ذکر این نکته ضروری است که در حال حاضر ممکن است افراد زیادی باشند که از نظر سیاسی نقطه نظرات دیگری نسبت به گذشته داشته باشند ولی این دلیل نمی شود که نسبت به صحبت ها و نظرات افرادی نظیر هوشنگ ماهرویان بی تفاوت بوده و شاهد و ناظر مخدوش کردن چهره انقلابیونی باشند که ممکن است از نظر سیاسی اشتباهاتی نیز داشته اند ولی در صداقت و فداکاری و مردمی بودنشان هیچ شکی نیست . | |
مدتی است که هوشنگ ماهرویان به یکی از پایه های ثابت مصاحبه در مورد گروه های سیاسی چپ و به خصوص سازمان چریک های فدایی خلق تبدیل شده و به یک سری حرف های تکراری در مورد اشخاص و گروه های سیاسی می پردازد که بیشتر از آن که تحلیل و نقد سیاسی باشد، مسائل شخصی و خصوصی افراد است و گاهی به سوال مصاحبه کننده نیز ارتباطی ندارد. یک روز به بهانه نوشتن کتابی در مورد مصطفی شعاعیان و یک روز به مناسبت چهلمین سالگرد کشته شدن بیژن جزنی به دست ساواک .
مجله مهرنامه شماره ۴۱ به مناسبت چهلمین سالگرد بیژن جزنی مصاحبه ای با نامبرده انجام داده که ذکر نکاتی در مورد آن ضروری به نظر می رسد :
۱- به خاطر شرایط حاکم بر مطبوعات و رسانه ها در ایران دست آقای ماهرویان برای بیان نظراتشان خیلی باز است، ولی کسانی که نظر دیگری دارند شاید نظراتشان قابل چاپ نباشد و ایشان نهایت استفاده و یا بهتر بگوییم سوء استفاده را از این موقعیت می نمایند .
۲- خیلی از نظرات و صحبت های آقای ماهرویان در این مصاحبه ها بلاموضوع است . برای این که حتی در مقطع انقلاب سال ۵۷ که زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند، اگر قبول داشته باشیم که بتوان نظرات آن ها را نظرات گروه های سیاسی قلمداد کرد، در طیف چپ به جز عده انگشت شماری بقیه با درجات کم و زیاد مشی چریکی را نقد می کردند. در حال حاضر بعد از نزدیک پنجاه سال که از شروع مبارزات مسلحانه در ایران می گذرد در مورد چگونگی مبارزات و اشتباهات گروه های سیاسی صحبت کردن کار مشکلی نیست و اینجانب معتقدم که افرادی نظیر بیژن جزنی و حمید مومنی اگر اکنون زنده بودند، خیلی بهتر از هوشنگ ماهرویان خودشان و سازمان سیاسی متبوعشان را نقد می کردند .
۳- اگر مصاحبه ها و مقالات آقای ماهرویان را مرور کنیم یک ترجیع بند همیشگی دارد که این گروه های چریکی بودند که باعث اختناق در رژیم گذشته گردیدند و در این مصاحبه نیز مدعی هستند که در سال ۱۳۴۵ که ایشان وارد دانشگاه شدند، فضای باز برای فعالیت سیاسی وجود داشت و فعالیت گروه های مسلحانه باعث اختناق گردید و به این سوال جواب نمی دهد که در همان زمان بسیاری از فعالین سیاسی جبهه ملی و نهضت آزادی که فقط فعالیت سیاسی می کردند، در زندان بودند و خیلی از کتا بها به صورت مخفیانه مطالعه و دست به دست می شد و بسیاری از دانشجویان که فعالیت صنفی می کردند، بازداشت می شدند. ایشان در همین مصاحبه با مجله مهرنامه می گوید "یک جوان ۱۶-۱۷ ساله می رود زندان و بعد این افراد آن قدر در گوشش می خوانند که پس از یک سال محکومیتش که آزاد می شه به جای خانه می رود به خانه تیمی و این تقصیر شاه بود که نم یفهمید باید این افراد را از بقیه زندانیان جدا کند و ... " آقای ماهرویان تقصیر شاه را این نمی داند که چرا یک جوان ۱۶-۱۷ ساله را به خاطر خواندن یک کتاب و یا اعلامیه به زندان می اندازد و کاش همان موقع این توصیه را به رژیم شاه می کرد که این زندانیان را از بقیه جدا کند که تحت تاثیر افرادی نظیر بیژن جزنی قرار نگیرند .
۴- آقای ماهرویان ادعا می کند که مبارزه مسلحانه را از همان ابتدای شروعش قبول نداشته، ولی جای سوال است کسی که به قول خودش در همین مصاحبه از نظر سیاسی خود را هم تراز حمید اشرف می داند چرا هیچ گونه حرکتی در جهت پیشبرد نظراتش انجام نداده و تازه بعد از چهل و پنج سال یادش افتاده که بگوید از اول هم مخالف مبارزه مسلحانه بوده است. در صورتی که در مقابل حمید مومنی یکی از تئوریسن ها و رهبران چریک های فدایی که در بهمن سال ۵۴ در سر یک قرار به دست ماموران ساواک کشته می شود و به شهادت دوستان و هم دوره های ایشان در دانشگاه تهران بعد از واقعه سیاهکل مخالفت خود را با مبارزات مسلحانه در آن موقع ابراز داشته، ولی نهایتا به خاطر جو سنگین مبارزات چریکی خودش نیز جذب سازمان چریک های فدایی خلق می شود و در بخش تئوریک آن سازمان به فعالیت می پردازد .
۵- آقای ماهرویان در تخطئه دوستان و رفقای قدیمی اش از هیچ چیز فروگذار نمی کند و در همین مصاحبه با مهرنامه وقتی مصاحبه کننده از ایشان می پرسد که چه چیزی باعث نزدیکی گروه احمدزاده – پویان به گروه جزنی – ظریفی شد، ماهرویان به جای جواب دادن به سوال مطالبی می گوید که اصلا ربطی به سوال مصاحبه کننده ندارد، از جمله این که نزهت روحی آهنگران در دانشگاه ریاضی می خواند و او بهروز دهقانی را لو داده و به خاطر این که در محل کارش به او اتهام ساواکی بودن زده اند، رفته و چریک شده و جانش را از دست داده است! در این جا لازم است که بگویم بله، هوشنگ ماهرویان با افرادی نظیر بهمن و نزهت روحی آهنگران و حمید مومنی دوست بوده است و وقتی به خاطر اختلافات که بیشتر خصلتی بوده تا سیاسی، از آن ها جدا می شود، به جای نقد سیاسی و بیان واقعیت ها، همه چیز دوستان سابقش را زیر سوال می برد. بهمن و نزهت و اعظم روحی آهنگران یک برادر و دو خواهر از یک خانواده بودند که هر سه در راه مبارزه با رژیم شاه جانشان را از دست دادند. نزهت در اوایل سال ۵۴ در یک درگیری با ماموران ساواک در کرج کشته می شود و بهمن در دی ماه ۵۴ دستگیر و در زیر شکنجه های ساواک کشته می شود و اعظم نیز هنگام کشته شدن خواهرش نزهت دستگیر و در سال ۵۵ به عنوان اولین زن چریک اعدام می شود .
۶- هوشنگ ماهرویان نه تنها از نظر سیاسی حمید اشرف را نقد می کند، ورزش شنا را هم به چریکی و غیرچریکی تقسیم می کند و می گوید حمید اشرف به جای مطالعه فقط پشت بازو کلفت می کرد و قهرمان شنای کرال بود که به قول ایشان یک شنای چریکی است و فقط میشود ۲۰۰ متر شنا کرد و من ( یعنی ماهرویان ) قهرمان شنای قورباغه بودم که به تعبیر ایشان مخصوص سیاسی کارها است و می شود در دریا راه های دور را شنا کرد. ضمنا بد نیست بدانید که عکس قهرمانی حمید اشرف مدت ها بعد از واقعه سیاهکل و چریک شدن حمید اشرف در سالن ورزش دانشگاه تهران داخل ویترین بود .
۷- آقای ماهرویان به قدری غرق در تحلیل های بی سر و ته می شود که کم حافظه شده و تاریخ ها رانیز مخدوش می کند و در این مصاحبه می گوید بعد از حمید اشرف، فریدون جعفری در سازمان چریک های فدایی جانشین او می شود. در حالی که فریدون جعفری در فروردین ۵۴ در حین یک ماموریت سازمانی در جاده مشهد در تصادف رانندگی کشته می شود و ساواک برای ضرب شست نشان دادن و قدرت نمایی اعلام می کند که در درگیری با ماموران ساواک کشته شده است و حمید اشرف در تیرماه ۵۵ حدود یک سال و نیم بعد همراه عده ای دیگر از رهبران سازمان چریک های فدایی خلق در خانه تیمی در مهرآباد جنوبی کشته می شود و در آرشیو روزنامه های آن زمان می توان خبر هر دو واقعه را مشاهده کرد .
۸- آقای ماهرویان چنان چه از مصاحبه هایش نیز بر می آید زیاد کتاب خوانده و یا به قول خودش ورق زده است و گاه و بیگاه و بجا و نابجا نیز از نویسندگان نقل قول می کند . به همین خاطر معیاری که برای وزن کشی افراد سیاسی و مقایسه آن ها دارد میزان کتاب هایی است که خوانده اند. در همین مصاحبه با مهرنامه در جواب مصاحبه کننده که می پرسد " چرا بیزن جزنی روی سوسیالیسم موجود تاکید و از آن دفاع می کرد؟ "می گوید" برای این که اصلا در این بحث ها نیست. کسانی که از خارج می آیند مثل کسانی که در سازمان انقلابی حزب توده هستند و یا کسانی مثل سیروس نهاوندی و یا پرویز نیکخواه با این بحث ها آشنا هستند و آن ها را خوانده اند ولی جزنی این ها را نخوانده است. "در این جا می بینیم بدون هیچ نقطه نظر انتقادی سیروس نهاوندی عامل ساواک را از نظر مطالعه با بیژن جزنی مقایسه می کند .
در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که در حال حاضر ممکن است افراد زیادی باشند که از نظر سیاسی نقطه نظرات دیگری نسبت به گذشته داشته باشند ولی این دلیل نمی شود که نسبت به صحبت ها و نظرات افرادی نظیر هوشنگ ماهرویان بی تفاوت بوده و شاهد و ناظر مخدوش کردن چهره انقلابیونی باشند که ممکن است از نظر سیاسی اشتباهاتی نیز داشته اند ولی در صداقت و فداکاری و مردمی بودنشان هیچ شکی نیست .
س - گ
۰۲/۰۴/۹۴
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد