logo





بررسی و نقد کتاب محمد اثرماکسیم رودنسون - بخش دوم

يکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶ اوت ۲۰۱۵

رضا اغنمی

محمد
نویسنده : ماکسیم رودنسون
برگردان به انگلیسی . ان کارتر
چاپ دوم به زبان انگلیسی 1996
ترجمه به فارسی: فرهاد مهدوی
چاپ اول تابستان 1391
ناشر: ؟

2
حضرت پس ازشنیدن صدا و دریافت پیام وحی، با ازسرگذراندن التهاب ها ودلهره های نخستین صدا ی بیسابقه، نگرانی شدیدی دردلش رخنه می کند که نکند این صدای ابلیس یا فکر و خیال بوده که در گوشش پیچیده است : «نگرانی ازاین که مبادا توسط روحی شیطانی اغفال ویا قربانی تصورات خود شده باشد» آزار می دهد. آشنائی با "ورقه بن نوفل" ونشستن پای صحبت او که ازبستگان همسرش خدیجه بوده و از دانشمندان عصر، او را تسکین می دهد وامیدوار می کند که شک وتردید ها را از دل شان باید بزداید.
خبر وحی بین مردم پراکنده می شود. آن عده که ازمدتها پیش، حضرت را به گمراه کردن مردم متهم کرده و پیوسته درصحنه حضور داشتند، این بار با تجهیزات تازه ای وارد میدان مبارزه می شوند. وحی ها پس ازمدتی توقف، درفاصله های کوتاهی پشت سرهم نازل می شود وخبرش بین مردم پخش می شود. جالب این که پس از ابلاغ هر وحی بعنوان فرمان خدا، وپخش آن رفتاراعتراض آمیز نیز شروع و بلافاصله ازطریق وحی پاسخ داده می شود. پاسخ ها به زبان عربی و با نثری پخته ومحکم ابلاغ می شود. و همین پاسخگونی ها آرام آرام عده ای را به سکوت و عده ای را به سمت و سوی تفکرسوق می دهد. اما بیشتر تردید و دودلی وسکوت است که فضای ملتهب و بحرانیِ زمانه را می می چرخاند. با این حال تسلط شخص محمد، درسخنوری وجلب جامعه درتمیزدردها ونیازهای بنیادی اجتماع، وجوه افتراق او و برجستگی اش را تأیید می کند.
« محمد رسما هیچ بدعتی نیاورد. اما محتوای آنچه می گفت، کاملا نو بود. از این بابت او از کاهن های فقیر آنچه را ازمردم عادی انتظار می رفت انجام می دادند، بسیار فراتر می رفت. ناخودآگاهِ آشکارشده ی او غنی تربود».

نویسنده، که به درستی ازشناخت تربیتی محمد و روابط قریش سخن گفته است، بارها به همدلی و همدردی آن حضرت با طبقات زیرین اشاره کرده است. «سختی هایی که خود محمد تحمل کرد او را به رفتارهای منتقدانه علیه ثروتمندان وتوانگران کشاند. اوبه طورطبیعی نسبت به افراد سازشکار نیز همین انتقادات را روا می داشت» وتا آنجا پیش رفته است که درقیاس با گویش های متداول امروزی « رفتارمحمد، مفهومی انقلابی داشت».. روش زندگی وشیوه هایی که آن حضرت پیش گرفته بود در داوری عموم به عنوان پشتیبان فقرا و یتیمان، و واقعا چنین عواطف انسانی را هم صمیانه دنبال می کرد، اکثریت طبقات زیرین را جلبِ آرمان ها و پیام هایش کرده بود. مداراگری با روسای قبایل و صاحبان نفوذ و زمین داران بزرگ، و ارجاع هرگونه امر و نهی بنیادی که باورهای دینی آن ها را ریشه کن می کرد به "وحی" و "الله" نشان می داد که آیندۀ درخشانی درانتظار اوست. مخالفت مکی ها و آزار واذیت دائمی به او وشکنجۀ نودینان وتهمت های بیشرمانه، بذر عقده و کینه را دردل محمد به بار می نشاند. که پیامدهای آن درآیندۀ نه چندان دور ضرورت پیدا می کند.
نویسنده، با آوردن آیاتی چند ازقرآن، باستایش ازنثرمحکم و زیبای آیه ها، « ناگهان فُرم ادبی (یا حتی مجموعه هایی ازشکل ادبی) ظاهرشد نوعی که از قبل توسط اجداد و پیشینیان آنها آماده سازی نشده بود و جز با معجزه یی، قابل توضیح نیست. . . . محمد هیچگونه استعداد خاص ادیبانه نداشته است». اشاره ای دارد به آسیب پذیری قرآن و بررسی "تئودورنولدک" محقق بزرگ زبان سامی از آلمان « به تفصیل درباره ی نواقص سبک نگارش قرآن نوشته است» با این همه «چون وحی به زبان عربی فخیم بیان می شد این موضوع که محمد اطلاعات خودرا از خارجی ها – اعم از یهودی ها یا مسیحی ها – گرفته رد می شد ».ازسیبازمی
به نقل از زُهری که چهل سال بعداز پس از رحلت پیامبر به دنیا آمده و اهل مکه است: «پیامبر خدا، پیام دعوت به اسلام را بطورآشکار ونهان ابلاغ می کرد. پیامی که به خواست خداوند درمیان جوانان و ضعفاء مشتاقانه شنیده می شد و درنتیجه شماربسیاری به او ایمان آوردند. کافران قریش خطائی در آنچه محمد می گفت نمی دیدند. هنگامی که محمد ازکنار آنها می گذشت، درمیان خودشان اورا نشان می دادند ومی گفتند که این مردجوان فرزند عبدالمطلب است که دربارۀ بهشت صحبت می کند».
با پیوستن عمربن خطاب به یاران پیامبر تکانی تازه درجنبش شروع می شود: «هواداران را تشویق کرد که با جرأت وجسارت نمازشان را درکنار کعبه برگزار کنند». با این حال انکارقریش، ایستادگی و سرسختی درمقابل فعالیت های پیامبر وپیشرفت قوای جنگی ایرانیان با روم، فکر مهاجرت پیامبر با ابوبکر، آن هم به پنهانی و بالاخره به خروج آن دو ازمکه می انجامد و ازطریق بیراهه وارد مدینه می شوند. خواننده قبلا ازحادثۀ اختلاف که درمدینه بین روسای قبایل پیش آمده و برخی ازآنها توسط نمایندگانی تماس هایی با پیامبر داشته اند و از ایشان برای دعوت به آن شهر نمایندگانی فرستاده اند، آگاه شده است. آن دو یعنی محمد وابوبکر پس ازآنکه وارد مدینه می شوند. حضرت با حکمیت درحل اختلاف قبیله ها می کوشد.
فقر و نیاز شدید حامیان بی بضاعت به مواد اولیۀ زندگی، وشرایط جهت تأمین منابع مالی به سبب تحکیم اهرم های قدرت و نیازهای طرفداران جنبش، پیامبر را به سمت وسوئی می کشاند که دستور حمله وغارت به کاروان های حامل مال التجاره ها را بدهد. درچند حمله و گرفتن غنائم وتقسیم اموال غارتی بین مهاجمان، باتوجه به زنده نگهداشتن سنت های ریشه دارعرب موجب رضایت و دلبستگی می شود.
مکه ای ها که ازرفتن پیامبروابوبکر به مدینه با خبرمی شوند، ظاهرا نفس راحتی می کشند. اما آینده خلاف این را نشان می دهد. نویسنده از اهمیت تاریخ این سفر می نویسد: « دوران جدیدی از همین سال شروع می شد، به عبارت دیگر، 16 ژوئیه سال 622 میلادی آغاز دوره ی هجرت شروع شد».

پیامبرباسلاح
پیامبر سوارشتری وارد مدینه شده، افسارش را رها می کند، تا شتر «درقطعه زمینی متروک متعلق به دوبرادر یتیم» زانو زده و برزمین می نشیند. حضرت همان جارامحل اقامت خود قرار می دهد. با دیوارکشی وساختمان سازی آن زمین متروکه؛ مرکز اجتماع پیروان و بنای نخستین مسجد درآئین نوپای اسلام شکل می گیرد. چند ماه بعد با انتقال خانواده پیامبر وابوبکر به مدینه و ازدواج عایشه با پیامبر صورت می گیرد : «مراسم ازدواج در 9 سالگی برگزار گردید».توافق نامه هایی بین روسای قبایل، یهودی ومسیحی ومحمد رد وبدل می شود. هریک با تضمین هایی سست ولرزان. و سرانجام، قدرت مسلط که درید قدرت نوکیشان است ومهارامور زیرنظرمدبرانۀ محمد، با اغاز جنگ قدرت؛ تفرقه و نفاق توسعه پیدا می کند وشگفت اینکه محمد، به مانند مردی سیاستمدار پخته وکار آزموده، موفق می شود مشکلاتِ سرراه را پیروزمند وسرفراز پشت سر گذاشته و نابودی بت پرستی و تحکیم پایه های یکتا پرستی را دنبال کند. باوروایمانِ حیرت آورحضرت به پیروزی را نمی توان جزاعجاز پیامبری هشیار ولو با ده ها ترفند فکری و سیاسی، به چیزدیگری نسبت داد. پنداری نبض تپندۀ مردم و زمانه را به دست داشت.
نویسنده، با روایتِ موقعیت پیامبر، اوضاع شهرمدینه ومیزان اعتبار و اعتماد روسای قبایل به جنبش را برای مخاطبین باز می کند:« دردرجه نخست او رهبرتبعیدیان قریش بود. او همچنین با دیدگاهی کاملا مذهبی درموقعیتی قرار داشت که توسط تمام مومنین به رسمیت شناخته می شد، مومنینی که درعمل به معنی اکثریت جمعیت غیریهودی مدینه بودند. . . . درمجموع، مردم مدینه نقش محمد را به عنوان یک داور وحکم پذیرفتند. . . . چیرگی اعتقاد به الله، به عنوان خدای یکتا، با پیوستن روسای برجسته ی قبائل قطعی شد».
نویسنده، دوروی سکه را درمنظردید مخاطبین قرارداده است. ازسیاست های نوکیشان تبعیدی هرگز غافل نیست. «مدینه مرکزعقلانیت وروشنفکری محسوب میشد. تردیدی وجود ندارد که روشنفکران یهودی مطلقا مشتاق نبودند که بردرستی وحی یی که محمد دریافت می کرد، صحه بگذارند» آرای انتقادی نویسنده دراین فصل قابل تأمل است. رخداد جنگ های بدر و احد وخندق و ... ازدیگر مسائل عمده ایست که دراین بخش به تفصیل از انگیزۀ وپیشامد وپیامدهای آن ها سخن رفته ست. وحاصل این که در مدینه، ابزار مادی جنبش رسالت پیامبر تأمین و تقویت قدرت را مطرح می کند. پیداست که دربستر این گونه بحران و حادثه ها درجوامع چند آئینی، میل به کین خواهی و انتقام جوئی افراد نیز وارد کارزار می شود.
«سمک یهودی شاعران [که نقش خبرنگاران زمان بودند] را علیه پیامبر تحریک می کرد» این سروده با زبان شاعرانۀ رجزخوانی درتبیین وضع آن روزگاران، عناصرتحریک آمیز رویاروئی و عوامل کشتار و گسترش خشونت وخونریزی را توضیح می دهد :
« شما به خود می بالید – واین برای شما مباهاتی است – / که کعب بن اشرف را کشتید، / سپیده دم به کشتن اش آمدید،/ اونه خیانتی کرده بود ونه عقیده ی ناپسندی داشت، / ممکن است که شب وتغییر سرنوشت / انتقام شان رابراساس "عدالت" و"انصاف" بیاورند/ برای حمله و بیرون راندن بنی نضیر/ وقطع کردن نخل ها پیش از چیدن و جمع کردن محصول شان./ تا وقتی من هستم، ما با شما روبرو خواهیم شد با نیزه های آماده و شمشیرهای آخته، در دست های افرادی که آنها را برای محافظت از خود به کار خواهند گرفت،/ هنگامی که آنها با دشمن روبرو شوند، قطعا اورا خواهند کشت،/ ابوسفیان وهمراهانش با مردم خواهند ایستاد،/ او درمقابل دشمن ضعف نشان نخواهد داد،/ مانند شیری درکوه تارج دردفاع از کنام اش،/ وماند فرزند سلسله یی نیرومند با قامتی بلند، شکارش را خواهد درید».
جنگ ها ودرگیری های پراکنده بین طرفدران پیامبر و مخالفین ازمسائلی ست که نویسنده به دقت شرح آن ها را روایت کرده است: داستان عایشه و صفوان بن معطل درشبی که آن دو درصحرا مانده بودند، البته عایشه می گوید که گردنبندش درصحرا گم شده ودنبالش می گشته و کاروان بدون او راه افتاده ورفته است. عایشه درمظان تهمت قرار می گیرد که الله با وحی ای به رسول الله رفع اتهام از عایشه می کند، وپیامبر پس از اطمینان ازپاکی عایشه، ایشان را به خانه بر می گرداند. اما، ایستادگی عایشه درقبال آن همه اتهامات علنی وشرم آوربا دفاع ازخود با سخنان محکم و منطقی، دلیری و آزادگیِ او را درتاریخ ثبت و ضبط کرده است. گفتنی ست که شک و شبهه سینه به سینه گشته و مانده، وماندگار شده تا به امروزو هنوز هم برسر زبان هاست! همچنین از ازدواج پیامبربا زینب همسر زیدبن حارثه که پسرخوانده خودش بود: «محمد درخانه عایشه بود که حالت دریافت وحی در وی مستولی گشت پس ازپایان آن حالت، لبخندی زد و گفت "چه کسی به خانه زینب می رود تا این خبر خوش را به او بدهد که خدا او را به همسری من درآورده است؟».
جنگ خندق با همۀ تدارکات وتجهیزات قوی که دشمنان ییامبرتدارک دیده بودند، به شکست منجر می شود. «درماه مارس627 میلادی . . . سه لشگر، و درمجموع بالغ بر ده هزار نفر400 اسب و تعدادی شتر، تحت فرماندهی عالی ابوسفیان به سمت مدینه حرکت کردند». اما دربرخورد بر خندقی که درشمال مدینه کنده بودند. – مدینه ازشرق و غرب و جنوب با کوه های سنگی "حرا" محافظت میشد – نتوانستند وارد شهرشوند. «این کار ابداعی که عرب هارا به شگفتی واداشت واین متد دفاع از مدینه را فردی ایرانی به نام سلمان پیشنهاد داد». مهاجمان که با کمبود غذا مواجه شده بودند، نتوانستند دوام بیاورند: «(10هزار نفر ازقریش و 3 هزار ازساکنان مدینه) دردوطرف خندق گرد آمدند. به مدت دو یا سه هفته رجز خواندند، ناسزا گفتند وتیرانداختند درمجموع سه نفر ازمهاجمین و 5 نفر از اهالی مدینه کشته شدند». سرانجام مهاجمین دست ازمحاصره برداشته و به مکه باز گشتند. جنگ خندق به تحکیم موقعیت وقدرتِ پیامبرانجامید. توانائی وکاردانی هایشان اهمیت پیدا کرد.
اندک زمانی پس ازآن موفقیت بزرگ بود که حمله به قبیله ی بنی قریظه وکشتارهولناک رخ می دهد. به روایت نویسنده : «روز بعد گودالی بزرگی دربازار مکه حفرکردند . یهودی ها را دست دسته آوردند. وکنار گود گردن زدند و جسدشان را درون گودال انداختند.از600 نفر تا 900 نفر گزارش شده است. . . . زن ها وبچه هارا فروختند. پول و اموال منقول آن ها را تقسیم کردند. . . . ریحانه بیوۀ یکی ازاعدام شدگان به پیامبر اختصاص یافت . به اسلام گروید . . . . کشتار بنی قریظه به ارعاب و انفعال دشمن کمک کرد».
این بخش با نگاهِ تند و انتقادی نویسنده به پایان می رسد .
تولد یک دولت
ادامه دارد


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد