وقتی برای اولین بار اصطلاح " اسلام ناب محمدی " بگوشم خورد، نمیتوانستم حد س بزنم که آن چه معنایی میتواند داشته باشد . و منظوراز آن چیست؟ در ابتدا توضیحی در باره آن داد ه نشده بود. فقط "اسلام نا ب محمدی" را در مقابل" اسلام امریکایی" در این جا و آن جا می شنیدی. پدر من نه انگلیسی بود و نه امریکایی و نه طرفدار این و آن بود. اسلامی را که من در روزمره زندگی خود با آن به سر می بردم، از او آموخته بودم. البته او هرگز به اسم اسلام ارزش های اسلامی را به ما نیاموخته بود. و از اسلام چماقی نساخته بود که دائم آن را به سر ما بکوبد. اما به ما یاد داده بود که از دروغ بپرهیزیم، از غیبت دوری کنیم. به مستمند ان کمک کنیم. با همسایه ها به خوبی رفتار کنیم. به ناموس مردم تجاوز نکنیم. چشمهایمان پاک، دستهایمان پاک و دل هایمان صاف باشد.امانت دار وامین مردم باشیم. از ریا بپرهیزیم . عدالت را رعایت کنیم. با مردم روابطی دوستانه و حسنه و انسانی داشته باشیم. فروتن باشیم ودست کمک به سوی یتیمان و فقرا دراز کنیم. رحمت و شفقت و دل رحمی صفات بر جسته ای بودند که او همیشه ما را به آن ها دعو ت می کرد. پدرم هر گز بابت نماز نخواندن، روزه نگرفتن و حجاب بر سر ننهادن ما را مواخذه نمی کرد و تنبیه نمی نمود. هر چند ما را به رعایت آبرومندانه و مناسب لبا س پوشیدن و خود را وسیله قرار ندادن تشویق می کرد. او خود نمازش را می خواند، روزه اش را می گرفت. به زیارت خاته خدا نیز رفته بود. اما این قول حافظ! شاعر بزرگ ما ایرانیا ن و حافظ قرآ ن که می گو ید
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گنا ه دگران بر تو نخو اهند نوشت .
من اگر خوبم، اگر بد ، تو برو خودرا باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
را آویزه گو ش خود داشت. در خانه ما هر سال به مناسبت عاشورا مراسم مذهبی وروضه خوانی بر پا بود. علی مظهر عدالت بود و حسین مظهر شهامت و آزادگی. پدرم مردی صادق و پاک بود و آزارش به مورچه ای هم نمی رسید.او نسبت به مادرم بسیار احترام می گذاشت. همیشه وقتی مادرم به جایی وارد می شد که او حضور داشت با تمام قد زیر پایش بلند می شد و سلام می کرد. هر گاه ما فرزندان برای کاری باو مراجعه می کردیم و نظر میخواستیم، می گفت از مادرتان سوال کنید. او برای مادرم احترام خاصی قائل بود و بخاطر زن بودنش او را تحقیر نمی کرد و بین خود و او فرقی نمی گذاشت. بدون این که ادعایی داشته باشد و خود را مسلمان واقعی، یا مدعی طرفداری از حقو ق زنان بداند.
این ها مجمو عهای ازارزش های اسلامی- ایرانی بودند که من با آن ها آشنا بودم ودر روزمره زندگی خود باآن ها زند گی می کردم. تا آقای خمینی بعد از سال ها تبعید و در پی انقلاب ۵۷ به ایران آمدند و ایرانی ها را به"اسلا م ناب محمدی " خواندند. و ما را با آ ن آشنا نمودند! واقعا هم این اسلا م بسیار بسیار ناب بود. من در عمل متوجه شدم که این اسلا م چقدر با اسلامی که اکثریت مردم ما با آن بزرگ شده بودند بیگانه، غریب و دور بود. چون اسلامی که ما مردم عاد ی به آن باور داشتیم پر از رحمت، شفقت، پر ازانصا ف و عد ل و پر از عصمت بود. و آ ن چه را که با آن آشنا می شدیم و از جامعه روحانیت زور پرست و آقای خمینی آموختیم و در عمل تجربه کردیم، پر از خشونت، پراز سنگدلی، بی رحمی، شقاوت، نخو ت، دشمنی و کینه بود. همه چیز با مرگ شروع می شد. دست برید ن، سنگسار کردن، حبس نمودن. شکنجه کردن، تعزیر و شلاق های سیمین بر تن مردم فرود آوردن، آدم ربایی، فحش، ناسزا، بر چسب زدن، دزد ی های کلان، تقلب، ریا کاری، مصلحت اندیشی، جاسوسی، نفرت، تهمت و افترا، تفتیش عقاید، قتل، تفرقه، دروغ و ظلم و جا معه روحانیت رااز دیگر اقشار ملت ایران جدا نمودن و جزء طبقه ممتاز شمردن و آن هم بر خلاف نص صریح قرآن که تا کید بر عدالت دارد و عدالت از اصول پایه ای آن است. و امتیاز بخشید ن به فرد و طبقه ای خاص را بر خلاف دستورا ت الهی می داند و نهی می کند، روحانیت را تافتهای جدا بافته و جدا از مردم شناختند و چنان جایگاه ویژهای برای آن ها قائل شدند که همیشه حق درسمت و سو ی آن ها و روابینی ناحق در حق مردمِ عادی شد. و گمان می کردند هرچه این طبقه به اسم اسلام می گویند و بر زبان میآورند، مردم مجبورند کورکورانه بپذیرند و تسلیم آن شوند. و به قو ل خود روحانیت، مردم چو ن از طبقه عوا م هستند، باید هر سخن آن ها را از بی چون و چرا بپذیرند و در مقولات که در ید انحصار گرانه آن هاست دخالت نکنند و هر چه را آن ها به اسم اسلام ، چه درست و چه نا درست به خورد مردم دادند و تحمیل کردند، سمعا و طاعتا بپذیرند و سر تسلیم فرود آورند و متابعت کنند.
ولی آیا پیغمبر نگفت، مردم من هم بشر ی مثل شما هستم و فقط رسالت من این ست که پیام خدا را به شما ابلا غ کنم؟ قرآ ن نگفت ای ایمان آورند گان سخن ها را بشنوید و بهترین ها را انتخاب کنید و انسان ها را در انتخاب آزاد نگذاشت؟ اسلام نگفت ای انسان ها همه شما برابرید و متقی ترین و پرهیز کار ترین شما نزد ما با کرامترین شماهستید؟ چطور روحانیت ما از دیدن این تعلیمات روشن و واضح و صریح قران این چنین کور و نابیناهستند.؟ آیا هر سوره قرآن با رحمن و رحیم شروع نمی شود؟ خدا، خدای رحمت و انصاف نیست؟ خداوند، خداوند عدل و داد نیست.؟ علی دست پسر اعم خود را که سهم اضافه به خاطر تعلقات فا میلی اش از بیت المال طلب کرد داغ ننمود؟ علی برای گذران امو رات زندگی روزانه ا ش به کار کشاورزی نمیپرداخت؟ پیغمبر اسلام نگفت در جستجوی علم باشید اگر چه در چین باشد ؟ و قرآن نگفت در آن چه به آن علم ندارید نایستید؟ شعرای ما که همگی مسلمان و دین دار بودند نگفتند که ایمان در قلب مسلمان جای دارد؟ و صورت ها و اسلام صوری را مردود نشمردند؟ شمس از کعبه "دل " در مقابل کعبه "گل" سخن نگفت؟ او نگفت که اسلام در قلب مسلمان است و اسلامی را که ظاهری و جای آتش و سنگ بر پیشانی دارد ریااست؟
متاسفانه امروز ما ایرانیان شاهدیم که عد ه ای از طرفد اران "اسلام ناب محمدی" فقط با گذ اشتن یک ریش بلند و ظاهری آشفته و شوریده و اخمو و چین بر ابروو عبوس، در زیر این ماسک به هزاران هزار فساد می پردازند و مردم را به خاطر عدم رعایت این ظواهر که بعضا هیچ ربطی هم به اسلام ندارند به خاک و خون می کشند، به خاطر بد حجابی اسید به روی دختران بی گناه و جوان می پاشند تا طرفداری از "اسلام ناب محمدی" کرده باشند، آقایان روحانیت وآقا زاده هایشان فقط به خاطر تعلقات خانوادگی و وابستگی به مقامات بالای مملکت و قدرت، اموال بیت المال را میلیارد ها میلیارد به جیب می زنند و روی این همه چپاول و غارت سر پو ش گذاشته می شود. بدون آن که آن ها حسابی پس دهند و جواب گوباشند. و مجازاتی در حق آن ها اعمال شود و مورد پیگرد قرار گیرند. این است "اسلام ناب محمدی "که آقای خمینی و روحانیت زور پرست برای مردم به ارمغان آوردند و ارایه کردند.
آنصافا شاه با تمام بی اعتقا دیش، اینچنین به اسلام ضربه نزد که آقایان متولیان دین.اینان آن چنان به اسلام ضربه زد ه اند که امروز اسلام مترادف شده است با شکنجه ، با زندا ن ، با اعدام، با تروریسم، با خشونت، با دروغ و دزدی، با گروگان گیری. در جریان انقلاب فرصتی پیش آمده بود که شما آقایان چهره ای دیگر، چهره ای زیبا، چهره ای آزادی خواه، چهره ای پاک و معصوم و عدالت گر که مامن امید همه نا امید ان جهان بگردد، عرضه کنید. می توانستید نور معنویت و انسانیت را بگسترید و برابر ی و برا دری و انس و الفت و امانت داری و اعتماد وهم بستگی و امنیت را بخانه هاو به دلهای مر دم ببرید و گرمی آفتاب را درجهان بگسترید و مردم دنیارا به آن متمایل سازید .ولی حیف و صد افسوس که این فرصت گرانبها را غنیمت نشمردید و آن را براحتی ازدست دادید و بجایش ترس و وحشت و سیا هی و ظلمت آفریدید وهمه را ترساندیدو گریزان کردید. اما من مطمعنم و یقین دارم و برایم مسلم است که اصلا شما به اسلام باور نداشتید و اسلام برای شما وسیلهای بیش نبود.آنهم وسیله رسیدن به قدرت. برای اینکه قدرتتان مزاحم نداشته باشد بقیه را با بر چسب مسلمان نبودن ، کافر، ضد دین ، و اسلام امریکایی داشتن و غیره ....از میدان بدر کردید و با اسلام "ناب محمدی " خود ساخته و استفاده از خشو نت های بی مرز و کران بر جان و مال و نا مو س مردم مسلط شدید و ایران را ملک طلق خود فرض کرده و با ضربه ها و شلا ق های جراحت بارو اعدام و شکنجه و سر فرود آوردن مردم هم ثروت ایران و هم سر نوشت مردم ایران را در اختیار خود گرفتید و به تاراج مملکت پرداختید و درخارج از مرزها ، نیز الگویی برای گرو ه های خشونت طلب و ضدانسانی که از شما تعلیمات گرفتند و گروه های القا عده ، جهاد اسلامی ، داعش وبوکوحرام و غیره را ایجاد کردند و با شعار الله اکبرو محمد رسول الله به جنایات و قتل عام انسانهای بی گناه در این جا و آنجای دنیا پرداختند و آبروی هر چه اسلام بود را در دنیا، با همدستی هم، از بین بردند . و مسلمانان را در دنیا سر افکنده و شرمگین کردند. و احساس حقارت و گناه و سرشکستگی را بخاطر اعتقادشان به اسلام ، در دل و روح و مغز شان تزریق کردند. خیلی ها مجبور شدند خود را از اسلام مبرا کنند و فکر کنند که به بیراهه رفته اند و پشیمان ازدین و ایمان خود شدند و هویت خودشان را انکار کردند ، از توخالی شدند. نظر تحقیر آمیز ، شماتت آمیز دیگران خردشان کرد
و همه اینها به لطف " اسلام ناب محمدی" شما آقایان روحانیت!
اما آیا حقیقتاً شما، «سلسله روحانیت»، هنوز بر این باورید که همه دین باوران که دین اسلام را مجموعهای از ارزشهای متعالی و انسانی میدانند و از اینرو است که اسلام در کشورما پاگرفته و پایدارمانده، به سیمای زشتی از اسلام که در ذهنیت سیاه شما است، تسلیم خواهند شد و دست از اسلام واقعی خواهند شست؟ زهی خیال باطل! توجه داشته باشید که زمان دروغ کوتاه است و زمان حقیقت بینهایت. روزی خواهد رسید که حقیقت از پوشش دروغ رها خواهدگشت.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد