logo





از تو

چهار شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۸ ژانويه ۲۰۱۵

رضا بی شتاب

reza-bishetab.jpg
می خواهد از تو گوید
بغضش نمی گذارد
یادت درونِ جانش
غوغا کُنَد چو توفان
لبریزِ بغضِ ابرست
در برگ ریز وُ باران
اِستاده او شکیبا
تنها به رنگِ پاییز
می خواهد از تو گوید
هق هق نمی گذارد
رفتی سفر بهارا
ای بهترین پناهم
مبهوت مانده بر جا
دیدی که بسته پایم
اینک درختِ تنها
با خاطری پریشان
برگی نمانده در باغ
رفتند باده نوشان
ای بادِ سردِ پاییز
با من صبوری ات باد
چیزی نمانده با من
جز انتظارش وُ یاد
ای سینه سرخِ غمگین
زینجا نمی گریزی
صیاد می رسد باز
پروا کن از نشستن

گفتا که سینه سرخم
از حادثه چه ترسم
تنهات کِی گذارم
ای بهتر از وجودم
یک سینه دارم آواز
آن با تو می سپارم
من از تو می سرایم
ای تک درختِ شیدا

2015 / 1 / 28
http://rezabishetab.blogfa.com‍

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد