logo





«مرده ام را دوست دارند»

ترجمه : حسن عزیزی

پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۲ ژوييه ۲۰۱۵

محمود درويش

m-darwish70.jpg
از مجموعه شعر ّ یک گل کمتر ّ

مرده ام را دوست دارند ، که بگویند :
از ما بود ، و برای ما .
صدای همان گام ها را می شنوم ،که بیست سال ، بر دیوار شب می کوبید
می آمد ، بی آن که در بگشاید .
اکنون اما وارد می شود... با سه دیگر :
شاعری ، قاتلی و گورخوانی .
می پرسم : جامی شراب نمی نوشید ؟
- می نوشیم ، آری .
می پرسم : چه زمان گلوله را بر من شلیک می کنید ؟
- کمی صبر داشته باش !
[ جام ها را بالا بردند و ترانه ای برای ملت سر دادند .]
پرسیدم : کی مرا خواهید کشت ؟
- شروع می کنیم...همین الآن !
...چرا برای روح ، کفش فرستادی .؟
- تا بتواند بر زمین راه رود .
- چرا شعر را سپید و زمین را این چنین سیاه نوشته ای ؟
- زیرا که سی دریا به قلبم سرازیر اند .
- چرا شراب فرانسوی می نوشی ؟
- زیرا شایسته ی زیباترین ِ بانوانم .
- مرگ ات را چگونه می خواهی ؟
- به رنگ آبی ، هم چون ستاره هائی که از سقف فرود آیند ، بر من .
- باز هم شراب می نوشید ؟
- آری !
- از شما می خواهم که در کشتن ام شتاب نکنید ...آرام ...آرام
تا آخرین شعرم را برای همسر قلبی ام به پایان برم .

اما ، آنها خندید ند ، واز خانه چیزی به سرقت نبردند ؛
مگر شعری که برای دلبرم سرودم.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد