ما ايرانىها عموما لوركا را از طريق ترجمههاى خواندنى احمد شاملو از برخى از اشعار او، و بهويژه از سه نمايشنامهى جاودانهاش "عروسى خون"، "يِرما" و "خانهى برناردا آلبا" مىشناسيم.
از آنجا كه قرار است اين رشته مطالب در محدودهى "فلامنكو بر پرده سينما" باقى بماند از دنياى گسترده و رنگارنگ ذهنِ خلاق لوركا در عرصهى شعر و نمايشنامه درمىگذرم، و تنها به آنچه از لوركا در رابطه با كولىهاى اسپانيا بر پردهی سينما رفته اشاره خواهم داشت.
مىدانيد كه لوركا در روستائى در حوالى شهر "گرانادا" در ایالت آندلسِ اسپانیا متولد شد و رشد كرد. گرانادا امروز هم يكى از مراكز عمدهى كولىنشينان در جنوب اسپانياست كه هنرمندان نامدارى در پهنهى فلامنكو داشته و دارد ("اِنريكه مورِنته"، خوانندهى نوآور فلامنكو كه چهارپنج سال پيش درگذشت، و دختر خوشصدايش "اِستريّا مورنته" تنها دو نمونهی معاصر از خوانندگان فلامنكوى اهل گرانادا هستند. اِستريّا مورنته همان هنرمندی است که در اولین مطلب از این رشته مطالب، کلیپ ترانهاش برای "لولا فلورس" را باید دیده باشید.)
تماس نزديك گارسیا لوركا در كودكى و نوجوانى با كولىهاى حاشيهنشينِ گرانادا، و ترانهها و موسيقىشان، عليرغم موقعيت اعیانی خانوادگیاش - (پدرش زميندار و مادرش آموزگار بود)-، موجب شد كه شعر و نمايشنامههاى او با رقص و آواز فلامنكو درهمتنيده شود كه نمونهی آشکارش را در مجموعهى شعر "چكامهی كولى" يا نمايشنامهی "عروسى خون" مىبينيم. آشنائىاش با موسيقى بهقدرى بود كه علاوه بر پيانو، گيتار، اصلىترين ساز فلامنكو را نيز بهزيبائى مىنواخت.
مجسمه "فدریکو گارسیا لوركا" در مادريد
در مطلب قبلى به "مانوئل دِ فايا"، خالق اپراى "عشقِ جادوزده" كه نسخه سينمائىاش بارها ساخته شده اشاره داشتم. او هم اهلِ گرانادا، و دوست و همكار نزديك لوركا بود. اين دو با برگزارى مسابقات هنرى تلاش بسيارى در جهت حفظ و گسترش هنر فلامنكوى اصيل انجام دادهاند و از اين رو سخت مورد احترام كولىهاى اسپانيا هستند. كمتر كولىِ نامدارى است كه در كار و فعاليتش نامى از لوركا نبرد و به اينكه لوركا براى اين جامعهی محروم احترام قائل بوده افتخار نكند.
"آنتونيو گادِس"، رقصندهى نامی فلامنكو كه ديگر بايد با نام و چهرهاش آشنا باشيد در سال ١٩٧٤ با همكارى "آلفردو مانياس" نمايشنامهى عروسى خونِ لوركا را به شكل فلامنكو/باله تنظيم كرد و با موفقيت بر صحنه برد. "كارلوس سائورا" اولين اثر سينمائى مرتبط با فلامنكواش را با ساختن ورسيون سينمائى همين اجرا در سال ١٩٨١ آغاز كرد.
عروسى خون قصهى دخترى است كه در روز عروسى با معشوق قبلىاش فرار مىكند و با رودررو قرار دادن داماد و معشوق، كشتن آن دو بهدست همديگر را موجب مىشود. اينكه گفتم البته فقط خط قصه است وگرنه عروسى خون يكى از عميقترين نوشتههاى شاعرانه در مورد عشق، نفرت و سرنوشت انسان است که نزدیک به بیست کاراکتر دارد از جمله ماه و مرگ!
كارلوس سائورا در فيلم عروسى خون با كمترين دخالتِ دوربين اجراى فلامنكو/بالهى "گادِس" و "مانياس" را در اتاق تمرين گروه نمايش، فيلمبردارى كرده و كارى سينمائى نزديك به مستند از اين اثر معروف لوركا ارائه داده است. جالب است بدانيد كه در اين فيلم از گفتگوهاى نوشته شده در نمايشنامهی لوركا استفاده نشده و تنها سعى شده با حركت بدن و رقص، قصه را بازگو كند؛ البته بجز دو صحنه کوتاه که یک لالائی و یک ترانه، توسط بازیگران در فیلم خوانده میشود. یکی از خوانندگانِ ترانه در این فیلم، امروزه نامی والا در موسیقی فلامنکو کسب کرده است: "خوزه مِرسه".
در اين فيلم "كريستينا اوياس" در نقش عروس، "خوآن آنتونيو خيمهنِز" در نقش داماد، و آنتونيو گادِس در نقش لئوناردو، معشوقِ عروس، بازى مىكنند - يا بهزبان دقيقتر، مىرقصند!
براى پايان اين مطلب صحنهى رودروئى و مرگ داماد و لئوناردو را انتخاب كردهام كه بهدليل ريتم كُندِ فيلم حدود شش دقيقه طول مىكشد؛ شش دقيقهاى كه سرشار از لحظات نابى است از تركيب رقص فلامنكو با باله.
◊
در حاشيه: گرچه اين ديگر خيلى به "فلامنكو بر پرده سينما" ربطى ندارد ولى نمىتوانم از فدريكو گارسيا لوركا حرف بزنم و اشاره نكنم كه من در تابستان ٢٠٠٨ یک اجراى نمايشى از "چكامهى كولى" را به سبك فلامنكو/باله در تئاتر روباز قصر الحمراء در گرانادا ديدم و در همين وبلاگم در مطلبى با عنوان "سه روز در حال و هواى فدريكو گارسيا لوركا" در موردش نوشتم. در همان سفر از خانه لوركا در شهرك "فوئنته واكهرِس" كه حدود پنجاه كيلومترى گراناداست فيلمى گرفتم كه در آن كلارا خانِز، شاعر پرآوازهى اسپانيائى شعرى را در رابطه با احمد شاملو مىخواند.
و نيز فيلمى از قصر الحمراء در گرانادا گرفتهام كه محل برگزارى اولين مسابقهى فلامنكوى اصيل بود كه به همت مانوئل دِ فايا و همكارى لوركا در سال ١٩٢٢ انجام شد.