logo





لحن سخنوری

سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱ اوت ۲۰۱۵

بیژن باران

bijan-baran.jpg
لحن در شعر و موسیقی تابع بسآمد، کیفیت، قدرت صدای گوینده یا ساز است. می تواند برخورد رسمی، انتیم، بازیکنانه، با مطایبه، سخره آمیز، راوی را نسبت به جا، قطعه، وضع، ترکیب، موقعیت، تم نشان دهد. لحن با حالت یعنی احساس یا جو یک قطعه هنری فرق دارد. هر قطعه هنری لحن خاص خود را داشته؛ در ادبیات با گزینه و نحوه ادای واژگان ربط دارد. در آوا شناسی تاکید بر هجایی با تلفظ شدیدتر تکیه است که گاهی معنی کلام را تغییر می دهد. تکیه هم طبیعی است هم برای ارایه معنی ثانوی. تکیه طبیعی گویشهای محلی را از هم متمایز می کند. مانند: گویشهای تهرانی، اصفهانی، مشهدی، هراتی، کابلی.

سخنوری شامل بحث چند نفر، بلند خوانی یک متن کتبی، مونولوگ با صدای بلند یک فرد می باشد. خواندن 4 معنی متفاوت دارد: مرور بصری متن/ باصطلاح "تو دل خواندن"، قرائت بلندخوانی متن، آواز موسیقی دار، نامیدن. زبان برای تبادل فکر بین انسان هاست. بیان کلامی فکر شامل لفظهاست. سخنگو برای معنی لفظها در ذهن مخاطب این گزینه ها را دارد: انتخاب واژه ها، پس و پیشی آنها، تکیه بر هجا، کشیدن آن، زیر و بمی هجا، ترتیب کلمات بنا به اولویت در لحن کلام.

لحن. در زبان لحن جنبه عاطفی اطلاعات در بیان کلامی را آشکار می کند. در گفتار فارسی لحن در جمله بمعنی منظور تلویحی کلام تصریحی می باشد. لحن می تواند جزیی در جزء کلامی بوده؛ شامل تکیه، مکث، توقف، سکوت، زیر/ بمی، تغییر تن صدا در بیان باشد. نمونه: لحن تمسخر در ادای کلمه عجب! لحن می تواند کلی در تمام یک قطعه ادبی بصورت امپرسیون/ اثر ذهنی در شنونده باشد. نمونه: لحن شعر سعید توفنده است. لحن گاهی با تکیه گاهی با زیر/ بمی هجا همراه است. این ریزه کاریها شامل تاکید، زیری، بمی، کشیدن هجا، واجهای آخ، وا، آه، تکان تن، خطوط چهره، حرکات سر، دست، تنه، اصطلاحات، شکلک می شوند.

در زبان ورای معنی کلمات، لحن بیان هم روی شنونده تاثیر می گذارد. در فارسی معروف است که بفرما، بشین، بتمرگ- هر 3 معنی فعل امری نشستن اند. ولی موقعیت کاربردی و لحن بیان هر کدام از یک بخش مجزای شبکه کورتکس مغز ناشی می شوند. شبکه تنظیمی غشاء بیرونی مغز منظور را با نوعی از طیف عاطفه چاشنی می زند: اولی از شبکه احترام، دومی از مراوده، سومی از محرکه خشم لیمبیک.

لحن بیان می تواند حاوی منظور، محرکات، عواطف، غرایز باشد: غیض، توهین، شگفتی، نفرت، حشری، شوخی، بیان آمرانه، پرسش. الفاظ عاشقانه زوج، لالایی مادرانه، بحث، دعوا بوضوح جنبه عاطفی لحن را نشان می دهند. لحن می تواند جزیی در ادای یک کلمه یا کلی در تمام اثر در موسیقی، نمایش، فیلم، رسانه های سمعی- بصری باشد. لحن در غایت بروز خود می تواند واژه ها را نامفهوم یا مستهجن کند. این غلیان روحی گاهی با آوردن غیض، کف بردهان، برافروختگی همراه است.

گاهی لحن نوعی تکیه است که با تکیه زبانی تفاوت دارد. ولی هردو می توانند باعث زیر/ بمی آوا شوند. در شعر با جابجایی تکیه ها در سطر/ جمله، معنی را می توان تغییر داد. آهنگ کلام گاهی لحن را هم در بر می گیرد. در زنجیره آوایی کل کلمات زیر/ بمی هجاها می تواند آرامش بخش، خوابآور، تهیجی، اشمئزازی، تمسخرآمیز، سماعی، رقصانگیز، شورانگیز، محرک غریزه ها باشد. لحن روایی قصه گویی، شاهنامه خوانی، پرده داری را هم باید درنظر گرفت. نمونه: بیژن مفید با اجرای شهر قصه لحنهای گوناگون را ضبط کرد.

یکی از کاربردهای تکیه در زبان فارسی تغییر معنی/ لحن جمله است. جای تکیه ﺑﻪ جمله ﻣﻌﻨﺎي ﺧﺎﺻﯽ داده؛ گاهی لحن را آمرانه، طنزآلود، پرسشی، تعجب آور می کند. در زیر 5 نمونه لحن و جمله حاوی آن با جای تکیه با علامت ^ و 5 معنای مختلف می آیند: 1-^ﻋﻠﯽ ﮐﺘﺎب را ﺑﻪ آرﯾﺎ داد. بمعنی علی نه بهرام. 2-ﻋﻠﯽ ^ﮐﺘﺎب را ﺑﻪ آرﯾﺎ داد. بمعنی تقابل با دﻓﺘﺮ. 3- ﻋﻠﯽ ﮐﺘﺎب را ﺑﻪ^آرﯾﺎ داد. ﻧﻪ اﺣﻤﺪ. 4- ﻋﻠﯽ ﮐﺘﺎب را ^ﺑﻪ آرﯾﺎ داد. ﻧﻪ ﺑﻪ کسی دیگر. 5- ﻋﻠﯽ ﮐﺘﺎب را ﺑﻪ آرﯾﺎ ^داد. ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﻧﺪاد. http://profs.basu.ac.ir/rasekhmahand/upload_file/art.426.pdf

مکث. یک وقفه/ تاخیر موقتی در عمل گفتار است. مثلث بروکا مقدار هوای ششها در خروج از گلو برای گفتار را تنظیم می کند. نمایش دیالوگ شخصیتها روی صحنه، فیلم گفتار بازیگرها مقابل دوربین، دکلمه مونولوگ شعر خوانی برای حضار می باشد. در هر 3 گفتار مکث و توقف عمدی اثر متن را بر شنونده افزونتر می کند. از اینرو تئاتر تاثیر بیشتر از خواندن کتاب دارد. کاربرد سکوت در روال گفتار روی شنونده اثرگذار است. چنانکه در بازجویی سکوت/ مکث گاهی برای کتمان حقیقت تفسیر می شود.

در شعر شکستن بصری سطر روی صفحه کتاب بیانگر وقفه در سیالیت خواندن، مکث در تنفس صوتی می باشد؛ نیز دیگر علائم املایی مانند ، - . : هم وقفه عمدی در روال بیان اند. در خط/ املای فارسی علامتی برای ضبط تکیه نیست؛ ولی برای مکث علائم بالا بکار می روند. هر کدام با طول زمانی ویژه خود در نمایش روی صحنه، رادیویی، فیلم وقفه زمانی در لفظ می اندازند. این علائم به درک منظور نویسنده در "تو دل" خوانی، روخوانی صفحه تصویرگر/ مانیتور، بلندخوانی اثر ادبی کمک می کنند. برای درک سکوت، تکیه، لحن، مکث، توقف در دکلمه باید آثار چاپی و گفتاری شاملو و فروغ را از زاویه مکث تطبیقی بررسی کرد.

توقف، مکث، درنگ غیرمنتظره گفتاری گاهی در اثر مواد و مشروب هم اتفاق می افتند. مواد و مشروب عضلات صوتی دهان را شل می کنند؛ لذا تلفظ را تغییر می دهند. این نوع ناروانی در گفتار با لکنت زبان و اختلال گفتاری متفاوت است. توان دم/ بازدم فرد لکنتی در حالت غیر گفتاری فرقی با فرد سالم ندارد. توقف/ مکث غیرارادی، تپق زدن، در فرد لکنتی جنبه عصبی دارد.

نیز جستجوی شبکه عصب هوشیاری/ مشعر برای یافتن"واژه درست" چند میلی ثانیه وقفه در تولید صوت ایجاد می کند. الفبای زبان علائمی برای ضبط تلفظ صداها داشته؛ ولی برای ضبط لحن محدود است. یعنی بسآمد زیر/ بمی، حجم هوا در صدای بلند یا نجوا، تکیه، مکث، توقف، سکوت را با چند علامت املایی و واژه های توصیفی باید نشان داد.

در موسیقی نت برای بسآمد/ صدا و مکث برای سکوت بکار می روند: سکوت restگرد، سفید، سیاه، چنگ، 2لاچنگ. سکوتها مکثهایی با کشش متناظر با کشش نت/ صدا هایند. وزن با 2عدد بشکل کسر که عدد بالایی/ صورت آن تعداد ضربهای هر میزان و عدد پایینی/ مخرج آن نت هر ضرب را معین می کند. نمونه: 2 = نت سفید، 4 = نت سیاه برای دو/ چهارم یعنی هر میزان 2 ضرب و هر ضرب یک نت سیاه است. خروجی گلو در سخنگویی، حجم/ فشار هوا از دهان برای تنظیم بلند/ نجوا یی صدا است.

موسیقی تسلسل صدا و سکوت موزون است. رایجترین وزن 3تایی سه/ چهارم است. پارتیتور Score صفحه کاغذی حاوی خطوط حامل، کلید، وزن، نتهای آوازی، سازی، رهبری است. نت خوانی از چپ به راست است. ریتم کشش زمانی صداها نبوده؛ بلکه زمان تداوم یک صدا نسبت به صداهای دیگر است. زیر/ بم صداها با نت بر حامل داده شده که هر نت/ حلقه دنباله عمودی و پرچم افقی برای تعیین شدت متصل داشته؛ 7صدا بانگلیسی G, F، E، D، C، B، A با 5 صدای دیز، بمل یک اکتاو را پر می کنند.

مکث وقفه کوتاه- مدت در صدا یا سکوت طولانی می باشد. تکیه شدت فشار بر هجای یک کلمه است. آیا تکیه با کشیده یا تحریر فرق دارد؟ هر لفظ می تواند معمولی/ کشیده، تکیه دار/ بی تکیه، زیر/ بم ادا شود. تحریر yodel یا ویبراسیون تناوب صدای معمولی و فالستو در خواندن نوعی چهچه، زنگوله، مسلسل می باشد. فالستو توان خواننده در خواندن یک نت مشخص ولی زیر یا بسآمد/ فرکانس بالا، نت بالاتر روی 5خط حامل است.

در فن تحریر اجرایی نغمه اصلی با یک صدای تکیه‌دار تزیین می شود. یعنی وقتی صدای اصلی در گلو ست، با صدای سر خوانده می‌شود؛ وقتی صدای اصلی در سینه است، با صدای گلو خوانده می‌شود. خواننده باید ادوات مناسب مانند ها، هه، اُه، او، هه، اِهه، آهاه، آه، آ را برای تحریر انتخاب و ترکیب کند. رک ویکی- تحریر در موسیقی.

مکث و توقف در جریان گفتار هم عمدی هم غیرارادی می تواند باشد که مربوط به تنفس، اعصاب، عواطف اند. مکث عمدی با ایجاد درنگ، وقفه، سکوت- نفوذ کلام را بر شنونده تشدید می کند. لحن شامل تکیه، مکث، توقف، سکوت بوده؛ هر یک طول زمانی گوناگون دارد. کاربرد این شگردهای مربوط به سکوت در گفتار نیاز به علامات و استعداد نمایشی دارد. سهراب در شعر زیر با ظاهر نردبانی و وقفه در پایان هر سطر، برای کنجکاوی شنونده "مکث" را بکار می برد:
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت،..

هجا یک واحد آوایی ناشی از حروف مصوت و صامت است که بلند با علامت – یا ب، کوتاه با علامت ل یا ک نشان داده می شوند. تلفظ از هجاها تشکیل شده. هر هجا می تواند کوتاه، بلند، کشیده، باتکیه، بی تکیه، با صدا/ تُن زیر، با صدا/ تُن بم باشد. نمونه: بُرد = 1هجای بلند، بَرَد = 2 هجای کوتاه + 1 بلند. مصوتها: زیر، زبر، پیش؛ مصوت بلند آ، او، ای بر وزن نی اند. هجای کشیده برابر صامت+مصوت بلند یا کوتاه + 1-2 صامت است؛ مانند باد، سرد. کشیده می تواند مساوی 1 هجای بلند +1 هجای کوتاه حساب شود.

تکیه تشدید آوایی قسمتی از کلام/ واژه نسبت به قسمتهای دیگر همان کلام یا در تقابل با کلام دیگر می باشد. در گفتار‏ فارسي، تكيه مبیین معني است. يعني در يك واژه واحد، با تغيير تكيه روي هجاهايش، معني برای مخاطب تغيير مي‏کند. در كاربرد اين واژگان با تكيه‏هاي متفاوت در جمله ایجاد ابهام یا تغییر معنا نيز اتفاق می افتد. می توان تاکید، تکیه، کوبه، فشار را با علامت ^ نشان داد. تکیه بر سخنوری 2 گونه سوار می شود:

1- تکیه هجایی: بر هجای واژه های جمله در تلفظ کلمه/ عبارت سوار شده که همه هجاها، بطور مونوتون/ یکنواخت ادا نمی شوند. بلکه یک یا چند هجا، شدیدتر از بقیه تلفظ می شوند. تکیه هجایی تابع لهجه محلی می باشد. لذا گویش فارسی در مراکز شهری بخاطر تکیه های گوناگون از هم متمایزند. یعنی لهجه های هراتی، رازی، شیرازی- تکیه های هجایی متفاوت دارند. شاید یکی از شاکله های تکلمی فرد، تکیه است که شنونده از روی آن نام ناطق یا محل کودکی او را حدس می زند. روشن است که در نوشتار فارسی لحن بنا به تکیه مستتر بوده؛ تنها در تلفظ آن متن، مانند تئاتر آشکار می شود. لذا نمایش اثرگذارتر از مرور سناریو است؛ زیرا نمایش حاوی لحن بیان است.

2- تکیه ی کلامی: بر اجزای جمله کلام یعنی تاکید بر یک واژه یا یک عنصر عبارت در گفتار است. نمونه: در جمله ی "من امروز مهسا را در دانشگاه دیدم" با تکیه روی یکی از 6جزء جمله معنی آن تغییر می کند. روشن است که تکیه ^ بر هر یک از اجزای جمله بستگی به اهمیت آن جزء دارد. در دادگاه، حضور شاهد، در ارایه مورد، گزینش تکیه کلامی معنی حیاتی دارد که منجر به برائت/ عدم برائت متهم می شود.

می توان یک شعر را تقطیع دستوری، هجایی کرده؛ تا مورد/ صیغه دستوری واژه ها را تشخیص داده؛ سپس جای تکیه ها را تعیین کرد که تابع مورد دستوری واژه است. نمونه: پادشاه فتح نیماتقطیع دستوری می شود: در چنین وحشت نما پاییز/ کارغوان از بیم هرگز گل نیاوردن/ در فراق رفته ی امید هایش خسته می ماند/ می شکافد او بهار خنده ی امید را ز امید/ وندر او گل می دواند. برای یافتن تکیه ها، سطر 1 تقطیع می شود: حرف اضافه پیشی یا ادات تشبیه+ ضمیر اشاره/ حرف اضافه پیشین.قید تشبیه. صفت. اسم. تقطیع هجایی آن می شود: در.چ.^نین.وح.^شت.ن.ما.پا.^ییز/ - ل – ل| – ل - - |ل/ مفاعلن مستفعلن ف. با مقایسه تقطیع هجایی و دستوری، دیده می شود که تکیه بر هجای بند قرار دارد. لحن انتظار شعر با 3 تکیه دزر سطر1 در تبدیل "بیم" به ایماژ نبود گل و امید رفته، با آوردن بهار این تعلیق به "گل می دواند" پایان یابد.

در جمله‏ نيما، پدر سیما آمد، بسته به تكيه روي هجاي نخست يا دوم نيما، 2 مفهوم القا می شوند: 1- به شخصي به نام نيما، اطلاع داده مي‏شود كه پدر سیما آمده است- با تكيه بر هجاي نخست نیما. 2- نيما نام پدر سیما است كه آمدن وي اعلان می شود- با تكيه بر هجاي دوم نیما. تکیه بر 2هجای یک اسم و منادا، 2معنی در تقابل با هم، پدید می آورد.

در قرائت، تعويض تكيه در واژه یا جمله نيز کل معناي جمله را تغيير می دهد. گاهی حتی مي‏تواند معنايي تقريبا متضاد با مفهوم دلخواه نویسنده اصلي كلام بگیرد. سوار کردن درست تکیه بر کلام نکته مهمی در هنر نمایش و رسانه گفتاری است. نمونه: اين نكته بايد از سوي گويندگان رسانه های خبری مورد توجه قرار گيرد.

تکیه بر هر یک از اجزای جمله در این نقل قول معنی جمله را از یک مورد به مورد مقابل عوض می کند: "اين نكته" نه نكات ديگر، "گويندگان" نه نويسندگان/ گزارشگران، "خبری" نه برنامه‏هاي ديگر مانند فيلم، "مورد توجه" نه مورد انتقاد/ اجرا، "قرار گيرد" نه قرار نگيرد. مجید صالحی: منبع تبیان در زیر.

در قرائت ترجمه، در برابرهای فارسی جای تکیه، ابهام تولید نباید بکند. جای تكيه بر واژه در جملات مختلف همگن، می تواند متغیر باشد تا معنیهای متفاوت ایجاد ‏كند. در روخوانی بصدای بلند، اطلاع قبلي يا حدس هوشمندانه گوينده با توجه به قراين مقاله و شرايط اداي آن، درست خوانی را می تواند تسهیل کند. نیز نویسنده با ترفند خاص، خواننده متن را می تواند وا دارد تا تكيه را دقيقا روي هجا/ واژه‏ی دلخواه او، بگذارد؛ یعنی خواننده/ گوینده راه ديگري جز آن، نداشته باشد.

نمونه ترجمه: وَاللّه‏ُ عِندَهُ حُسنُ الْمَآب/ و نيك- فرجامي نزد خداست، آيه 14 سوره آل عمران. برای ابهام زدایی، مترجم 2 ترفند دارد: 1- نحوي - انتقال ترکیب "خداست" به آغاز جمله که ساختار دستوری را تغییر می دهد. 2- واژگاني- افزودن واژه "تنها" پیش از "نزد" که می شود: و نيك- فرجامي تنها نزد خداست. افزودن واژه، "تنها" هم بر "واللّه‏ عنده" تاکید کرده هم مانع گذاشتن تكيه روي هجاي یکی به آخر عبارت "نيك- فرجامي" مي‏شود.
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=102834&ParentID=0&BookID=69462&MetaDataID=4249&Volume=1&PageIndex=0&PersonalID=0&NavigateMode=CommonLibrary&Content=

نمونه تکیه در بلندخوانی/ گویندگی جمله زیر است: هر کس باید تنها مقاله بنویسد. در تلفظ و تکیه واژه ی"تنها " 2 مورد معنایی پدید آیند: 1- تکیه روی هجای اول، ^تن، معنی فردی نه جمعی است. 2- تکیه روی هجای دوم ^ها، مقاله نه کتاب معنی دهد. پس تغییر تاکید از واژه 2 هجایی "تنها" در مورد 1 بمعنای فقط یک فرد و در مورد 2 بمعنای اثر یعنی فقط مقاله معنی می دهد.

در ابیات سعدی گاهی ایهام، یعنی یک کلمه با 2 معنی، عمدی است: دلا خو کن به تنهایی که از "تنها" بلا خیزد. تنهای دوم بمعنی تن های دیگران است. تن آدمی شریف است بجان آدمیت./ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. معنی بیت بستگی دارد باینکه تکیه و لحن پرسشی روی کدام هجا یا کلمه سوار است.

در فارسی معیار، گویش رسانه ای پایتخت، تکیه روی هجای پایانی واژه‌های دستوری فعل، اسم، صفت، قید سوار می‌شود. با تلفظ این 4تا مورد دستوری آنها تکیه هجایی را آشکار می کند. تکیه روی هجای پایانی بدون وند تصریفی سوار می شود. برخی از تکیه های تلفظ هجای واژه ها در گویش تهرانی معیار استاندارد اینجا می آیند. در اسم و صفت 2هجایی، تکیه روی هجای پایانی است. نمونه: تب^ریز/ تبریز، نر^گس/ نرگس، ته^ران/ تهران؛ س^فید/ سفید، شی.^رین/ شیرین، پر.^رو/ پررو. اسم و صفت تک هجایی، خود تکیه دارند. نمونه: ^یزد، ^آب، ^چاپ؛ ^خوب، ^بد، ^سرد.

در کلمه با وند تصریفی -ها در اسم‌ جمع، -تر در صفت ‌تفضیلی، وند اشتقاقی مانند سحرگاهان، بهاران- تکیه روی دورترین وند از آغاز سوار می‌شود، یعنی گریز از آغاز. نمونه ها: اسب^ها، بر^تر، به.ها^ران. واژه‌بست‌های ضمایر متصل ام، ایم با حالت مفرد فعل ابهام زدایی باید بشود- تکیه نمی گیرند. نمونه: ^خور.دم، ^رفت.یم.

قید یک یا چند کلمه برای مفهومی دیگر به فعل، صفت، مُسنَد افزوده می شود. نمونه: خروس زود خواند؛ زود کیفیت فعل خواندن را می رساند. نمونه: قید بسیار برای صفت در بسیار زیبا، قید خوب برای مصدر خیلی خوب رقصیدن. انواع قید: برای زمان دیروز، برای مکان اینجا، مقدار بسیار، حالت آهسته، منفی هرگز، استثنا مگر، تاکید ناچار، کیفیت به آرامی، استفهام آیا، تعجب عجبا، سئوالی آیا، شک شاید. در قید، ادوات، حروف ربط و اضافه تکیه بر هجای آغازین سوار می شود. نمونه: شاید، بلکه، اگر، آیا. انواع حروف اضافه پیشین مانند از، به، در؛ پسین مانند با، برای، را؛ پیچیده مانند پس از، در برابر.

تکیه فعل در ماضی ساده، روی هجای ماقبل آخر است. نمونه: ^بر.دی/ بردی، د^وی.دید/ دویدید. در حالت مفرد فعل- تکیه روی هجای آخر سوار می شود. نمونه: ز^دم/ زدم، پ.ری^دم/ پریدم، ^برد/ برد، ^کرد/ کرد. در ماضی استمراری تکیه روی می سوار می شود. نمونه: ^می.کر.دم/ می کردم، ^می.گف.تم/ می گفتم. در فعل مرکب، کمکی، با ضمیر نیز جای تکیه باید تعیین شود. نمونه: از بر کردن، صبر کردم، جوش آوردنش.

آنچه بر صفت واقع شده صفت مفعولی است. تکیه در 2 صفت مفعولی پوشیده، بُرده در هجای پایانی است. شناسه‌ها مانند شخصی و عدد فعل تکیه ندارند. نمونه هجای شناسه شخصی م تکیه نمی گیرد: ^می.ر.وم. رفتم = بن ماضی رفت + شناسه م بوده؛ هجای اول تکیه می گیرد: ^رف.تم. ضمیر متصل مفعولی در پو.شی^ده، بُر^ده شناسه نیست. نشانه نفی و پیشوند می در فعل تکیه می‌گیرد؛ زیرا دورترین وند تصریفی از پایان واژه است. نمونه: ^ن.می.دا.نم. fa.m.wikipedia.org/wiki/

گاهی فعل گذشته بجای صفت ترکیبی بکار می‌رود. نمونه: «بسته» در واژه دربسته. قواعد صرف فعل در نوشتار و گفتار متفاوت ند. در فارسی نوشتاری به قیاس از فارسی گفتاری، گاهی برای صیغه‌ی سوم شخص مفرد، بنادرست به جای شناسه‌ی پوچ "است" گذاشته می شود. در گفتار بدرستی گفته می شود: علی در و بسته‌؛ گفته نمی شود: علی در و بسته‌ست.

فعل استمراری گذشته تنها در گفتار است. نمونه: دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، "داشته می‌برده" بالای ساختمون. یه جوجه تیغی با یه کیوی "داشته میرفته"، ازش می‌پرسن: این کیه؟ میگه: داداشمه، سربازه. ظاهر کیوی با پوست سبز- قهوه ای برنگ پوشاک استتاری یک سرباز است. http://www.jahanshiri.ir/fa/fa/gozareshi-gozashte-naghli.html

در حالت منادا/ خطاب، تکیه اسم روی هجای آغازین است. نمونه: ^پ.سر/ اي پسر! در برخی ادوات، حروف ربط، قیدها- نیز تکیه روی هجای آغازین سوار است. نمونه ها: ^مر.سی/ مرسی، ^شا.ید/ شاید، ^بل.که/ بلکه، ^ا.گر/ اگر، ^حت.تی/ حتی، ^وق.تی، ^س.پاس.

در فارسیِ ولایتی/ غیرپایتختی، برخی از این قواعد تغییر می کنند. در لهجه یزدی، برعکس تهرانی، تکیه اسم و صفت روی هجای آغازین است. نمونه های قبلی به یزدی تلفظ می شوند: ^تب.ریز، ^س.فید. در فیلمهای یوتیوب و نوارهای صوتی، کمدینهای معروف وحدت و ارحام صدر، برای یافتن جای تکیه در لهجه اصفهانی را می توان بررسی کرد. زیرا تعویض تکیه کلامی نسبت به گویش تهرانی، بیان این 2 را با مطایبه و هجو خنده دارتر می کند. نیز واژه های مشترک عربی و ترکی مانند استنشاق و گلنگدن بنا به جای تکیه در فارسی گفتاری و اصل گفتاری آنها باید بررسی شوند. پس تعویض تکیه هجایی گاهی با طنز گاهی بنا به الگوی تکیه زبانی در کلمات غیرفارسی همراه است.

زبان‌های دیگر. در انگلیسی جای تکیه در واژه های 2، 3، 4 هجایی ثابت است. اما تکیه در اسم، صفت و قید به ندرت روی هجای پایانی قرار می‌گیرد؛ مگر برای تغییر معنی. حالت دستوری کلمه یعنی اسم یا فعل و معنی با تکیه روی هجای آغازین یا پایانی تعیین می شود. نمونه: فعل اجرا کردن conDUCT، اسم رفتار CONduct.

باید توجه داشت که جای تکیه در گفتار محلی است. زبان عربی در خاور میانه و در هزاره گسترشش گویشهای محلی گوناگون در لیبی، تونس، مصر، عربستان، امارات، عراق، سوریه پدید آورد. در گفتار عربی معیار ریاض، قاعده تکیه بیشتر بستگی به کشش هجا دارد تا جای آن. در فرانسه پاریسی تکیه روی هجای پایانی است- اگرچه برخی زبان‌شناسان منکر تکیه در این زبان اند.

در لهستانی معیار تکیه اسم‌ها روی هجای یکی مانده به آخر است. مجاری و فنلاندی با زبان ترک آلتایی قرابت دارند. در گویش معیار آنها تکیه روی هجای آغازین است. قاعده تکیه را در گفتار زبانهای فلات ایران مانند کردی، بلوچی، گیل، مازنی، آذری، لری، تاتی، بندری باید مداقه کرد. نیز قاعده تکیه گویش بخشهای استان تهران مانند ری، شمیران، چاله میدان با هم توفیرهایی دارند. روشن است که هر بخش اصطلاحات، کلمات، نحو بومی ویژه دارد. http://profs.basu.ac.ir/rasekhmahand/upload_file/art.426.pdf

تعويض تكيه هجا، مورد دستوری کلمه را در گفتار فارسي، بقرار زیر تعیین می کند. رک مجید صالحی، منبع تبیان در فوق:
ا- اسم را با صفت در تقابل قرار دهد. نمونه: ک^تا.بی بمعنای يك كتاب یا ک.تا^بی/ بشكل كتاب.
ب- جاي اسم نكره را با اسم معني عوض كند. نمونه: جوانمر^دي بمعنی يك جوانمرد یا جوان^مردي/ مروّت.
ج- موجب تمايز اسم و فعل امری شود. نمونه: ج.ه^نم/ جهنم بمعنای دوزخ یا ^ج.ه.نم/ به درك!
د- اسم را به جاي منادا بنشاند. نمونه: پ^سر/ پسر بمعنای فرزند ذكور یا ^پ.سر/ اي پسر!
ه- اسم را تبديل به جمله كند. نمونه: دیر^کرد/ یعنی پول دريافتي بابت تأخير در پرداخت یا ^دیر.کرد/ او به موقع نيآمد.
و- صفت را با قيد در تقابل قرار دهد. نمونه: گو^یا/ گويا بمعنای رسا/ روشن یا ^گو.یا/ احتمالاً.
ز- صفت را تبديل به فعل كند. نمونه: ^ب.رو/ برو بمعنای وسيله تندرو/ سریع یا ب^رو بمعنی حركت كن.

منابع. 11/08/2015
http://www.adabe.blogfa.com/ وزن شعر- حامد رشنویی.
https://fa.wikipedia.org/ دستور زبان فارسی.
http://www.mojri3.blogfa.com/ سخنوری- دکتر بیژن باران.
www.daneshju.ir/ لکنت نوروژنیک.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد