|
...... اين گذشت تا روز ۲۸ مرداد شد . معمولا پدرم صبح زود سر كار مي رفت و ساعت يك بعد از ظهر به خانه بر مي گشت . ناهار را مي خورد . چرتي مي زد . دوباره ساعت ۴ بعد از ظهر به حجره مي رفت . آن روز من هم با او بودم . ساعت يك كه به خانه بر مي گشتيم ، مثل هميشه از خيابان سبزه ميدان به سمت بوذر جمهري آمديم . درشهر هيچ خبري نبود . آقاي دانالد ويلبر (؟) ، هما ن كسي كه گزارش معروف سيا را در باره كودتاي ۲۸ مرداد نوشته و توي نيويورك تايمز چاپ شده است ، از ساعت ها يي نوشته است كه به حافظه شخصي من نمي خواند . مسير ما بوذرجمهري بود . از آن جا مي پيچيديم به خيابان شاهپور . از توي شاهپور ، وارد خيابان فرهنگ مي شديم ، بعد هم اميريه و خيابان انتظام . در اين جا كوچه آشيخ هادي بود . سر كوچه هم مدرسه رازي واقع شده بود و پاتوق يا خانه شعبان بي مخ و دار ودسته اش بود .در اين جا بود كه جلوي ماشين پدرم را گرفتند . يك سطل چسب دست شان بود . به زور از راننده پول مي گرفتند و يك عكس شاه هم مي چسباندند روي شيشه جلوي ماشين . اگر كسي پول نمي داد ، شيشه هارا خرد مي كردند . طبيعي است پدر من هم داد . رسيديم به خانه . ولي معلوم بود اوضاع طبيعي نيست .
تعدادشان چند نفر بود ؟ سي چهل نفر بيشتر نبودند . ولي كار شروع شده بود . رسيديم خانه . ساعت ۲ راديو را كه گرفتيم ، خرخر مي كرد . چيزي شنيده نمي شد . مدتي گذشت . نمي دانم چه ساعتي بود كه معلوم شد راديو را گرفته اند . ميراشرافي و ملكه اعتضادي و دار ودسته شان راديو را گرفته بودند . خوب يادم مي آيد كه گفتند : فاطمي دستگير و تكه تكه شده است از راديو اعلام شد ؟ بله . ميراشرافي اعلام كرد . خيلي ناراحت شدم . بعد از آن كه پدرم خوابيد ، دوچرخه را برداشتم و بيرون آمدم . رفتم به سمت كاخ . وقتي رسيدم آن جا گمان مي كنم پنج بعد از ظهر بود . جنگ تقريبا تن به تن در خانه مصدق تمام شده بود . خانه مصدق هم ويرانه بود . مردم كنار خيابان ايستاده بودند و نگاه مي كردند . كاميون هايي از خانه مصدق به سمت پايين مي آمد . كاميون هاي نظامي ؟ نظامي و غير نظامي . ولي آدم هايي كه سوار بودند ، اوباش بودند . هورا مي كشيدند .“ زنده شاه ، مرگ بر مصدق ” مي گفتند . خانه مصدق و اطراف آن را غارت كرده بودند . حالا داشتند به سوي ميدان راه آهن مي رفتند . برگشتم . رفتم پايين تر از خانه خودمان . مردم ايستاده بودند . خيلي ها گريه مي كردند . هيچ مقاومتي نبود ؟ هيچ . در خانه مصدق مقاومت خوبي بود ولي سرانجام خانه او به وسيله اوباش اشغال و غارت شده بود. خيلي خوب به ياد دارم . مردي از همان دسته اوباشان ، گرامافوني دستش بود و مي خواست همان جا آن را بفروشد . معلوم بود اين گرامافون را از خانه مصدق دزديده است و مي خواست سرضرب نفد كند . يك باباي ديگر هم يگ ديگ خورش بادمجان در دست داشت . مي گفت : من هم خورش بادمجان گيرم آمد ه است . آيا تما م برنامه كودتا فقط دريكي دو ساعت ، آن هم به وسيله يك مشت اوباش صورت گرفت ؟ نه . از ارگ كه محل راديو بود ، هنوز نيامده بودند . كو دتا خيلي آسان انجام گرفت . در ديگر نقاط شهر هيچ خبري يا مقاو متي نبود؟ من خبر نداشتم . حالا مي دانيم كه كودتا گران برق وتلفن نقاط حسا س را قطع كرده بودند . بعد به كمك نيروهاي ارتش راديو را هم گرفته بودند . چون راديو مهم بود . اعلام كردند كه ما فاطمي را كشتيم و مصدق را هم گرفتيم – مصدق را هنوز نگرفته بودند - علت عدم مقاومت مردم را در چه مي دانيد ؟ اين يك بحث تاريخي و مفصل است . آدم كه غافگير بشود ، هيچ وقت نمي تواند مقاومت كند . تحليل هايي كه در اين سال ها از شكست جنبش مي شود ، يكي هم اين است كه مصدق در ديدار با فرستاده آمريكا ، بعد از كودتاي ۲۵ مرداد ، به او قول داد كه آرامش شهر را حفظ كند . از اين رو طي اطلاعيه يي ، هر نوع تظاهرات و برگزاري ميتينگ ها را ممنوع كرد . خالي شدن خيابان ها از مردم ، سياست خود مصدق بود. اين ها را گفته اند ولي ما نمي دانيم . آن چه كه من يادم مي آيد و آن چه را كه خوانده ام ، اين است كه پس از ۲۵ مرداد احساس مي شد كه كودتا شكست خورده است وشاه هم فرار كرده است . مصدق هم به دكتر صديقي وزير كشور فرمان داده بود تا فرمانداري ها براي برگزاري انتخابات آماده بشوند . حالا ماهيت اين انتخابات چي بود، هيچ كس نمي داند . اين جوري مي توان اسبكولاسيون 1 كرد، يعني حدس منتفع زد . يعني كه مصدق يا مي خواسته است سلطنت را براندازد و جمهوري اعلام كند يا مي خواسته است شوراي سلطنت را بياورد . در خارج همه غربي ها ، مي گفتند مصدق مي خواهد جمهوري ايجاد كند . در باختر امروز هم صحبت از جمهوري پيش مي آيد . دكتر فاطمي در نامه هايي كه بعدا براي رهبران جبهه ملي نوشته ، گفته است كه در اين چند روز من هيچ مقاله يي را بدون اطلاع مصدق چاپ نكرده ام . هر مقاله يي كه چاپ شده ، قبلا مصدق آن را خوانده و با چاپ آن موافقت كرده است . مصدق هم اين حرف را تكذيب نكرده است . اين جالب است . به نظر من نكته مهم اين است كه تمام نيرو ها از جمله حزب توده غافلگير شدند . توده يي ها سعي مي كنند تقصير ها را به گردن مصدق بيندازند و مي گويند مصدق گفت كه امن و امان است . ولي مصدق كه مثل توده يي ها آدم توي ارتش نداشت . آن ها بودند كه همه جا نفوذ كرده بودند . آن ها مي توانستند كودتاي دوم را پيش بيني كنند . ببينيد محافظ شخص شاه ، محافظ زاهدي از افسران حزب توده بودند . اين ها را ما ديگر از خاطرات توده يي ها مي خوانيم . خلاصه اين مساله دراز است . من شخصا فكر نمي كنم الان آمادگي لازم داشته باشم وارد اين بحث شوم . با يد يك جلسه گذاشت و روي اين مساله بيشتر بحث كرد . آيابه نظر شما به عنوان يك تاريخ نگار مصدق با جمهوري موافق بود ؟ من شخصا قانع هستم و در اين زمينه يك مقاله هم نوشته ام . همين حرفي كه مصدق مي گويد : خودتان را براي انتخابات آماده كنيد ، براي تشكيل مجلس نيست . چون او خود مجلس را منحل كرده است ، بلكه انتخابات براي راي گيري است : راي به چي ؟ يا خلع محمد رضا شاه ست يا ادامه سلطنت. يعني يك همه پرسي ديگر ؟ بله دستور رفراندوم است . اين مساله توي دادگاه مصدق هم مطرح مي شود .صديقي وزير كشور مصدق توي دادگاه مي گويد : به من مربوط نيست آقاي دكتر مصدق فرموده است . از خودشان بپرسيد . مصدق هم مي گويد : بنده مي خواستم از مردم راي بگيرم. ولي ديگر نمي گويد براي چي ؟ معلوم است جلوي دادگاه نظامي شاه نمي خواهد بگويد من مي خواهم جمهوري برقرار كنم . توي خاطرات خودش هم نوشته است : صرف جمهوري يا حكومت سلطنتي به معني دموكراسي نيست . چون هم ديكتاتوري هاي جمهوري داريم و هم ديكتاتوري سلطنتي . هم دموكراسي هاي سلطنتي داريم و هم دموكراسي هاي جمهوري . اين حرف درست است . ولي دريك كنتكس 1معين ايران بالاخره مي بايد يا محمد رضاپهلوي را مي گذاشت يا يكي از برادر هايش . يعني يكي از خانواده هاي دزد ها و نوكر هاي خارجي . مصدق مي گويد : خانواده پهلوي مخلوق سياست خارجي انگلستان است . يك چنين آدمي نمي تواند عقيده داشته باشد شاه را بايد برداشت و برادرش را آورد . قاجار راهم كه ديگر كسي تحويل نمي گرفت . بنابراين يك انتخاب بيشتر نبود و همان جمهوري بود . منتها جمهوري را مي بايست به همه پرسي مي گذاشت . مسلما اگر وقت مي بود ، مردم به جمهوري راي مي دادند . منتها توده يي ها يا آمريكايي هايي كه در آن ها نفوذ كرده بودند ، با طرح جمهوري دموكراتيك ترديد در جامعه انداخته بودند . با نگاه امروزتان اگر خواسته باشيم دلايل پيروز ي كودتاگران و شكست جنبش ملي ايران را در چند جمله جمع بندي كنيم اين دلايل كدام اند ؟ خيلي دلايل دارد . ببينيد اين شكست مربوط به يك روز نبود . مربوط به يك پروسه تاريحي است كه حداقل از مشروطه شروع مي شود . نخست عدم سازماندهي ملي است . دوم مربوط به وابستگي هاي خارجي يك سازمان يا حزبي مانند حزب توده است كه از سازماندهي خوبي برخوردار است ، ولي چون فرمانش از جاي ديگري مي آيد ، نمي تواند كارساز باشد . نكته يي راتوضيح بدهم كه تا به حال كسي درباره آن حرفي نزده است . بحث مفصلي است . مي گويند چرا شوروي ها نسبت به كودتاي آمريكايي واكنش نشان ندادند . آن طور كه شنيدم ـ ولي جايي متاسفانه نخوانده ام ـ سفير شوروي در زمان كودتا در ايران خودكشي مي كند . حالا دليل خودكشي او كودتاي ايران است يا چيز ديگر ، نمي دانيم . ولي مي توان حدس زد كه سفيري است كه سياستش در ايران شكست خورده است . اين مساله به نظر من جزيي است . نكته مهم در اين جاست كه استالين در بهار همان سال ـ ما ه مارس ۱۹۵۳ ـ در گذشت . در روسيه چه كسي بر سر كار آمد ؟ ناتمام ... ___________________ 1- SPECULATION 2- CONTEXTE نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|