آموزگار بزرگ ما دکتر مصدق اندازه ها و معیارهائی در گفتار و رفتار و کردار در طول عمر دراز و زندگی سیاسی پربار خود برجای گذاشته است که بعنوان سنتهای جبههً ملی و روش و شیوهً ملیون میراث گرانبهائی را می سازد که پیروان و هواداران مکتب او، آنها را خط مشی خود قرار داده و در هیچ شرطی از شرائط از آن تخطی نمی کنند.
ادب کلام و نزاکت سیاسی و رعایت انصاف و مروت و پایبندی به اصول، برجسته ترین مشخصهً دکتر مصدق و پیروان و هواداران راه و روش او می باشد.
نوشته ای که این روزها با عنوان «هشدار» از سوی کس و یا کسانی که ادعا کرده اند هواداران جبههً ملی می باشند، منتشر شده است، بهمه چیز شبیه است جز به جبههً ملی و هوادارانش. در این "هشدار" نام تنی چند از شخصیت های با سابقه و مبارزان قدیمی جبههً ملی که در سخت ترین شرایط فشار و اختناق که دامنگیر ملت ایران و جبههً ملی شده است، همچنان پرچم مبارزه را استوار برپا داشته اند، با کمال بی شرمی مورد بدترین اتهامات قرار گرفته است. در حالیکه اگر کسی بدون ارائه دلیل و مدرک، با نام ونشان مورد اتهام قرار می گیرد، حداقل میتوان انتظار داشت که اتهام زننده هم این مقدار شجاعت و شخصیت و شهامت و مردانگی داشته باشد که با نام و نشان خود را معرفی کند تا خواننده بداند که طرفین درگیر چه کسانی هستند و شاید بتواند قضاوت کند.
تیر در تاریکی رها کردن و خنجر از پشت زدن و با شخصیت و حیثیت افراد سبکسرانه بازی کردن، به دور از جوانمردی و اصول مبارزه است، بویژه ایکه اتهام زنندگان خود را ساکن خارج از کشور معرفی می کنند و علاوه بر نقابی که برچهره زده اند در آن دوردستها در قبال با آنچه در ایران میگذرد از هرگونه خطر و ضرری مصون می باشند.
هواداران جبههً ملی روان شادان، حسن شمشیری ها و جهان پهلوان تختی ها و هزاران هزار دیگرانی بودند که قرضهً ملی خریدند و روز سی ام تیرماه 1331 در سراسر کشور بپاخاستند و همچون آن جوان دانشجوی دانشکده افسری که در خیابان اکباتان با آخرین رمق حیات خود بپاخاست وآن شعار فراموش نشدنی را با خون خود، به دیوارنوشت «این خون زحمتکشان ایران است، زنده باد مصدق» و سپس برزمین افتاد و جان سپرد، و آن بسیار دیگرانی که حماسه سی تیر را آفریدند که مزارشهدای سی ام تیر در ابن بابویه تهران یکی از نمودارهای آنست، نه شما چند نفر بی اصل و نسب که حداقل این شجاعت و شخصیت را ندارید که از روبرو حمله کنید و خود را با نام و نشان معرفی نمائید تا همگان بدانند که این به اصطلاح "هوادارن" آیاهواداران جبههً ملی هستند یا عوامل کورش زعیم که در شبکهً کذائی معروف در آمریکا و اروپا، پای علمی سینه میزنند که با دست دشمنان ایران و دشمنان جبههً ملی ایران برافراشته شده و هدفی جز ایجاد اغتشاش و هرج و مرج سیاسی ندارد و با جبههً ملی و نهضت ملی ایران همان را می کند که شمس قنات آبادی ها کردند.
حالا که تنی چند از قدیمی ها که در طول زندگانی سیاسی خود فداکاری و تعلق خود را به جبههً ملی و راه و روش مصدق بارها نشان داده اند، مانند ابرمردی چون شاه حسینی که با همهً پیری و فرسودگی همچنان استوار در صف مقدم مبارزه ایستاده است و مبارزان نستوهی چون دکتر موسویان و دکتر مؤیدزاده و دیگرانی چند که دست کورش دروغین و زعیم فرمایشی را خوانده اند و در مقابل از گرد راه نرسیده هایی مبتلا به جنون عظمت ایستاده اند و مانع از آن شده اند که دو سه تن ماجراجوی تُنک مایه اما تا بخواهید گستاخ با نام های کورش زعیم و حشمت الله طبرزدی با براه انداختن معجونی بنام یک اصطلاح "ائتلاف ملی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران"، همانند همه ی کسانی که در گذشته خواسته بودند نام و اعتبار جبهه ملی ایران را دستمایه ی ماجراجویی های مشکوک خود قراردهند، و به کسانی تاًسی کنند که که در آستانهً قیام ضد سلطنتی بهمن 1357 شمسی خواستند به خیال خام خود در صف ملیون انشعاب کنند و علمی در مقابل جبههً ملی برافرازند تا آنرا تضعیف نمایند؛ و هم از این روست که در برابر بیداری و واکنش هشیارانه ی آنان به دست و پایی جنون آمیز افتاده، پادو های خود را برآن داشته اند که با زبان اهانت به شخصیت های جبههً ملی بر آنان بتازند.
هشدار مردمانی جهاندیده، آزموده و نیکنام به جوانانی که تازه به راهی پر خطر گام می نهند، آنهم با نام و نشان نیک خود، نه فقط موضوع و معنا دارد، بلکه گاه وظیفه ای است، پسندیده، بلکه ضروری و خطیر؛ اما باید پرسید، عمل مستهجن یک تن یا گروهی نقابدار را که مانند راهزنان نیمه شب در تاریکی درست بر همان مردمان آزموده و نیکنام به زبانی بدور از هرگونه ادب ایرانی و حد اقل شرم می تازند و با هتک حرمت از آنان در ارعاب بقیه و گمراه ساختن بی خبر ترین جوانان می کوشند تنها با بلاهت و گستاخی بی کرانی می توان "هشدار" نامید.
هشدار دهندگان واقعی همواره مکلفند با معرفی و نام و نشان خود در مقامی قرار گیرند که آنها که مورد هشدار قرار گرفته اند بتوانند صلاحیت و صداقت و صحت هشدار آنان را وارسی کنند و دریابند و نسبت به آن اطمینان حاصل نمایند، چونانکه در شب 25 مرداد 1332 خورشیدی به دکتر مصدق هشدار داده شد و او هم طبق آن هشدار با احراز صلاحیت هشدار دهنده اقدامات لازم را بموقع انجام داد. همچنین میتوان هشدار نمایندگان و رهبران جبههًً ملی را به ملت ایران که بدین منظور آن اعلامیه 26 تیر را منتشر ساختند، به یاد آورد که در روزهای پیش از سی ام تیرماه 1331خورشیدی در مورد کناره گیری دکتر مصدق و خطری که از سوی شاه و حکومت قوام السلطنه نهضت ملی را تهدید می کرد هشدار دادند که چون ملت شخصیت و صمیمیت و صداقت هشدار دهندگان را می دانست آن را بی چون و چرا پذیرفت و در مقابل شاه و قوام و استعمار ِ پشتوانهً آنها، بپاخاست و حماسه آفرید. وگرنه هشدار این شبح های مجهول الهویه حتی کمتر از هشدارهای روزنامه های چلنگر و بسوی آینده ی حزب توده و روزی نامه ی فرمان عباس شاهنده و آتش مهدی میراشرافی که مردم آن را به پشیزی نگرفتند، بی ارزش و بدون بازتاب خواهد بود، که در واقع این چنین هم هست.
این موجودات مجهول الهویه که معلوم نیست خود در کجا پرورش یافته اند، در تعرضات بی شرمانه ی خود پای در احوال شخصیه ی چند تن از آزموده ترین سران جبهه ملی ایران نهاده اند در حالیکه یکی از اصول دموکراسی اینستکه رفتار اشخاص در زمینه عقاید مذهبی و سلیقه های گوناگون جزو همین احوالات شخصیه (Privatsphäre) به حساب میآید که هر شخص در مورد آن کاملا آزاد است.
سئوالی که از این باصطلاح هواداران دلسوز (!) جبههً ملی ایران مطرح می شود این است که یک انسان سیاسی بایستی چقدر ساده لوح باشد تا هوادار سازمانی بشود که افراد نفوذی آن را بهر طرف که بخواهند می برند و رهبری ضعیف آن هم به ادعای آقایان قدرت رهبری آنرا ندارد؟!
سئوال این است که چرا آقایان هوادار چنین سازمانی شده اند؟!
سئوال دیگر این است که کاندیدای رهبری شما برای این سازمان کیست؟!
چرا نام نمی برند تا تکلیف همگان روشن شود؛ آیا درست در این موارد نیست که گفته اند «عاقلان دانند»؟!
اما این انتقاد هم به رهبری جبههً ملی ایران وارد است که چرا بموقع اقدام نکردند وعذرعنصری بی مایه، گستاخ، آشکارا مبتلا به جنون عظمت و مطلقأ بیگانه با ابتدایی ترین سجایای منش اصول روش و سنن سیاسی دکتر مصدق را که تا بحال جز زیان و آسیب، ارمغانی برای جبههً ملی نداشته است از این سازمان نخواسته اند؟
با این هرج و مرج و آشفتگی که با کمال تاًسف گریبانگیر جبهه ملی در داخل و خارج کشور شده است، از یکایک علاقمندان و هواداران اصیل مصدق و جبههً ملی انتظار میرود که اجازه ندهند مشتی ایرانی نمایان بی مسئولیت آرمانهای مقدس ملی را در چهارگوشهً جهان به حراج بگذارند.
همگی کمک کنیم تا جبههً ملی این بار هم این خار را از سر راه خود بردارد
پاینده ایران
دکتر علی راسخ افشار ـ 29 اردیبشت ماه 1388
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد