طبق آمارهای دولتی سالانه بیش از بیست میلیون نفر زایر به مشهد میروند. چیزی قریبِ همین تعداد هم به منظور زیارت به قم و جمکران روی میآورند. زایران ایران به نجف و کربلا هم علیرغم ناامنیهای عراق سالانه از چهار میلیون نفر فراتر میرود. همچنین دو و نیم میلیون نفر نیز همه ساله جهت شرکت در مراسم حج تمتع و یا عمره راه مکه و مدینه را در پیش میگیرند. ولی این مسافرتها تنها در چرخهای محدود، قریب ده میلیون نفر از ایرانیان را با خود به همراه دارد. به عبارتی سادهتر هفتاد میلیون نفر از شهروندان ایرانی به منظور گردش و تفریح و یا زیارت هیچ سر و کاری با این امور ندارند.
در این فرآیند بنا به خواست واپسگرایانهی حاکمیت، بازار انگلی ویژهای در بطن اقتصاد کشور شکل میگیرد که عدهای از سر بیکاری همراه با آن به کار گماشته میشوند. بدون اینکه از این کار و تلاشِ بی نتیجه، سود و بهرهای ماندگار و اثربخش عاید مردم گردد. اما همین اقتصاد واپسگرایانه و حجرهای موجب میگردد تا مشهد به عنوان قطبی اقتصادی برای ایران باقی بماند. چنانکه از مجموع شهرهای ایران، در مشهد بیش از هر شهری مبادلهی پول و کالا جریان دارد. گفتنی است که بخش ویژهای از همین پول و کالا به حضور زایران بی حد و حساب آن بستگی پیدا میکند. زایرانی که خریداران خوبی برای این اجناس غیر ضروری و بنجل شناخته میشوند. ضمن آنکه در مشهد بیشتر از شهرهای دیگر ایران آسیبهای اجتماعی آشکار و پنهان، بیداد میکند. آسیبهایی که چه بسا مردم برای نخستینبار با آن رو به رو میگردند.
مشهد به دلیل نزدیکی به افغانستان و پاکستان و همچنین کشورهای آسیای میانه در خرید و فروش مواد مخدر، کودکان بی سر پناه و ولگرد، انواع اسلحه، اتومبیلهای به سرقت رفته نقش بزرگی به اجرا میگذارد. همچنان که از قطر، بحرین و امارات شرکتهای پر شماری به منظور مبادلهی کالا در شهر مشهد به فعالیت اشتغال دارند که قاچاق کودکان و زنان ایرانی و افغانی هم بخشی از معاملههای چند منظورهی ایشان را در بر میگیرد. به همین دلیل شهروندان شیخ نشینهای خلیج فارس برای تفریح و سیاحت هم به مشهد بیش از شهرهای دیگر ایران رغبت نشان میدهند. چون در مشهد ضمن بهرهگیری از پول و ثروت به هر تفریح و لذتی میتوان دست یافت. همچنین در این شهر به آسانی میتوان به هر معاملهی ناشدنی و ناممکنی دست زد. شکی نیست که در مشهد خدا و شیطان به نیکی با هم میآمیزند و از اختلاط آنها اقتصاد ویژهای شکل میگیرد که گسترهی آن از نظر نوع و حجم در کمتر جایی از ایران اسلامی دیده میشود.
از سویی دیگر زایران و گردشگران مشهد، ساز و کاری را به کار میگیرند که شیعیان شهرهای مذهبی دیگر هم با آن آشنایی دارند. زیرا بنا به باور شیعیان، در شهرهای مقدس تمامی اجناس متبرکاند و میتوانند به همراه خود شفاعتی را به همراه داشته باشند. به واقع شیعیان در این باور از رویکرد "جادوی لمسی" سود میجویند. در جادوی لمسی با لمس و حس میتوان انرژی منفی و یا مثبتی را به طرف مقابل انتقال داد. همچنان که آنان از جادوی لمسی برای بلاگردانی از دردهای خویش سود میبرند. با این رویکرد زایران مشهد به همراه مهر و تسبیح، نخود و کشمش، زعفران، روسری، جوراب و حتا طلای متبرک را جهت دردزدایی و بلاگردانی از عزیزان خود به سوغات میبرند.
با چنین نگاهی به جهانِ پیرامون، زایران شهرهای مقدس به دنبال "کفن" نیز میگردند. کفنهایی که به گمانشان در قداست بی چون و چرای این شهرها متبرک شدهاند. باور عمومی بر آن است که این کفنهای متبرک خواهند توانست از درد و رنج ایشان در آخرت بکاهند. چنان که تصور میشود سودجویی از این کفنها، شفاعتی را در آخرت برایشان رقم خواهد زد. البته باورمندان چنین ماجرایی میپندارند که هزینهی خرید کفن به حتم باید از جایی حلال فراهم گردد. در نتیجه شیعیان دوست دارند که کفن را همواره از دوستان خود هدیه بگیرند. با چنین نگاهی در هدیه و "هبه" سامانهای از حلال شکل میگیرد؛ هر چند بخشندهی هدیه از مجاری حلال و سالمی پول جنس خود را مهیا نکرده باشد. مُهر و تسبیح و سجاده را هم میتوان به بازار پر رونق کفنیهای متبرک افزود. زایران چنین میانگارند که مهر و تسبیح، سوغاتی خوبی برای دوستانشان خواهد بود. شیعیان بنا به نص قرآن چنین اموری را "باقیاتالصالحات" میخوانند. چون در توجیهی کاسبکارانه، خود را برای همیشه در صواب آنانی که از مهر و تسبیحشان جهت دعا و عبادت بهره می گیرند، شریک میدانند.
البته در این بین، شیعیان برای مهر و تسبیحی که از کربلا میآورند برتری ویژهای قایل هستند. زیرا خاک کربلا را برای هر دردی درمان میدانند. جدای از مهر و تسبیح آنان حتا تربت بسیاری از اماکن مقدس را نیز برای رنجهای لاعلاج خود درمانی انحصاری میخوانند. به همین منظور تربت و خاک کربلا به همراه زایران خود سوغات برده میشود. تربتها را در آب میریزند که بیمار باورمندانه از آن بنوشد.
مؤمنی از شیعیان تعریف میکرد که او ضمن حضور در کربلا برای پرهیز از هر گونه دغلکاری، خاک زمینش را کاوید و از آن خاک به طور اختصاصی جهت ساخت مهر و تسبیح بهره گرفت. او مدعی بود، مهرهایی که مردم از کربلا با خود به ایران میآورند، به تمامی تقلبیاند. استناد او به رنگ مهر ارتباط داشت. چنانکه روشنگرانه توضیح میداد: خاک کربلا از گِل رُسی است که به سرخی گرایش دارد، اما مهرهای موجود در بازار کربلا را اگر بشکنی خواهی دید که رنگ آنها خاکستری است. با همین استدلال بود که او به قلابی بودن بسیاری از این مهرها تأکید میورزید.
از کشورهای دنیا انگار چینیها بهتر از هر کشوری به گوشههای آشکار و پنهان اقتصاد ما آشنایی دارند. چون نقشهایی را که چینیها در تولید مهر و تسبیح خود به کار میبندند همراه با تزیین و رنگآمیزی ویژهی آن، نگاه هر مؤمنی را به خود جلب میکند. آنان کاسبکارانه بهترین مهر و تسبیح را برای مؤمنان شیعی تولید میکنند و در بازارهای قم، مشهد، نجف و کربلا به فروش میرسانند. تعداد مهرههای تسبیح چینی هم با باور شیعیان همخوانی دارد. همچنین سجادههای چینی با نقشهای ایرانی و زیبای خود در شهرهای مذهبی ایران، عراق و عربستان، مشتاقان و خریداران فراوانی را برای خویش فراهم دیده است.
حاجیهای ایران در مسافرت خود به مدینه اگر نگاه شُرطههای عربستانی را غافل ببینند، در خفا مشتی از خاک قبرستان بقیع فراهم میبینند. همان گونه که گفته شد آنان اعتقادی را به کار میگیرند که خوردن همین خاک به همراه آبی که از آنجا سوغات میآورند، خواهد توانست درمانی را برای بیماران در پی داشته باشد. در نتیجه اجزای خاک را همانند شکر در آب میریزند و سپس آن را سر میکشند.
مهر در مکه قاچاقی نابخشودنی به شمار میآید. در سوغاتی حاجیها هم مهر جای خود را به خرید چادر مشکی و تسبیح و کفن وامیگذارد. گفتنی است که جمهوری اسلامی علیرغم بهانه نهادن پوشش و حجاب برای قداست خویش، پس از سی و پنج سال همچنان نتوانسته است چادر مشکی شهروندان خود را در داخل کشور تولید کند. چنانکه چادرهایی که از مکه سوغات میآورند، برای زنانِ چادری، ارزش فراوانی به همراه دارد. به تازگی عدهای از زایران "بیتالله الحرام" به منظور تسهیلگری سوغاتیهای مکهی خود را بدون آنکه کسی بفهمد از بازارهای داخل کشور تهیه میکنند. به هر حال سنتها نیز زندگانی روشنی را برای خویش رقم میزنند. چون بسیاری از این سنتها همراه با ضرورتهای پیش آمده، ورمیافتد و سپس سنتهای جدیدتری بر جایشان مینشیند.
دولت جهت عوام فریبی سالانه میلیونها نفر از سپاهیان، بسیجیان، کارکنان ادارات، خانوادههای شهیدان و جانبازان را جهت زیارت به مشهد، کربلا و مکه میفرستد. ولی از خیل این زایران کسی نمیپرسد این پولها که از خزانهی دولت خیرات میگردد از چه راههایی به این خزانهی گل و گشاد سر ریز میشود. آنان ضمن بسترسازی ضد فرهنگی حکومت، خودانگارانه نانی را به دندان میفشارند، بدون آنکه به رضامندی صاحبان این نان بیندیشند./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد