logo





زخمی که به قامت ِ قلم ، بارید.

جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۳ - ۰۹ ژانويه ۲۰۱۵

رضا مقصدی

reza-maghsadi-1s.jpg
زخمی که به قامت ِ قلم ، بارید
یک زخم ِ هزارساله ی جاری ست.
تصویر ِ سیاه ِ هرچه آیینه
معنای ستروَن ِ سیه کاری ست.

زیبایی ِ روشنایی ِ خورشید
دردیده ی شب، کبودی ِمرگ است.

هرجا که پرنده را پیامی هست
هرجا که سپیده را سلامی هست
تاریکی ِ دیرساله، چون زهری
در سینه ی بی قرار ِگلبرگ است.

در واژه، زبان ِدل نمی گنجد
گردر دل ِ مهربان ِ هر واژه
مستی نکند بهار وُ تیراژه.

آفاق، به قامتِ قلم ، زیباست.
وقتی که زمانه را زبانی نیست
وقتی که زمین ِ تشنه ی هر جان
دلبسته ی بوسه های باران ست

این ابر ِسخنسرای بارانی
سرمست تر از سرود ِ سرشاری ست.

بر سینه ی سوگوار ِاو هرچند
یک زخم ِ هزار ساله ی جاری ست.

۱۸ دی ۹۳
Reza.maghsadi1@gmail.com



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد