مردم افغانستان از وضعیت کنونی خود رنج میکشند و درحال رسیدن به این تصمیم هستند که درمقابل این اوضاع بهپا خیزند. با ایجاد یک جنبش سوم که شعارش نه اشغال و نه طالبان بلکه آزادی و دموکراسی باشد، مردم افغانستان برخواهند خاست تا با نیروی خود، حقوق خویش را بهدست آورند. | |
Ian Sinclair - Peace News
سازمان مستقل اتحاد انقلابی زنان افغانستان (راوا) در سال ١٩٧٧ تاسیس گردید. این سازمان برای حقوق بشر و عدالت اجتماعی در افغانستان مبارزه میکند. راوا هم در زمان حمله روسیه به افغانستان و اشغال افغانستان در سال های ٨٩ ـ ١٩٧٩ و هم در دوره دولتهای بعد از آن یعنی مجاهدین و طالبان، در جبهه مخالف حکومت قرار داشت. آنها مدرسههای مخفی برای دختران افغانی برپا کرده بودند و روزنامهای ماهانه منتشر میکردند. راوا همچنین پروژههای بشردوستانهای را در دست اجرا داشت.
مریم راوی عضو کمیته روابط خارجی راوا است. وی در مصاحبه با یان سینکلر، به پرسشهائی در باره شرایط کنونی و اشغال افغانستان پاسخ میدهد.
پرسش: زمانی که آمریکا در سال ٢٠٠١ به افغانستان حمله کرد، بوش ادعا نمود که وی برای "پیشرفت و پلورالیسم و تفاهم و آزادی" مبارزه میکند. بهنظر راوا، دلیل حمله آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور چه بود؟
پاسخ: آمریکائیها بهخاطر منافع استراتژیک جغرافیای سیاسی و اقتصادی و منطقهای به افغانستان حمله کردند تا بدین وسیله افغانستان را به یک پایگاه نظامی قوی خود در منطقه تبدیل سازند. از آنجا که افغانستان قلب آسیا است، بههمین خاطر این پایگاه میبایست در خدمت کنترل کشورهای این منطقه چون پاکستان، چین، ایران و از همه مهمتر، جمهوری های آسیای مرکزی عمل نماید. افزون بر این، آنها افغانستان را بهعنوان قدرتی بزرگ همچنان در اشغال خود قرار دادند تا بدینوسیله با قدرتهای بهپا خاستهای چون روسیه و چین که برای آمریکا همواره بهعنوان رقیبی اقتصادی و نظامی بهحساب می آیند، مبارزه نمایند.
بسیاری امروز ادعا میکنند که حمله نظامی سال ٢٠٠١ قبل از ١١ سپتامبر طرحریزی شده بود. اما ١١ سپتامبر به جنگافروزان کاخ سفید و پنتاگون یک موقعیت استثنائی داد تا بدانوسیله برنامه خود را در منطقه بهپیش برند. اگر به سخنان تونی بلر توجه کنیم، وی میگوید: "حقیقت این است که ما هیچگاه اجازه حمله به افغانستان را نمیتوانستیم از افکار عمومی بگیریم، اگر که واقعه ١١ سپتامبر اتفاق نیافتاده بود".
دلیل دیگر حمله به افغانستان، دستیابی به تجارت میلیاردی مواد مخدر بود. همانطور که ما در سالهای گذشته شاهد بودیم، آمریکا و متحدینش افغانستان را به مرکز تریاک جهان تبدیل نمودند. تولید تریاک در این مدت بیش از ۴۴٠٠ درصد افزایش یافت و ٩٣ درصد تریاکی که بهطور غیرقانونی در جهان توزیع میشود، از افغانستان بیرون میرود.
می گویند که تجارت مواد مخدر را اگر به پول رایج حساب کنیم، بعد از نفت و تسلیحات در مقام سوم جهان قرار میگیرد. پشت این تجارت نهادهای بزرگ مالی قرار دارند. کنترل راههای مواد مخدر برای دولت آمریکا خیلی مهم بود و اکنون آنها به این هدف خود دست یافتهاند.
افزون بر این، در افغانستان ذخایر بزرگ گاز و مس و آهن و دیگر مواد معدنی و سنگهای قیمتی هم وجود دارد و قدرتهای بزرگ طبیعتا علاقهمند هستند که این مواد را استخراج کنند، درست همانطور که آنان در کشورهای فقیر آفریقائی این کار را میکنند.
در سالهای گذشته تلاشهائی شده است تا ذخایر طبیعی ما را شناسائی کنند. اداره زمین شناسی ایالات متحده آمریکا تخمین زده است که در نواحی شمال افغانستان، تقریبا ٧٠٠ میلیارد کوبیک متر گاز و ٣٠٠ میلیون تن نفت وجود دارد. همچنین دومین ذخایر مس بزرگ جهان با ظرفیتی شامل ١١ میلیون تن، در کشور ما نهفته است. در کنار این خواست که ذخایر نفت و گاز جمهوریهای آسیای مرکزی را از طریق افغانستان هدایت نمایند، همچنین آمریکائیها علاقهمند به استخراج ذخایر درون افغانستان هم میباشند.
"جنگ علیه ترور" و "آزادی زنان افغانستان" تنها دروغهائی بودند تا بدانوسیله منافع ذکر شده در بالا و بسیاری از دیگر منافع پنهانی آمریکا در افغانستان را لاپوشانی کنند.
رویای آزادی مردم ما، درست در آغاز حمله به افغانستان از بین رفت و این زمانی بود که مردم دیدند که جنایتکاران جنگی و قاتلان و تجاوزگران اتحاد شمال که افغانستان را نابود میکنند، چگونه از سوی آمریکا و متحدینش بعد از رفتن طالبان پشتیبانی میشوند و مجددا بر مسند قدرت آورده میشوند.
زمانی که جنایتکارانی چون برهانالدین ربانی، عبدلرسول سیف، کریم خلیلی، محمد محقق، یوسف قانونی، مولا راکتی، عطا محمد، رشید دوستم، اسماعیل خان، حاجی الماس، حضرت علی و بسیاری دیگر از سوی آمریکا بهعنوان قهرمانان آزادی، بهصورت دکوراسیون انتخاب شدند و بر مسند قدرت نشانده شدند، همه میدانستند که افغانستان مجددا مرکز یکی دیگر از نمایشهای آمریکا و متحدینش شده است. کسانی که با لغات زیبائی چون "دمکراسی" و "حقوق بشر" با ملت ما شوخی دردناکی نمودند.
پرسش: می توانید توضیح دهید که زندگی زنان در افغانستان امروز چگونه پیش میرود و آیا وضعیت آنها اکنون بهتر از زمان حکومت طالبان است یا نه؟
پاسخ: در افغانستان با وجود تمامی هایوهوی "حقوق زنان" و "آزادی زنان افغانستان"، اما وضعیت حقوقی زنان همواره فاجعه انگیز است.
در زندگی زنان افغانستان هیچ تغییر محسوسی انجام نپذیرفته است. حتی در بخشهای مشحصی از کشور، وضعیت زنان وخیمتر از زمان طالبان شده است. آمار زن ربائیها، ازدواجهای اجباری، تجاوزات جنسی، معامله دختران جوان، حمله با اسید به زنان، فحشا و خودسوزی دختران جوان و زنان، حتی در مقایسه با زمان رژیم طالبان رکورد خود را شکسته است.
به لحاظ ازدواجهای اجباری و خشونت خانگی، خود سوزی زنان در فاصله سنی ١٨ تا ٣۵ سال در افغانستان کاملا عادی شده است. صدها چنین مواردی وجود دارند که از همه مهمتر در هرات ، فرح و دیگر شهرستانها بهوقوع میپیوندند. هر کجا که زنان از حقوق خود محرومند و دستگاه قضائی برای پشتیبانی از زنان وجود ندارد، زنان راه دیگری برای برونرفت از این بدبختی، جز خودسوزی نمیبینند.
بهخاطر فقر بیحدی که بیش از ٨٠ درصد مردم افغانستان را دربر گرفته است، زندگی بیشماری از بیوههای جنگی و زنان تهیدست فاجعهبار بوده و فحشا و گدائی در معابر عمومی، در بعدی وسیع، بهطور بی سابقهای افزایش یافته است.
گزارشهای بسیاری وجود دارند که خانوادهها مجبور میشوند فرزندان خویش را بهفروش برسانند. زیرا که از عهده تغذیه آنها برنمیآیند. تنها در شهرستان هرات در سال ٢٠٠٨ رسما ١۵٠ مورد فروش خردسالان شناخته شده است. البته آمار واقعی بسیار بالاتر میباشد.
بساری از این گزارشها توسط خبرگزاریها پخش نمیشوند. زیرا که رسانهها در سایه اسلحه و تهدیدات کسانی که با تجارت کودکان مشغولند، تحت فشار قرار دارند.
در سالهای گذشته در رابطه با حقوق زنان برخی از تغییرات برای زیباسازی انجام پذیرفته است. برای مثال، انتخاب یک زن در صدر وزارت زنان و چندین زن بهعنوان نماینده پارلمان. این نمایش بهعنوان پیروزی معرفی گردید. با این وجود، وزارت مربوطه هیچ کاری برای زنان نکرد و تنها به عنوان یک ویترین ایجاد شده است. غالب زنان در پارلمان، طرفدار سردمداران جنگ هستند و از آنجا که خود بخشی از مشکل هستند، نمیتوانند زنان افغانستان را نمایندگی نمایند.
زنان افغانستان در هفت سال گذشته تحت اشغال آمریکائی ها زندگی سختی را گذراندهاند. از بدبختی آنها سوءاستفاده گردید تا اشغال در افغانستان توجیح گردد. اما هیچ قدمی برای مداوای زخمهای آنان برداشته نشد. بلکه بیشتر مخالفین حقوق زنان تقویت و پشتیبانی گشتند و به مقامهای کلیدی دست یافتند. زمانی که لشکر جنگ افروز طالبان، تجارمواد مخدر، نیروهای اشغالگر و عروسکهای خیمهشب بازی، خشن و حقهباز، چون سایه بر روی تمامی کشور افغانستان گسترده شدهاند، چگونه زنان میتوانند به حقوق بنیانی خویش دست یابند؟
پرسش: باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا خود را موظف دید که در افغانستان تغییراتی بوجود آورد. بهزبان دیگر، نیروی ارتش را به ٣٠هزار نفر افزایش داد. آیا این عمل وی از سوی سازمان راوا پشتیبانی میشود؟
پاسخ: اگر به طرح اوباما برای افغانستان توجه نمائیم، میتوانیم بهروشنی ببینیم که برای کشور ما هیچ فرقی میان اوباما و بوش وجود ندارد. هر دو آنها استراتژی غلطی را دنبال میکنند. استراتژیای که تا کنون افغانستان و منطقه را به مسیر جنگهای سخت و فاجعههای گوناگون کشانده است.
حتی اگر آمریکا صدها هزار سرباز در افغانستان مستقر سازد، بازهم این معنی را نخواهد داد که آنها برای آوردن "آزادی" و "صلح" و "دمکراسی" برای مردم افغانستان اینجا آمدهاند. آنها تنها از منافع آمریکا در منطقه حرکت میکنند و در این مسیر، سردمداران جنگ و باندهای موادمخدر و دیگر ماموران آمریکائی که در افغانستان برمسند قدرت قرار دارند، به آنها کمک مینمایند. اما برای مردم رنج دیده ما، آمدن آنها پایان بسیار بدی خواهد داشت.
آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی چیزهائی نیستند که بتوان توسط یک دولت بیگانه با فشار اسلحه به افغانستان آورد. این ارزشها میتوانند تنها از سوی ملت ما و نیروهای خواهان دمکراسی، در مبارزهای سخت و مصممانه و طولانی بدست آیند. کسانی که ادعا میکنند که میشود این ارزشها را برای مردم افغانستان با استفاده از خشونت آورد، کشور ما را تنها در مسیر بردگی سوق میدهند.
برای مردم افغانستان تعداد قربانیان غیرنظامی و اعتراضات در این باره، از اهمیت بسیار برخوردار است. اگر به ٧ سال گذشته نگاهی بیاندازیم، در اثر بمبارانهای آمریکا و ناتو در افغانستان هزاران انسان بیگناه کشته و مجروح شدهاند. درهمین چند هفته گذشته، تحت رهبری اوباما، در حدود ١٠٠٠ غیرنظامی کشته شدهاند.
مردم زیادی در افغانستان خواهان عقبنشینی ارتش اشغالگر از افغانستان میباشند. آنها به این ارتش بهعنوان مسئلهای بیفایده نگاه میکنند. ارتشی که هیچ کار مفیدی برای افغانستان انجام نمیدهد. افزایش نیروی نظامی تنها به اعتراضات بیشتر برعلیه حضور آمریکا و ناتو در افغانستان خواهد انجامید و بهعنوان عکسالعمل در مقابل ارتش اشغالگر و تجاوزهایش، بسیاری به آغوش گروههای تروریستی و طالبان پناه خواهند برد.
همچنین افزایش نیروهای نظامی توجیهی خواهد بود برای شورشیان، تا عملیات و حملات خود را شدت بخشند. که این خود باز هم جنگ در افغانستان را شدت خواهد داد.
بهنظر ما ٣٠هزار سرباز بیشتر، تنها به استراتژی آمریکا در منطقه یاری خواهد رساند و افغانستان را به پایگاه آنان تبدیل خواهد نمود. آمریکا و متحدینش در افغانستان بازیای دوگانه را پیش گرفتهاند: از سوئی ارتش خود را قوت میبخشند و از سوئی دیگر، بنیادگرایان تروریست اتحاد شمال را پشتیبانی میکنند و تماس میان طالبان و حکمتیار را برقرار می نمایند تا قدرت را با این نیروهای خشن و جنایتکار تقسیم نمایند.
این خود رازی فاش شده است که آمریکا علاقهای به مبارزه با تروریستها ندارد. در واقع، هیچ کسی نمیتواند تصور کند که یک قدرت بزرگ واقعا ناتوان باشد که یک نیروی کوچک قرون وسطائی چون طالبان را مغلوب سازد. بهواقع دولت آمریکا احتیاج به توجیهی برای ماندن مجدد خود در افغانستان دارد و حضور طالبان و دیگرگروههای تروریستی کمک میکند تا "تام وجری" (موش و گربه معروف کارتون) بهانهای داشته باشند این بازی را سالهای دیگری هم در این منطقه ادامه دهند.
حتی این شایعه هم وجود دارد که نیروهای نظامی خارجی مهمات و اسلحه در اختیار طالبان میگذارند. در ماه مارس گذشته، رسانههای افغانی و مقامات حومه شهرستان زابل گزارش دادند که هلیکوپتر ناتو ٣ کانتینر بزرگ مهمات و ابزار کمکی برای یک کماندوی طالبان پرتاب نمودهاند. یکی دیگر از کماندوهای طالبان بهنام مولا عبدالسالم که مسئول کشتار سال ١٩٩٨ می باشد، بهعنوان فرماندار منطقه موسیکوآلا در شهرستان هلمند که بزرگترین منطقه کاشت تریاک جهان است، برمسند قدرت قرار داده شده است.
چند ماه پیش غیرتباهر یکی از تروریستهای معروف از حزب حکمتیار، از زندان آمریکائیها آزاد گردید. درگزارشات اخیر رسانهها فاش شده است که وی اطلاعات سریای داشته است که راه را برای تقسیم قدرت با حکمتیار که در لیست تروریستهای آمریکا قرار دارد، صاف میکند. طبق اطلاعات خبرگزاری الجزایر، گویا که از سوی عربستان سعودی به حکمتیار اعلام استرداد پناهندگی شده است. بعد از این وی میتواند با استفاده از قانون امنیت در مقابل تعقیب قضائی، به افغانستان بازگردد. اینها تنها چندین مثال بودند که توسط آن اخلاق دوگانه آمریکا در رابطه با باندهای خطرناک تروریستی نشان داده میشود. همیشه زمانی که تروریستها اعلام آمادگی مینمایند که همساز با سیاست آمریکا عمل نمایند، بهعنوان دوست شناخته میشوند. حال فرق نمیکند که آنها تا چه اندازه جنایت برعلیه مردم افغانستان انجام داده باشند و یا انجام بدهند.
پرسش: سازمان راوا چه راه حلی برای پایان دادن به اختلافات افغانستان پیشنهاد میکند؟
پاسخ: راوا اعتقاد راسخ دارد که عقبنشینی نیروهای نظامی از افغانستان، اولین قدم برای صلح در این کشور خواهد بود زیرا که امروز با حضور هزاران سرباز خارجی از بسیاری از کشورها در افغانستان، اکثریت مردم ما از ناامنی، قتل، آدم ربائی، بیکاری، تجاوزات جنسی، پاشیدن اسید به صورت دخترمدرسهها، گرسنگی، بیقانونی، عدم وجود آزادی بیان و بسیاری دیگر از بدبختیهای دیگر رنج میبرند. صلح، امنیت، دمکراسی و استقلال تنها میتوانند توسط خود ما قابل دسترسی باشند. ما مسئولیت داریم که خودمان را بهعنوان آلترناتیو اشغالگران متحد سازیم و بهپا خیزیم و مقاومت کنیم و مردم را سازماندهی نمائیم.
در حال حاضر مردم ما از سوی سه دشمن محاصره شدهاند. در یک سو طالبان قرار دارند و در سوی دیگر حملات هوائی آمریکائیها و در سوی سوم، جنگ افروزان اتحاد شمال دربسیاری از شهرستانها مستقرند. با عقبنشینی ارتش اشغالگر، مردم ما حداقل از دست یک دشمن رها میشوند.
انسانهای عاشق عدالت در آمریکا و متحدین دموکراتشان باید همواره به دولتهایشان فشار بیاورند که سیاست جلب بنیادگرایان را تغییر دهند و برای خلعسلاح گروههای مسلحی که از آمریکا دستمزد میگیرند، حرکت نمایند. ما براین عقیدهایم که انسانهای عاشق صلح در همه جای جهان میبایست انسانها و نیروهای دموکرات افغانستان را که تحت فشار آمریکا و عوامل بنیادگرایشان میباشند، مورد پشتیبانی قرار دهند. تنها یک جنبش قوی دموکراتیک میتواند افغانستان را بهسوی دموکراسی و استقلال بکشاند.
مردم افغانستان از وضعیت کنونی خود رنج میکشند و درحال رسیدن به این تصمیم هستند که درمقابل این اوضاع بهپا خیزند. با وجود تمامی تهدیدات و ترورها، همواره در چند شهرستان یک سری اعتراضات و خیزشها وجود داشته و دارد. بیشک این موج در آینده شدت خواهد گرفت.
با ایجاد یک جنبش سوم که شعارش نه اشغال و نه طالبان بلکه آزادی و دموکراسی باشد، مردم افغانستان برخواهند خاست تا با نیروی خود، حقوق خویش را بهدست آورند. البته این خود روندی طولانی و دردآور خواهد بود اما تنها راه حلی است که میتواند افغانستان را به سوی صلح و رفاه هدایت نماید.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد