logo





سه‌ شعر عاشقانه کوتاه
(سایه، پرنده، آبشار)

يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۵

یوسف صدیق (گیلراد)

" سایه "

از بی‌ رحمی آفتاب
با من گفته بودی؛
از خارهای بنفش هوا
که چونان غبار اهواز
نفس‌ها را می‌‌دزدند.
کاش می‌‌شد
سایه ی این آلاچیق قدیمی را
بدهم باد ببرد آنجا
که روز
دلخوش به دیدن توست.


" پرنده "

اینجا، شب ها،
یک پرنده ی چوبی
به خود گویه‌های عاشقانه ام
گوش می‌‌سپارد.
می‌ دانم روزی که بازگردی
دهان به نغمه خواهد گشود.
اینجا، لبریز از شعر،

یک پرنده ی چوبی...

" آبشار"

چقدر دوست دارم آبشاری را
که در خیال،
بر شانه‌‌هایم فرو می‌‌بارد
و نمی داند
چگونه صدای نفس هایت
ابریشم خیس روح‌ام را می‌‌بافد.

- - - - -

۱۱ بهمن ۱۳۹۳

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد