریم عمارت کلاه فرنگی، نقش دوگانه‌ی خود را به نیکی به اجرا می‌گذارد. چون از سویی جهت اجرای کار، زمینه‌های کافی برای سپاه فراهم می‌بیند و از سویی دیگر نیز در رسانه‌ها خود را مخالف بلندمرتبه سازی جا می‌زند. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که شهرداری تهران از سال ۱۳۹۰ آشکارا از مصوبه‌ی شورای عالی معماری و شهرسازی در خصوص پرهیز از بلندمرتبه‌سازی سر باز زده است. چون شهرداری تهران اعتراض این شورا و وزارت مسکن را نادیده می‌انگارد و به فروش تراکم و اشکوب‌های اضافی به بسازبفروش‌ها رضایت می‌دهد. مدیران سپاهی شهرداری تهران با همین ترفند فضای حیاتی شهر را می‌فروشند تا برای رانت‌های خودی زمینه‌های کافی آماده نمایند.
عمارت کلاه فرنگی عشرت‌آباد تهران از معروف‌ترین عمارت‌های کلاه فرنگی ایران به شمار می‌آید که انیس‌الدوله سوگلی ناصرالدین شاه به همراه گروه زیادی از زنان حرم‌سرای ناصری روزگار خود را در آن به سر می‌آوردند. ولی این کاخ سبز رنگ و زیبا پس از روی کار آمدن حکومت پهلوی برای همیشه به فراموشی سپرده شد. حتا قرار گرفتن کاخ در فضای نظامی پادگان عشرت‌آباد موجب گردید تا این سازه‌ی تاریخی سالیان سال از دیدرس مردم به دور باشد. تا جایی که بخش‌هایی از نمای بیرونی و اندرونی سازه را به تعمد تخریب نموده‌اند و اکنون پس از نود سال درهای ورودی، پنجره‌ها، سقف و دیوارهای آن به بازسازی و مرمت اساسی نیاز دارد.

زمستان سال ۹۲ احمد مسجدجامعی به عنوان رییس شورای اسلامی شهر تهران از این بنا بازدید به عمل آورد و یادآور شد که شهرداری در همسویی با سازمان میراث فرهنگی مسؤولیت بازسازی و مرمت آن را به عهده می‌گیرد. اما گفته‌ی او بر سامانه‌ای از تظاهر به دین دولتی و مسجدسازی‌های بی‌حساب و کتاب شهرداری تهران از حرف فراتر نرفت و بنای کلاه فرنگی همچنان متروکه باقی ماند. در عین حال همان زمانی که مسجدجامعی از بنای تاریخی عشرت‌آباد بازدید می‌کرد، نیروهای سپاهی اسکلت‌های برج‌ خود را در حریم آن ده‌ها متر بالا برده بودند. اما مسجدجامعی به منظور عافیت‌جویی در دستگاه حکومتی، دیده‌هایش را بر آنچه که در فضای پادگان ولی عصر (عشرت‌آباد) می‌گذشت، فروبست تا از مزایای آن در دستگاه حکومتی بهره‌مند گردد.

دست یازی به حریم کاخ کلاه فرنگی بیش از همه به دهه‌ی هفتاد باز می‌گردد. چون آن زمان سازمان نظام وظیفه‌ی نیروی انتظامی در حریم جنوبی آن، ساختمان مرکزی خود را احداث کرد. تا آنجا که با افتتاح همین ساختمان بین میدان سپاه (عشرت‌آباد) و این بنای تاریخی فاصله افتاد. پس از آن در دهه‌ی هشتاد در حریم غربی آن بانک قوامینِ نیروی انتظامی احداث گردید. حتا با رشد ساخت و ساز در همین سمت و سوی پادگان، اداراتی از نیروی انتظامی در فضای آن مستقر شدند. سپس خشکاندن درختان نودساله‌ی میدان سپاه نیز از جایگاه آن به عنوان میدانی زیبا در چیدمان شهری کاست، تا عمارت کلاه فرنگی نتواند بخشی از نمای این میدان از رونق افتاده به شمار آید.

همچنین قسمت‌هایی از زمین‌های شرقی بنا را نیز شهرداری از سپاه خرید که بزرگ‌راه صیاد شیرازی را از حریم آن بگذراند. پس از افتتاح بزرگ‌راه، زمینی مثلثی شکل از آن به مساحت تقریبی هزار متر مربع در حاشیه اتوبان و خیابان باباخانلو بر جای ماند که سپاه علی‌رغم فروش آن به شهرداری، دوباره تصاحب و مالکیت‌اش در سر می‌پرورانَد. اکنون افراد وابسته به نیروی هوایی سپاه زمین مذکور را فنس‌کشی و محصور نموده‌اند تا شهرداری از تملک و دستیابی به آن محروم گردد. زمین مثلثی شکل یاد شده که مردم از آن با عنوان زمین لچکی نام می‌برند، رو به روی کلیسای حضرت مریم آسوری‌ها در خیابان باباخانلو قرار گرفته که متأسفانه به محلی جهت تجمع زباله و ضایعات شهری بدل گردیده است. تا آنجا که نارضایتی مراجعان کلیسا و شهروندان محله را در پی دارد. چون شهرداری ناحیه به دلیل محصور ماندن زمین مذکور، از جمع‌آوری ضایعات و زباله‌ی آن سر باز می‌زند.

اینک اسکلت‌بندی برجِ سپاه در جوار عمارت کلاه فرنگی تا شعاع چند کیلومتری چشمان شهروندان تهرانی را به بازی می‌گیرد. همچنان که بر چهره‌ی هر بیننده‌ای زهر‌خندی می‌نشاند که از گستردگی فعال مایشایی سپاه حکایت دارد. چون معرکه‌گردانان این ماجرا همراه با آشکار شدن اسکلت برج، طنزی سیاسی را در انظار عمومی به نمایش می‌گذارند. بی‌تردید در این نمایش، سپاه ضمن سرپیچی از ضوابط شهری، اقتدار بلامنازع خود را به رخ همگان می‌کشد تا شاید بتواند حقارت‌های سیاسی خود را در بریدن از مردم جبران نماید.

یادآور می‌شود که مجریان احداث این برج، طرح آن را از شش سال قبل ضمن هماهنگی و همسویی با همکاران خود در شهرداری تهران آغاز نمودند. ولی اینک سازمان میراث فرهنگی حکمی را از دادگاه در اختیار دارد که می‌باید ساخت برج برای همیشه متوقف گردد. چنانکه شهرداری نیز متظاهرانه از ماوقع برائت می‌جوید. مدیران شهرداری تهران می‌پندارند که با همین حقه خواهند توانست تأیید رسانه‌های عمومی را به نفع خویش برانگیزند. همچنان که در تظاهری عوامانه، دستور شهردار تهران در رسانه‌های همگانی انعکاس می‌یابد که گویا او ضمن مذاکره با فرماندهی سپاه به توافقی دست یافته است تا آنان از بلندی بنای خود بکاهند. ولی جایی گفته نمی‌شود که عوامل خودی و خودمانی سپاه تا چه اندازه اختیار دارند که بنای خود را بالا ببرند. شکی نیست که با چنین ترفندی ساخت و ساز سپاه در حریم بنا به فراموشی سپرده می‌شود. چون شهرداری با تظاهر به قانونمندی و حکمیت، داستان را به نفع دوستان خود در سپاه پایان می‌بخشد. اما چنین ترفندی به حتم مخالفت سازمان میراث فرهنگی را در پی خواهد داشت. چون سازمان میراث فرهنگی با رسانه‌ای شدن موضوع، به همین آسانی نمی‌تواند پا پس بگذارد.

همواره در حوزه‌ی مدیریت شهری دعوایی خودمانی بین شهرداری و نیروهای نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی جریان داشته است. چون این نیروها در ساخت و سازهای شهری به کسب مجوز از شهرداری رغبت نشان نمی‌دهند. آنان به مجوزهای درون سازمانی خود بسنده می‌کنند و از زمین‌های پادگان‌ها و مراکز نظامی جهت ساخت و سازهای بی رویه و غیر اصولی بهره می‌گیرند. چنانکه بر گستره‌ی همین زمین‌ها بانک‌های قوامین، انصار و حکمتِ ایرانیان سر بر آورده‌، که از سوی نیروی انتظامی، سپاه و ارتش راه‌اندازی شده‌اند. جدای از این ارتش، سپاه و نیروی انتظامی جهت دستیابی به منابع لازم برای فساد مالی خود، در عرصه‌هایی از مراکز نظامی به پاساژسازی روی نهاده‌اند که سودهای کلانی را برایشان در بر داشته است. حتا در همین زمین‌ها تالارهای خصوصی برای عروسی، استخر و مجموعه‌های ورزشی احداث می‌شود تا در تأمین منابع مالی لازم برای فساد نظامیان تسهیلگری به عمل آورد.

بی‌تردید شهرداری در ماجرای برج‌سازی سپاه در حریم عمارت کلاه فرنگی، نقش دوگانه‌ی خود را به نیکی به اجرا می‌گذارد. چون از سویی جهت اجرای کار، زمینه‌های کافی برای سپاه فراهم می‌بیند و از سویی دیگر نیز در رسانه‌ها خود را مخالف بلندمرتبه سازی جا می‌زند. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که شهرداری تهران از سال ۱۳۹۰ آشکارا از مصوبه‌ی شورای عالی معماری و شهرسازی در خصوص پرهیز از بلندمرتبه‌سازی سر باز زده است. چون شهرداری تهران اعتراض این شورا و وزارت مسکن را نادیده می‌انگارد و به فروش تراکم و اشکوب‌های اضافی به بسازبفروش‌ها رضایت می‌دهد. مدیران سپاهی شهرداری تهران با همین ترفند فضای حیاتی شهر را می‌فروشند تا برای رانت‌های خودی زمینه‌های کافی آماده نمایند.

ناگفته نماند در سال ۸۹ زمانی که احداث برج مذکور در پادگان نیروی هوایی سپاه آغاز گردید، پژمان پشمچی زاده معاون فعلی شهرسازی و معماری شهردار تهران، در همان منطقه‌ی هفت مدیریت شهرداری را به عهده داشت. اما او در آن زمان هیچ‌گونه اعتراض و مخالفتی برای ساخت این برج به عمل نیاورد. حتا تمهیداتی فراهم دید تا مافیای نظامی حاکمیت بر خلاف ضوابط شهرداری در سه نقطه از فضای محله‌ی قصر نیز به برج‌سازی اقدام ورزند. اکنون این برج‌ها در خیابان مرودشت و خیابان برادران گوهری، افتتاح شده‌اند. چنین رویکردی بعدها از سوی او در مدیریت شهرداری منطقه سه نیز تعقیب گردید. تا آنکه مدیریت شهرداری منطقه‌ی پنج را به او سپردند. او در منطقه‌ی پنج، بوستان مادران را ضمن تغییر کاربری برای برج‌سازی مناسب یافت که با اعتراض مداوم و مستمر زنان خانه‌دار و شهروندان محله مواجه گشت. تا آنجا که مردم موضوع را رسانه‌ای کردند. ولی او پس از این ماجرا توسط قالی‌باف به عنوان معاون شهرسازی و معماری انتخاب گردید.

پژمان پشمچی زاده هم اکنون بین برج‌سازان سپاه از سویی و سازمان میراث فرهنگی از سویی دیگر نقش می‌آفریند تا ضمن حکمیتی جانبدارانه موضوع را به نفع سپاه به پایان رساند. در نهایت از منافع این کار شهرداری تهران هم بی‌نصیب نخواهد ماند. چون سپاه و شهرداری ضمن تجربه‌ای مشترک به نیکی آموخته‌اند که دعوایی عمومی را می‌توانند ضمن تفاهم‌نامه‌ای خصوصی و محرمانه مختومه اعلام کنند./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد