logo





این سرزمین من

شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۳۰ مه ۲۰۱۵

فروغ طیاری

Forough-Tayyai.jpg
اگر نبود امیدی

چرا کلاغ هنوز به روی چنار خشک

به یادبود بهاری که یک جوانه نزد

برای کودک خود آشیانه می سازد؟
سیاوش کسرایی

نگاهم برروی سر جمعیت میگردد ، موهائی که در غربت و دوری از وطن از سیاهی به سپیدی رسیدند ، مغزهائی که نه در کشورمان که در غربت مورد استقبال و استفاده قرار گرفتتند ، قطره اشکی خانه چشمم را پرمیکند ، نباید کسی آنرا ببیند ، راهی دستشوئی میشوم ،
بر مردم کشورم چه رفت ، انگار آواری برسرمان خراب شد . کبوترهای سپیدی که به دام افتادند در دهه شصت در خون پاک خود در غلطیدند و از جان پاکشان شقایق زار خاوران ساخته شد ، آنها که به دام جلاد نیافتادند و پرواز کردند هرکدام در گوشه ای از این کره خاک مسکن گزیدند ، و در حسرت دیدار وطن عمر را سپری ساختند . عده ای با گذشت زمان آرزوی دیدار دیار را با خود بگور بردند .
چه قلبهائی دراین سینه ها میطپید که جان برکف در زمان شاه عمر عزیز را در پشت میله های زندان سپری کردند . قلبهائی که برای کودکان شادی و برای همه مردم جهان صلح و نان آرزو داشتند ، قلبهائی که همسر ، فرزندان و خانواده را بیرون گذاشتند و سرفرازی و سربلندی را بر رقیت چکمه پوشان ترجیح دادند .
جدالی نیست همه لبخند به لب دارند . کسی از کسی نمی پرسد با کدام گروهی ، دیدار بایستی با شادی و امید به فردا همراه باشد . همانطورکه در زندان شاه به ناچار با یکدیگر با تمام اختلاف عقیده و سلیقه ساخته اند ، چرا اینجا نه ؟ مگر در انقلاب مردم برای سرنگونی شاه از یکدیگر در مورد عقایدشان سئوال کردند ؟ نه اینکه مردم آسانگیرتر بودند ، نه اینکه عقاید مختلف نبود ، نه ولی هدف مشخص بود « شاه باید برود » همه دوراین شعارگرد آمدند ، این بعد از انقلاب بود که تمامیت خواهان تیغ به روی مردم کشیدند ، و مانند زالو خون مردم را مکیدند ، میگویند انقلاب فرزندانش را میخورد ولی این انقلاب نبود که فرزندانش را بلعید بل این ضد انقلاب بود که فرزندان انقلاب را نابود و دربدر کرد .
قبل از اینکه پادگانها بدست مردم فتح شوند تاج و تخت شاه دیگر تاج و تخت نبودند ، ارتش شاه ارتش کودتا بود ، کافی بود که مردم مصرانه عزل شاه را بخواهند که خواستند و آن ارتش فروبریزد ، دیرزمانی بود که در ارتش شاه ژنرال خوش نام و متکی بخودی که در بین مردم هم اعتباری داشته باشد حضور نداشت ، اعتصابات کمر حکومت شاه را شکسته بود .
شرایط امروز ایران را مشابه با شرایط دو سال آخر حکومت شاه می بینم . روزگاری نام رهبر ختم الکلام بود ، او بود که حرف اخر را میزد ولی با فرو ریختن هیمنه رهبر بمرور و بخصوص بعداز انتخابات سال ۱۳۸۸ و حوادث متعاقب آن از رهبر یک شخص غیرقابل اعتماد خطا پذیر و غیرمسئول ساخته است . بدبختی رهبر در این است که از مواضع خود عقب نشینی نمیتواند بکند هرعقب نشینی از موضع ، موقعیت اش را به مخاطره میاندازد ، زیرا جایگاه رهبری خالی از خطا باید باشد ، بنابراین برنظریه خود پا فشاری خواهد کرد و از همه امکانات از قبیل ارعاب ، زندان ، قتل ، حصر و ..... استفاده میکند که نظریه غلط خود را به کرسی بنشاند . در انتخابات سال ۱۳۸۸ که انهمه حوادث خونین را بوجود آورد هم او بود که میتوانست جلوی ان خونریزی ، حبس و حصر را بگیرد ولی نه تنها این نکرد که خود و رئیس جمهورش ( احمدی نژاد ) که رهبر مدعی بود نظراتش با او هم اهنگ و همراه است مردم را خس و خاشاک و میکروب خواندند . آنجا که پرونده دزدیها بروی آب افتاد مردم را نامحرم دانست و گفت « کش ندهید » .
دعوی امروز حکومتیان را نیاید فقط در سطح دید ، مشکلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریت ، دزدیهای کلان آقایان از بیت المال مردم و البته تحریم ها شرایط ایران را به لبه پرتگاه کشانده . اماررو به افزایش بیکاری ، اعتیاد ، خودفروشی و نداشتن هیچ چشم انداز خوبی آقایان را بجان هم انداخته است .مردم در ایران در آتش زندگی میکنند ما فقط سوختن و فنا شدن آنها را ناظریم ما این آتش را لمس نمیکنیم . رویای گنگ حکومت الهی تا وقتی که عادت نکند به مستمندان ، کارگران ، زنان ، دگراندیشان آنچنان که هستند یعنی انسانی که معده اش خالی است ، انسانی که خود را مادون جنس مخالفش می بیند و انسانی که مذهبش و یا نژادش مانند حکومتیان یکی نیست بنگرد ، به زباله دان تاریخ خواهد رفت . قفل بر دهان زدن ننگ است . حقانیت مردم تحت ستم باندازه حقانیت بهمنی است که از فراز کوه میغلتد .
اگر در برهمین پاشنه بچرخد و آقایان حسین شریعتمداری ، واعظ طبسی ، احمد خاتمی ، مصباح یزدی و ........ کماکان بخواهند برمواضع خود بمانند و همزبان با نتانیاهو و داعش شوند ، دیری نخواهد گذشت که سیلاب حرکت مردم آنها را با خود خواهد برد ، و این بار نه زمان انقلاب است که کشورمان در خطر جنگ داخلی و هزار پاره شدن از طرف دشمن داخلی و خارجی است ، کشورمان نه در خاورمیانه آرام قبل از تجاوزات امریکاست که در خاورمیانه ایست که در اتش جنگ از هرطرف میسوزد ، نمونه های افغانستان ، عراق ، لیبی ، مصر، سوریه و ....... در جلو دیدگانمان است ، باید که نیروها را یک کاسه کرد وگرنه آنها مارا هزارپاره خواهند نمود

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد