در سال جدید نیز همانند سالهای گذشته حکومت سیاستگذاری در عرصههای فرهنگی کشور را به روحانیان و سرداران سپاه واگذاشته است. چون قرار نیست تغییری در کلیت این سیاستها صورت پذیرد. رسانههای دولتی و نیمه دولتی هم همچنان در چهارچوبهای پیشبینی شده حرکت میکنند تا جایی که کنش فرهنگی ایشان از سوی رسانههای به ظاهر مستقل و غیر دولتی نیز تعقیب و دنبال میگردد. پیداست که چنین نگاهی، به دولت و دستگاه امنیتی حکومت یاری میرساند تا زمینههای کافی برای انتخاباتی مهندسی شده آماده نمایند. در ضمن اگر چه از سوی قوهی قضاییه به طور مداوم روزنامههای جدیدی تعطیل میشوند ولی وزارت ارشاد ضمن هماهنگی با دستگاههای امنیتی پشت صحنه به روزنامههای دیگری که بیشتر از همه جناحهای رقیب درون حاکمیت را رهبری میکنند، مجوز نشر میدهد.
آمارسازیهای تبلیغی در عرصههای فرهنگی کشور نیز همچنان از سوی وزارت ارشاد دنبال میگردد. در این فرآیند صنعت سینما همانند عرصههای تئاتر و نمایش، بیش از پیش در انحصار دولت قرار میگیرد. چنانکه در سینماهای ایران آشکارا از نمایش فیلمهای ایرانی که در جشنوارههای جهانی جایزه دریافت میکنند، ممانعت به عمل میآید. فیلمهای خارجی نیز همچنان حق ندارند در ایران اسلامی به اکران راه یابند. ولی از خیابان و مدرسه و بسیجِ ادارات برای فیلمهای دولتی مخاطب جمعآوری میکنند که از فروش بالای آنها دستمایهای تبلیغی برای دولت و صدا و سیما فراهم آید، تا اینگونه فیلمها "فیلم فاخر" نامگذاری شود. با همین رویکرد بازیچههای سینمای سفارشی و کلیشهای ایران هم اجازه مییابند که خود را بازیگر بنامند؛ همچنان که کارپردازان فیلمهای دولتی، کارگردان نام میگیرند.
بنا به پیوستهای فرهنگی رژیم زنان حق ندارند همراه گروه خود اینجا و آنجا روی سن ظاهر گردند. حتا تکخوانی زنان را در انظار عمومی کاری مردود میشمارند. امسال نیز چون سالهای گذشته نمایش "آلات مشترکه" حتا دایره و تنبک در سیمای جمهوری اسلامی و جشنهای دولتی ممنوع است. ولی نمایش این آلات و ابزار در کنسرتهایی که از وزارت ارشاد مجوز میگیرند، مخالفتی در بر ندارد. البته ناگفته نماند که در همین زمینه سیاستهای نیروی انتظامی برای وزارت ارشاد راهگشا و محترم است. چون بنا به هماهنگیهای به عمل آمده نیازی نیست که مجموعهی نظام لااقل در این خصوص با هم همدل باشند. چنانکه وزارت ارشاد برای گروههای هنری جهت اجرای برنامه مجوز صادر میکند، ولی نیروی انتظامی از اجرای موسیقی با بهانههای گوناگون ممانعت به عمل میآورد.
کتابسازی از سوی نهادهای حکومتی هم بیوقفه ادامه دارد تا در سال جدید آمار آن از شصت هزار عنوان هم فراتر رود. سروش، چاپ و نشر وزارت ارشاد، حوزهی هنری، نشر انقلاب اسلامی وابسته به دفتر رهبری، دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی "ره" و همچنین بنگاههای خودمانی از نوع امیرکبیر و علمی و فرهنگی نیز به مجموعهی نظام یاری میرسانند تا آمار کتاب همچنان ببالد و از سال گذشته پیشی گیرد. در این خصوص ناشران قرآن، مفاتیح، زندگی امامان و معصومین، زندگینامهی شهدا، خاطرات جانبازان و بسیجیان از اولویتهای ویژهای برخوردار هستند. گفتنی است که کوشندگان چنین عرصهای از جایزههای دولتی نیز بینصیب نمیمانند. وزارت ارشاد هم بودجهی خرید کتاب خود را به تمامی در همین راه صرف میکند. حتا جایزههای سالانه نیز بی کم و کاست به تلاشگران چنین عرصهای اهدا میگردد. در ضمن تحت توجهات رهبری به اعضای انجمن قلم ایران فیشهای بیشتری جهت سفر به مشهد، عتبات عالیات و مکهی معظمه پرداخت میشود و برای نشر آثار ایشان هم مواجب و تسهیلات مناسب در نظر میگیرند. همچنین بلااستثنا برای همهی اعضای انجمن در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا یک چشمه قبر کنار گذاشتهاند.
در نتیجه امسال رنگ و بوی سفرههای وزارت ارشاد، صدا و سیما، حوزهی هنری و دفتر رهبری برای اکل و شرب هنرمندان و نویسندگان کشور فزونی گرفته است. همچنان که وزارت ارشاد تلاش میورزد تا هنرمندان بیشتری به گروه جایزهبگیران دولتی بپیوندند. از سویی دیگر افراد جدیدی که به گروه هنرمندان دولتی میپیوندند از امتیازهای ویژهی آن هم سود میجویند. این امتیازها تنها به جایزههای دولتی محدود نمیماند بلکه فیش کربلا و مکه و بلیت رفت و برگشت مشهد و کیش نیز به فراوان به همگی اهدا میشود.
نویسندگان دولتی آموختهاند که ضمن الگوبرداری از کتابهای پر فروش "دا"، "بابا نظر"، "میخواهم زنده بمانم"، میدان فعالیت خود را به درستی بشناسند. شکی نیست که مجموعهی فرهنگی دولت، فروش میلیونی خوبی را برای اینگونه آثار تضمین میکند. همچنان که این کتابها در جشنهای دولتی و اعیاد رسمی به رایگان بین شرکت کنندگان توزیع میگردد. صدا و سیما نیز به همراه رسانههای خودی بیوقفه به تبلیغ آنها اقدام میورزد. همچنین به تمامی دستگاههای دولتی ابلاغ شده است تا از بودجهی فرهنگی خود جهت خرید و توزیع چنین آثاری به نحو مطلوب استفاده به عمل آورند.
طی سی و شش سال تلاش فراوانی صورت پذیرفت تا سانسور در ایران اسلامی نهادینه شود. چنانکه امروزه در ساز و کارهای دولتی دیگر کسی به قبح آن نمیاندیشد. چون همهی دولتیان اصرار دارند تا سانسور قانونمندانه به یاری ناشران و نویسندگان بشتابد. حتا مجموعهی دولت نیز در رسانههای خویش بر این قانونمندی تأکید میورزد. گفته میشود دولت تدبیر و امید در حمایت از نویسندگان و هنرمندان کشور سیاستی را تعقیب مینماید تا قیچی را دست کسانی بسپارد که حد و حدود قانون و ضابطه را به نیکی میشناسند. با این همه دولت ضمن در اختیار گرفتن تمامی چاپخانهها ترس و واهمهای ندارد که کسی بتواند در خصوص نادیده انگاشتن سانسور، وزارت ارشاد را دور بزند.
همچنین دربِ تمامی سالنهای کشور تنها با اخذ مجوزهای دولتی روی تماشاگران خود گشوده میشود. چنانکه سینماها و سالنهای نمایش بدون اجازهی وزارت ارشاد از هرگونه اجتماع و نمایشی منع شدهاند. گروههای موسیقی هم در عمل آموختهاند که حق ندارند بدون کسب مجوز از وزارت ارشاد و ادارهی اماکن در انظار عمومی ظاهر شوند. ورزشگاهها نیز از این قاعدهی عمومی مستثنا نیستند. البته نظارت و هدایت ورزشگاهها را به وزارت ورزش و جوانان سپردهاند. وزارت ورزش هم با همکاری وزارتخانههای ذیربط بر گردش کار ورزشگاهها و تیمهای ورزشی نظارت کامل دارد. حضور زنان نیز در ورزشگاهها همچون سنوات پیش ممنوع است، حتا اگر سرپرستی از مردان خانوادهی خود به همراه داشته باشند.
توسط سوداگران فرهنگی حکومت واژههای جدیدی از ممنوعیتها ضمن تولید و بازتولید به جامعه راه مییابد. ممنوعالقلم، ممنوعالخروج، ممنوعالورود، ممنوعالاکران، ممنوعالتصویر، ممنوعالتماشا، ممنوعالبازی، ممنوعالانتشار، ممنوعالوکاله، ممنوعالمصاحبه، ممنوعالبیان، ممنوعالفعالیت، ممنوعالجلسه و ممنوعالمنبر تنها بخشی کوچکی از همین ممنوعیتها به حساب میآیند. خلاصهی کلام، همین "ال" معرفهی برادران عربِ ما اعجاز میکند و میتواند آزادانه هر واژهای را از عربی و فارسی و یا انگلیسی هر چند لایتچسبک به "ممنوع" بچسباند. لابد رژیم از ته دل باور دارد که تنها بر بستر همین ممنوعیتها خواهد توانست حقوق شهروندان خود را تضمین نماید.
وزارت ارشاد، حوزهی هنری و صدا و سیما تلاش بیوفقهای را جهت جذب هنرمندان و نویسندگانی که از چرخهی اداری دولت و حکومت فاصله میگیرند، به کار میبندند. این گروه از هنرمندان در صورت جذب، اجازه مییابند تا در مجامع رسمی هنگام سخنرانی "حضرت آقا" و یا رییس جمهور همان ردیف جلو بنشینند. وظیفهی مستندسازی از چنین صحنههایی هم به سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانههای دولتی واگذار گردیده است. چون دولت جهت "نهی از منکر"ِ هنرمندان و نویسندگان، بازتاب چنین اخباری را در رسانهها مفید میبیند.
در راستای سیاستهای کلان نظام، همه ساله استخدام بیست در صد از کل نیروی انسانی کشور به روحانیان اختصاص یافته است. امسال نیز تنها این گروه از روحانیان حق دارند تا در معیت سرداران سپاهی برای دستگاههای فرهنگی کشور برنامهریزی به عمل آورند. همچنین جذب فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق به گروههای روحانی یاری خواهد رساند تا تنها و تنها آموزههای قرآن و نهجالبلاغه را در سیاستهای کلان فرهنگی به کار بندند. جمهوری اسلامی اطمینان دارد که کلیهی اقوام و "اقلیت"ها بدون آنکه مجال و فرجهای برای تکروی بیابند از رهنمود کلی این روحانیان پیروی خواهند کرد.
هر چند داستان پیوستهای فرهنگی جمهوری اسلامی در همین جا پایان نمیپذیرد، ولی مجموع آنها شناسهای مطمئن برای شناخت حکومتی قرار میگیرد که پوستاندازی آن به همین آسانی محال مینماید./
نظرات خوانندگان:
فیلمساز.محقق.فمینیست جمیله ندایی 2015-05-04 09:02:59
|
بسیار جالب . نکته مهم دیگر که باید اضافه کرد سرمایه گذاری در پخش و سینماهای خصوصی در اروپا و کوشش فراوان برای به دست اوردن جوایز در فستیوالها . نمونه آخر فستیوال فیلم زنان فرانسه. فیلم خانم نرگس آبیار که از طرف خامنه یی تایید شده است . |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد