logo





درختان خشکیده‌ای که شهرداری تهران برای مردم می‌کارد

دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱ مه ۲۰۱۵

س. حمیدی

خرداد ماه سال گذشته در پی باد و توفانی که ظرف چند ساعت تهران را در نوردید، بیش از چهار هزار و دویست اصله درخت به خاک در غلتیدند که متأسفانه در رسانه‌های دولتی اخبار آن چندان که باید و شاید انعکاس نیافت. تا آنجا که در هر یک از پارک‌های چیتگر، شیان، قزلحصار، ملت و لاله به تنهایی بیش از یک‌صد و بیست اصله درخت با عمر متوسط پنجاه سال باد و توفان را تاب نیاوردند و در هم شکستند. شکی نیست که در انهدام این درختان ناتوانی مدیران شهرداری تهران در خصوص عدم مراقبت و محافظت از فضای سبز آشکار می‌گردد.
چون درختان معابر تهران همواره با مجموعه‌ای از آلودگی خاک و هوا دست به گریبان‌اند که فرسودگی زودرس آن‌ها را تسهیل می‌بخشد. حتا این درختان در طول سال سم‌پاشی نمی‌شوند. گفتنی است که هوای کثیف و زمینِ آلوده به مواد سمی از مهم‌ترین آسیب‌هایی به شمار می‌آیند که زیست شهری تهران را به چالش می‌گیرند. با این رویکرد شهرداری نیز غیر مستقیم در فرسودگی زودرس درختان شهر نقش می‌آفریند.
نقش‌آفرینی شهرداری در فرسودگی فضای زیست شهری موجب شده است تا ظرف سی و شش سال پیدایی جمهوری اسلامی تنها در خیابان ولی عصر تهران شش هزار اصله درخت بخشکند. تا آنجا که آمار درختان این خیابان هیجده کیلومتری به دلیل ول‌انگاری مدیران بی‌انگیزه و تحمیلی از چهارده هزار به هشت هزار کاهش یافته است. همچنین شهرداری تهران در بهمن ماه سال گذشته در رویکردی تبلیغی تصمیم گرفت که دو هزار و پانصد اصله درخت را ضمن جا به جایی به طرفین خیابان ولی عصر انتقال دهد تا شاید بتواند در ذهن شهروندان تهرانی به نفع خویش قضاوت مثبتی را برانگیزد. اما درختان انتقال یافته به خیابان ولی عصر از دو هزار اصله فراتر نرفت که آن‌ها را هم بدون طراحی لازم و برنامه‌ریزی کارشناسانه در جوی خیابان به نمایش گذاشتند.
شهرداری که بیشتر به ابتکار خویش در این حرکت تبلیغی می‌اندیشید، سرآخر به نتیجه‌ی لازم دست نیافت. چون اکثر درختان جا به جا شده خشکیدند. اکنون شهروندان تهرانی پس از گذشت چهار ماه درختان خشکیده‌ای را به نظاره می‌نشینند که تنها در آلودگی بصری عابران سواره و پیاده‌ی شهر نقش می‌آفریند. همچنان که مردم اصرار دارند تا هر چه زود‌تر این درختان خشکیده از فضای شهر جمع‌آوری گردند. درختانی که بر خلاف وعده‌ی شهرداری در بهار جوانه نزد و اینک تنه‌ی خشکیده‌‌ی آن‌ها برای عابران رنجی عاطفی بر جای می‌گذارد.
تجربه‌ی جا به جایی درخت که از سوی پیمان‌کاران شهرداری تهران انجام می‌پذیرد، به ده سال پیش باز می‌گردد. ضمن آنکه حمل و نقل و کاشت هر یک از این درختان بنا به حجم و وزن آن‌ها از دو تا شش میلیون تومان هزینه در بر دارد. تردیدی نیست که شهرداری تهران به بهانه‌ی جا به جایی درخت در سطح شهر همراه با لفت و لیس‌های متداول، توانایی خود را نیز برای مردم به نمایش می‌گذارد. ولی بر خلاف انتظار پس طی مهلت موعود اکثر درختان می‌خشکند، بدون آنکه شهرداری در مرجعی مقصر قلمداد شود.
شهرداری چنین حقه‌ای را در ابتدا در جا به جایی درختان بوستان زنجان به کار بست. چون بوستان زنجان که راه‌اندازی و بهره‌برداری آن بیش از پانزده سال زمان برده بود، به دلیل سهل‌انگاری مدیران تحمیلی و بی‌انگیزه‌ی شهرداری در مسیر اتوبان قرار گرفت. تصمیمی که در طول پانزده سال از نگاه مدیران شهرداری غافل مانده بود. در نتیجه شهرداری ضمن تخریب بوستان یاد شده تبلیغی را در رسانه‌ها دنبال ‌کرد که این درختان ضمن جا به جایی در بوستان‌های دیگر شهر کاشته می‌شوند.
پنج سال پیش نیز شهرداری همین حقه را در تخریب فضای سبز شیان دنبال نمود. چون مدعی بود که درختان جنگل‌ شیان به دلیل احداث اتوبان به مکانی دیگر انتقال می‌یابند. حتا سه سال بعد دوباره چنین حقه‌ای را در "میدان شهید نامجو" به کار بست. زیرا بنا به توصیه‌ی نمایشگاهی‌ها شبانه درختان پنجاه ساله‌ی میدان را جا به جا نمودند و دوازده اصله درخت میدان شهید نامجو را چند صد متر پایین‌تر در بوستان شهید توکلی در خاک فرو کردند. اما از دوازده درخت جا به جا شده تنها دو درخت جوانه زد و مابقی خشکیدند. نتیجه آنکه نمایشگاهی‌های میدان شهید نامجو همراه با این ترفند مبتکرانه توانستند به اهداف پنهانی خود دست یابند تا از فضای میدان جهت نمایش و فروش اتومبیل‌های خود سود جویند.
شهرداری نه فقط فضای زیست شهری را ضمن تراکم‌فروشی به نابودی می‌کشاند بل‌که در همین راستا تسهیلات بیشتری نیز برای درآمدزایی خود فراهم دیده است. چنانکه شورای شهر "برای حفظ و گسترش فضای سبز شهر تهران" در سال 1385 متنی را تصویب کرد که چنانچه درختی در سطح شهر قطع گردد، متناسب با محیط کاشت و قطر درخت، جریمه‌ای از سیصد تا یک ملیون و هشتصد هزار تومان در پی خواهد داشت. با این همه بساز و بفروش‌ها و برج‌سازان شهر به نیکی آموخته‌اند تا چه‌گونه درختان مجموعه‌ی خود را بخشکانند که از پرداخت جریمه به شهرداری معاف گردند.
تردیدی نیست که اعضای شورای شهر نیز منافع فردی و غیر مردمی خود را در ماندگاری مدیران تحمیلی و جاهل‌مآب شهرداری سراغ می‌گیرند که از پادگان‌های ارتش و سپاه بر میزهای شهرداری دست یافته‌اند. پیداست که آنان چندان نیازی نمی‌بینند تا پاسخ‌گوی شهروندان تهرانی باشند. چون برایشان رضایت همان‌هایی کفایت می‌کند که ایشان را در شهرداری به کار گماشته‌اند.
از سویی دیگر شهرداری تهران همه ساله در روز درخت‌کاری (پانزده اسفند) حاشیه‌ی پیاده‌روهای سطح معابر را نهال می‌کارد. حتا از همین نهال‌ها به مردم نیز اهدا می‌گردد تا در محل‌های مناسب بکارند. ولی رویش این نهال‌های اهدایی نیز بیشتر به معجزه شباهت دارد. همچنان که بین مردم شهرت یافته است که شهرداری توسط پیمان‌کاران خود نهال‌های خشکیده را بین شهروندان توزیع می‌کند.
شهرداری تهران برای جبران چنین دیدگاهی ظرف پنج سال گذشته بوستان‌ها، خیابان‌های اصلی و حاشیه و فضای میانی اتوبان را برای کاشت درخت توت محلی مناسب یافته است. چون گفته می‌شود که درخت توت چندان به محافظت و مراقبت نیاز ندارد. هر چند توت‌های کاشته شده با برگ‌های پهنشان به راحتی چشمان بیینندگان خود را می‌نوازند ولی به دلیل بی‌قوارگی از نمای عمومی شهر می‌کاهند.
چنانکه طراحان شهر و معماران بناهای عمومی هیچ‌گاه در ایران از درخت توت جهت تزیین فضاهای همگانی سود نجسته‌اند. به واقع شهرها و بنا‌های ایران همواره با درختان کاج، سرو، شمشاد، صنوبر و چنار شناخته می‌شوند، چیزی که در سفرنامه‌ی جهان‌گردان خارجی نیز به خوبی انعکاس می‌یابد. اما توت‌های کاشته شده در سطح شهر تهران به جای رشد عمودی، شاخه‌هایشان را به شکل افقی می‌گسترانند که آدم را بیش از همه به یاد توتستان‌های موقوفه‌ی کن و سولقان می‌اندازند. چنین رویکردی گلایه‌هایی را نیز بین رانندگان دامن می‌زند. چون شاخه‌ی این درختان، از دید رانندگان می‌کاهد و در نهایت به تصادف می‌انجامد.
یادآور می‌شود که شهرداری تهران هیچ برنامه‌ی علمی و مدونی جهت پیش‌گیری از فرسودگی و خشکیدگی درختان شهری در اختیار ندارد. هر کسی به سهم خویش آن‌گونه که بخواهد می‌برد و می‌دوزد. بر بستر همین فعال مایشایی درختان شهر نیز یک به یک می‌خشکند و نابود می‌شوند. ولی همان گونه که گفته شد فرسودگی این درختان را ‌باید به پای مدیران شهری تهران نوشت.
با این همه امروزه درختان خشکیده نیز به سهم خود به موضوعی هنری برای هنرمندان جهان بدل شده‌اند. چون بنا به نگاهی علمی و هنری در ابتدا تنه‌ی درختان خشکیده را به بلندای حدود شش متر با گازهای سمی از حشرات احتمالی پاک می‌کنند و آنگاه آن‌ها را به منظور ماندگاری بیش‌تر با مواد شیمیایی می‌پوشانند. سپس از کالبد آن‌ها برای آفرینش‌های هنری خود سود می‌جویند. با همین شگرد در آفرینشی هنری تنه‌ی خشکیده‌ی درخت به نمایی دل‌انگیز برای رهگذران بدل خواهد شد. رهگذرانی که به اتکای فضاهای چشم‌نوازِ شهری از خستگی کار روزانه‌شان می‌کاهند. اما متأسفانه شهرداری تهران در فضایی از واپس‌گرایی حاکمیت، به چنین آموزه‌هایی تمکین نمی‌کند./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد