logo





خنیاگر در خاک وغافلگیری مردم (١)

يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۳ - ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴

رضا علوی

reza-alavi3.jpg
تا چند روز پیش مرتضی پاشایی را نمی شناختم . گزارش رویتر از گرد هم آیی بزرگ مردم ، مرا تکان داد . پس از ٢٥ خرداد ١٣٨٨ ، بار دیگر ، تهران تکانه ی کلان مردم را دید .
اعتراف کنم که بسیارانی از نخبگان و الیت های جامعه ، تا چند روز پیش ، حتی نام مرتضی پاشایی را نشنیده بودند .
ا ما حضور چند سد هزارنفری مردمان در خیابا ن ها نشانگر این هست که :
آیا شکافی بزرک در جامعه ما ، بین نخبگان و مردمان عادی بوجود آمده است ؟
آیا بی توجهی و بیگانگی با پدیده های اجتماعی به یک نارسایی در ایران تبدیل شده است ؟
آیا مرک یک آوازه خوان زمینه و بستری است مناسب برای "خاموشی در اعتراض" یا "اعتراض خاموش " ؟
آیا مرگ یک خنیاگر یک سوژه است ؟
چرا مرگ یک آوازه خوان توانست سد ها هزار نفر را به خیابان بکشاند ، اما تبیعضات نفس گیر روزانه حکومتی ، قدرت بسیج ندارد ؟

"یکی هست" (٢)
از ١٤ سالگی همدم آوا و نغمه و موسیقی شد . اما دوسال پیش در پاییز سال ۱۳۹۱ باانتشار آلبوم "یکی هست " به شکل رسمی به جمع خوانندگان آلبوم دار پاپ ایران پیوست. از این دو سال ، یک سالش را با سرطان معده دست و پنجه نرم می کرد . او با قطعه" یکی هست" به شهرت رسید. "کارشناسان او را از پیروان سبک شادمهر عقیلی و محسن یگانه می‌دانند". «مرتضی پاشایی» معتقد بود خواننده‌های جوان برای ورود به این عرصه چاره‌ای به جز تاثیر پذیری از فضاهای پرطرفدار بازار موسیقی ندارند.
از دورا ن دورتر ، از زمان ورود مدرنیته به جامعه سنتی ایران ، موسیقی مورد علاقه نخبگان و تو ده ها ، با شکافی ژرف ، در تقابل بوده است . روشنفکران و الیت های جامعه نه تنها خود را از موسیقی توده ها بدور می دیدند ، بلکه آن را ناچیز و فرو مایه می پنداشتند . روشنفکران باید نگران این شکاف ژرف بین خودشان و توده های جامعه باشند .
جامعه ایران پیچیده و پر پیچ و خم است . حضور مردم با ر دیگر ، روشفکران ایرانی برون مرزی و درون مرزی را غافلگیر کرد . و نشان داد که چه گونه روشنفکران با پوسته ها و لایه های سرزمین شان آشنایی ندارند و در سر بزنگاه به سهولت غافلگیر می شوند . وجود شکاف ها و تضاد ها در یک ساختار شلخته سیاسی و فرهنگی سبب ناتوانی جامعه شناسان در شاخت پدیده پیچیده هویت سرزمین ایران شده است و این سبب نگرانی درمعماری راهکارهای آینده ایران است .
پاشایی ، هنر مندانه و به گونه طبعیی ، پلی مهربانه ای زد مابین انتظارات الیت های جامعه و آرمان های توده ها از موسیقی . یا آشتی و مسا لمت بین خواسته ها و مطالبات روشنفکران و توده ها ازهنر ، موسیقی را پایه ریزی کرد . پاشایی در درازای دو سال فعالیت حرفه ای اش ، شهادت داد که " یکی هست " که با آهنگ " یکی هست " همه را "یکی می سازد " و در این "یکی شدن ها " ، اندیشه ورز و الیت از همان چشمه ای آب گوارای موسیقی را می چشند که توده ها به آن دسترسی دارند .
بدین سبب بود که گروه های ناهمگون در مراسم خا کسپاری اش حضور یافتند .


«عصر پاییزی» (٢)
ترانه «عصر پاییزی» اجازه پخش نیافت . «عصر پاییزی» سبب گفته های در گوشی شد که گویا مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی میانه ی خوبی ندارد . مردمان هم که به دنبال قهرمانی هستند که " روزی بیاید " و پرچم شورو حرکت را به اوج در آورد و کاری کند کارستان .
پاشایی در خانواده مذهبی زاده شده بود . چند روز پیش که سرطان معده یک ساله اش به وخامت کشیده شده بود ، در عاشورا ، پدر و مادرش راهی کربلا شدند که بهبود ی او را از حسین بن علی طلب کنند , اما عرق سفرشان خشک نشده بود که حال مرتضی وخیم می شود و راهی بیمارستان می شود و باقی قضایا ....
پدرش مداحی هم می کند و در مراسم خاک سپاری ، پدر بر تابوت فرزند، مداحی سوگ وار و غمناکی را به نمایش گذاشت . حاج ناصر پاشایی ( پدر مرتضی ) اخیرا واکنش نشان داده و طی بیانیه‌ای اعلام کرده است که :
"خانواده و خاندان مرتضی پاشایی افرادی در خط انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و از مریدان اهل بیت هستند." (٣)

«نگران منی» (٢)
ترانهٔ «نگران منی» را به عنوان تیتراژ برنامهٔ تلویزیونی ماه عسل اجرا شده بود . و بدین ترتیب هر شب , با نمایش این سریال , آوای آوازه خوان و نامش , به خانه ها می رفت . در دوران شیمی در مانی صدا و سیما با وی گفتگو داشت وچهره اورا به نمایش گذاشت . بدین ترتیب رسانه نقش بارزی در حضور مردم داشت . رسانه یک عامل در گرد هم آوردن مردم بود .
حضور پررنگ مردمان ناهمگون در مراسم وی ، نشانگر تنوع در انگیزه ها بود . کلیشه های رسمی و تریبون های تشریفاتی مردمان را به خیابان ها نکشانده بود . شکلی نوینی از "گرد هم ایی ها "بود . حاضرین با انگیزه ها ی متفا وت و آرزوها و آرمان های مختلف شرکت کرده بودند . هرچه بود همگی «نگران من» خویشتن هستند . خویشتنی که با هویت کمگشته ، در جستجوی جستن هویت و حضور در وادی منزلت و نیکبختی است . حضور مردم "خاموشی اعتراض " نبود ، بلکه "اعتراض خاموش " بود .


=====================================
پی نوشت :
١- خنیاگر به معنی " آوازه خوان آهنگساز " است . دوست گرانمایه ام مانی شاعر , برای به خون غلتیدن فریدون فرخزاد و درشناخت و بزرگداشت وی کتابی نگا شت به نام "خنیاگر در خون " . واژه " خنیاگر " را از اوی وام گرفته ام .
تاکید می کنم که در این نوشته قصد مقایسه "فریدون فرخزاد" را با " مرتضی پاشایی " را ندارم .
٢- از آهنگ های مرتضی پاشایی
٣- باشگاه خبرنگاران جوان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد