دست یابی شهرام کریمی به یک چیدمان( Installation ) خاص در هنرهای تجسمی، فضای تازه ای در نقاشی مدرن ایران خلق کرده است. چشم اندازهای این حوزه هنری که مدت طولانی است شهرام کریمی را به خودمشغول ساخته، صُوَر منحصر به فرد خود را در نوامبر ۲۰۱۴ در دو نمایشگاه ابوظبی و گالری برگیته شنک در شهر کلن آلمان به نمایش گذاشت.
نمایشگاه برگیته شنک کلن
نمایشگاه ابوظبی
فقدان مانیفست هنری
هنرهای تجسمی در دهه ی ۶۰ و اوایل دهه ی۷۰، میزبان و محمل آکسیون ها و شکل گیری سبک های هنری* زیادی بود. تمامی هنرمندانی که در پیدایش این سبک ها و خیزش های هنری شرکت داشتند در عین حال تلاش کردند که مفهوم گرایی و اندیشه ورزی در هنر را به عنوان الویت جدی در مانیفست خود در نظر گیرند و شناسنامه آثار خود را با آن تعریف نمایند.
متاسفانه فقدان یک مانیفست و یا بهتر گفته باشم تلاش برای ایجاد یک مانیفست هنری از طرف شهرام کریمی یا دیگر هنرمندان ایرانی که به خلق ایده های جدید در دنیای گلوبال مشغول هستند، راه را برای کپی برداری از آثار آنها آسان و از سوی دیگر کار آن دسته از محققین و نوآموزان هنری را که می خواهند اصل را از کپی تشخیص دهند، دشوار ساخته است.
(Installation ) چیدمان هنری
اگر اینستلاسیون یا چیدمان در هنرهای تجسمی را، مجاورت آثار هنری با متن یکدست در یک محل مشخص تعریف کنیم در نگاه اولیه به آثار شهرام کریمی در دو نمایشگاه اخیر در می یابیم که چیدمان آثار وی، نمونه ی بارزِ این تعریف می باشد. اگر چه هر یک از کارهای به نمایش درآمده در این دو نمایشگاه، به تنهایی و با هویت مستقل فهمیده و تعریف می شوند اما همگی در ارتباط تنگاتنگ و با ایجاد هماهنگی، یک متن واحد و منسجم را نمایش می دهندطوری که نمایشگاه در چشم انداز روبروی ناظر، به یک تابلوی واحد تبدیل می شود.
تاثیرسینما
شهرام کریمی که با طراحی صحنه در سینما به طور عملی آشناست، چیدمان آثار خود در دو نمایشگاه اخیر را مستقیماً از سرمشق های سینمائی کسب کرده است. وی در نوع پهلوگذاریِ عناصر صحنه در فیلم هایی از "شیرین نشاط" ، "محمد رسول اوف" و "ریچارد ریموند"، اثرپذیری صحنه آرائی از سناریو را بعد از اثرگذاریِ هنرِ خود نشانده است. این تاثیر باعث شده که چیدمان اجزاء صحنه به یک اثر هنری مستقل تبدیل شده و این تلاٌلو، تحسین برخی از منتقدان هنری مطبوعات معتبر خارجی را برانگیزد.
دو نمایشگاه اخیر شهرام کریمی در عین حال که جلوه ای از تجارب صحنه آرایی اوست، مصداق این جمله "إمت ویلیامز" است: زندگی یک اثر هنری است و اثر هنری زندگی است.
مفهوم گرایی
آثار شهرام کریمی در دو نمایشگاه اخیر، مبین این نکته است که وی با حفظ فاصله با سبک های هنری متداول، خود را به هنر ِ عمل گرای نقاشان و هنرمندان آونگارد دهه 60 و70 که حرکتی بود در برابر هنر نخبگان و هنر متداول و همچنین تلاشی بود برای انتقال ارتباط روان و شفاف بین هنر و زندگی و تاکید بر روی مفهوم و اندیشه در هنر، نزدیک می سازد. او سعی دارد همانند هنر مندان فلوکسوس Fluxus در جهت وحدت هنر با زندگی (با دریافت و تعریفی که خود از این گزاره دارد)، نزدیک شود.
رمانتیسیم و کنسپت توآلیست همزمان
نگاه شهرام کریمی به گذشته تاریخی و فاصله گیری وی از چارچوب های سنتی و همچنین پردازش ایده های شخصی همراه با تخیل و بیانی احساسی، از یک طرف او را به رمانتیسیم نزدیک کرده و از طرف دیگر کنکاش در تاریخ و استفاده از اشیاء قدیمی با ماتریال های شکننده برای ارتباط با حافظه تاریخی مردم، او را به یک هنرمندکنسپت توآلیست- داستان سرا تبدیل کرده است. پرده -نقاشی او به مانند نقال ها و داستان سراها ما را به تاریخ گذشته و حتا نزدیک مرتبط کرده و به تعمق وا می دارد. شاید بتوان گفت در عرصه هنر نقاشی، وی با استفاده درست از سنت پرده- نقاشی ها، یکی از مدرن ترین راویان تاریخ حال وگذشته ماست.
کمپوزیسیون و ترکیب رنگ
کمپوزیسیون، بافت رنگ ها و زوایای پیدا و نهان در آثار شهرام کریمی، چنان با هم ترکیب می شوند که ابتدا بیننده را به یک فضای آرام هدایت میکند و سپس در این سُکنا به بینده زمان می دهد تا با حوصله با آثار او ارتباط برقرار کند. ناظر چیدمان ها در آثار شهرام کریمی هر چند ظاهراً با فضایی دکوراتیو روبرو می شود اما آرایش اشیاء در آثار کریمی به هیچ وجه دکوراتیو نیستند و اساسأ نمی توانند دکوراتیو باشند. رنگ های جاری شده در لحظه های پایانی کار ، وقتی که نقاش با گذاشتن امضاء برروی بوم، جایی که برای امضا گذاشتن معمول نیست ، قلم مو را بر جایی از تلاطم مواج رنگ می گذارد و رنگ ها گریزپا از چهار جانب فریم می گریزند و گوئی می خواهند از سطح پائین تابلو به زمین بریزند، کار از حالت دکوراتیو خارج می شود و معنایی فراتر به اثر می بخشد. دشوار می توان با آثار شهرام کریمی، رابطه ی دکوراتیو برقرار کرد. آثار او ساختار دکوراتیو را برنمی تابند.
درخاتمه میتوان گفت شهرام کریمی راوی رنگ ها در صور تاریخی مکشوف در تفسیرهای خودیافته است. مفهوم گرایی و داستان سرایی در آثار او هر چند از فلسفه هنر غرب نیز متاثر شده ولی رنگ و بویِ شرقی- ایرانی دارد
.*
سبک های هنر مفهومی
چیدمان (Installation): بداههگرایی با توجه به شرایط حاکم بر محیط
مینیمالیسم (Minimalism): خلاصهگرایی در فرم با تاکید بر محتوا
هنر اجرایی (Performance Art): بیان محتواارائهٔ یک مفهوم با اجرای مراسم
هنر روایتی (Narrative Art): روایتگری در محیط با نشان دادن تاثیر یک اتفاق
هنر فضای باز (Land Art): بیان یک مفهوم از طریق خلق اثر در فضای باز و طبیعت
هنر و زبان (Art And Language): ارائهٔ یک مفهوم با کلمات
هنر ویدیو (Video Art): ارائهٔ یک مفهوم با تصاویر متحرک و صدا
هنر بدن (Body Art): ارائهٔ یک مفهوم با بهکارگیری اندام بدن انسان
هنر اتفاقی (Happening Art): ایجاد مفهوم بهوسیلهٔ یک اتفاق در محیط و نتایج آن
هنر فرایندی (Process Art): ارائهٔ یک مفهوم با استفاده از مواد ناپایدار و ثبت آن با استفاده از فن عکاسی
...
منبع
ویکیپیدیا