logo





لوئيس بونوئلِ سوررئاليست هم در تله‌ى فلامنكو افتاد!

پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۶ فوريه ۲۰۱۵

رضا علامه زاده

reza-allamezadeh70.jpg
هر کس که فقط کمی با تاریخ سینما آشنا باشد می‌داند که لوئیس بونوئل در سال ١٩٢٨ با فیلم کوتاه "سگِ آندُلسی" - که نه به سگ مربوط بود و نه به اندلس! – اولین سنگِ بنای سینمای سوررئالیستی را گذاشت.

فیلمنامه‌ی کابوس‌واره‌ی سنگ اندلسی را بونوئل با همکاری سالوادور دالی نوشت، آن‌هم به‌روشی غریب که خودش اواخر عمر در کتاب خاطراتش با عنوان "با آخرین نفس‌هایم" این‌گونه شرح می‌دهد:

"سناریو را در کمتر از یک هفته بر مبنای یک توافق ساده نوشتیم: هر ایده یا تصویری که یک توضیح منطقی، روانشناختی یا فرهنگی داشته باشد، باید به طور کامل کنار گذاشته شود. قرار گذاشتیم که دروازه‌ی ذهنمان را به روی تصاویر نامعقول باز کنیم و دیگر کار نداشته باشیم که چرا و از کجا آمده‌اند." (این کتاب با ترجمه‌ی شیوای دوست خوبم "علی امینی نجفی" سال‌ها پیش در تهران منتشر شده است.)

حواسم هست که از موضوع اصلی یعنی "فلامنکو بر پرده سینما" دور نیافتم!

بونوئل پس از ساختن این فیلم در فرانسه که نامش را به‌عنوان آغازگر سینمای سوررئالیستی بر سر زبان‌ها انداخت به اسپانیا بازگشت و به‌عنوان "سوپروایرز"، در ساخت چهار فیلم سینمائی شرکت کرد که دومین فیلمِ آن مستقیما با فلامنکو سروکار داشت؛ فیلمی با عنوان "دخترِ خوآن سیمون" که نقش اصلی‌اش را "آنجلیّو" که از فلامنکوخوانان معروف زمانه محسوب می‌شد بازى كرده بود، و نقش مقابل او را نيز کسی نداشت جز همان "کارمن آمایا"، رقصنده‌ی نامدار کولی که قبلا از آخرین فیلمش "لوس تارانتوس" برایتان نوشته‌ام. بونوئل در کتاب خاطراتش می‌نویسد:

"در صحنه‌اى طولانى از اين فيلم كه در كاباره‌اى مى‌گذرد، كارمن آمايا رقصنده‌ى كولى و بسيار مشهور فلامنكو كه در آن زمان هنوز خيلى جوان بود، اولين هنرنمائى سينمائى خود را ارائه داده است. بعدها نسخه‌اى از اين صحنه را به سينماتك مكزيكو هديه كردم." ص ٢٢٨

پیش از این که پیش برویم بیائید به روال این رشته مطالب، رقص زيباى كارمن آمايا را در همین صحنه با هم ببینیم.



جالب اين‌كه بونوئل در كتابش خود را تهيه‌كننده اين فيلم مى‌نامد درحالي‌كه در پوستر فيلم نام او در مقابل نام كارگردان، به عنوان "سوپروايزر" آمده است.



از اين جالب‌تر اين‌كه به نوشته‌ى بسيارى از همكارانش، بونوئل عملا كارگردان اين فيلم بوده ولى به خاطر اسم‌ورسمش در سينماى روشنفكرانه و متفاوت، حاضر نبوده نامش در يك كار تجارى به‌عنوان كارگردان ثبت شود!

براى اثبات اين مدعا، "اوخنيو گوزمان" مولف كتاب "فلامنكو در سينما" از قول "فرناندو بيسكائينو كاساس"، نويسنده و منتقد سرشناس فيلم در آن دوران، مى‌نويسد:

"فيلم براى تماشاگر به‌عنوان اثری به‌كارگردانى "خوزه لوئيس سائنز د هرديا" معرفى شد ولى خودِ خوزه لوئيز سائنز به‌من گفته (و بارها در بسيارى از مصاحبه‌هايش در روزنامه‌ها تكرار كرده) كه سازنده‌ى اصلى آن بونوئل بود.) ص ٣٦

بر خلاف این ادعا، بونوئل براى فاصله گرفتن از اين فيلم، در خاطراتش حتى آن را "یک ملودرام تهوع‌آور" می‌‌نامد:

"دومين فيلمى كه تهيه كردم - كه باز هم خيلى پرفروش از آب درآمد - يك ملودرام پرساز و آواز و تهوع آور بود به اسم دختر خوآن سيمون. در اين فيلم آنخليو كه محبوب‌ترين خواننده‌ى فلامنكوى اسپانيا بود نقش اصلى را به‌عهده داشت و داستان فيلم از يك ترانه عاميانه گرفته شده بود."

حالا بد نيست يكى از ترانه‌هاى "تهوع‌آور!" فيلم را با صداى آنخليو كه همچنان محبوب مردم اسپانيا و فلامنكودوستان است، ببينيم و بشنويم.



رابطه‌ی بونوئل با فلامنكو همين جا تمام نمى‌شود. بونوئل پس از ساختن چندين فيلم سينمائى در مكزيك به فرانسه باز مى‌گردد و با ساختن چند فيلم سينمائى تازه در دهه‌ى شصت و هفتاد قرن گذشته، بويژه دو فيلم برجسته‌ى "زيباى روز" و "جذابيت پنهان بورژوازى"، دوباره به‌شهرت و محبوبيت چشمگيرى مى‌رسد.

بونوئل در سن هفتادوچهارسالگى تصميم به بازنشستگى مى‌گيرد ولى به اصرار دوستانش آخرين فيلم زندگى‌اش را با سوژه‌اى عجيب در فرانسه و اسپانيا جلوى دوربين مى‌برد. عنوان فيلم، "موضوعِ مبهم هوس" است و در همين فيلم است كه بونوئل آخر عمرى دوباره به اندُلس باز مى‌گردد و يك صحنه‌ى "تهوع‌آور" ديگر فيلمبردارى مى‌كند!

موضوع فيلم به‌گفته خودش "تلاش بيهوده براى تصرف بدن يك زن" است كه در آن "فرناندو رى" بازيگر تواناى اسپانيائى نقش مردى پابه‌سن را بازى مى‌كند كه عاشق دختر جوان سربه‌هوائى است كه همراهش تا توى رختخواب هم مى‌آيد ولى با او همخوابه نمى‌شود!

در يكى از صحنه‌هاى نهائى فيلم، مردِ ميانسال دخترك را در يك کاباره‌ى فلامنكو در شهر سيويل در حال رقص مى‌يابد و از طريق يكى از همكاران دخترك درمى‌يابد كه معشوقه‌اش در پشت صحنه‌ى کاباره، در مقابل توريست‌هاى خارجى برهنه مى‌شود.

از پرداختن بيشتر به قصه‌ی فيلم درمى‌گذرم و با نمايش كليپى از همين صحنه که شرحش رفت، به‌علاقمندان مطالب مربوط به "فلامنكو بر پرده سينما" بدرود مى‌گويم تا بیش از این پای خودم در تله‌ی فلامنکو نماند!

(ابراز تاسف: به محض این‌که كليپ مربوطه را در یوتیوب آپلود کردم پیام رسید که این کلیپ به‌دلیل کپی‌رایت از یوتیوب حذف شده. به جایش دو عکس از این صحنه یافتم که بر منبای "کاچی به از هیچی" در زیر می‌آورمشان!)





نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد