روزانه هشت هزار تن زباله در شهر تهران تولید میگردد که به همین منظور از سوی شهرداری بیش از هفتاد هزار فان جمعآوری زباله در سطح شهر نصب شده است تا مردم زبالههای خود را در آنها بریزند. تمامی این زبالهها نیمههای شب به وسیلهی کامیونهای حمل زباله جمعآوری میگردد و پس از تلنبار شدن در مکانهایی ویژه در داخل شهر، توسط کامیونهای بزرگتری به مجموعهی آرادکوه کهریزک انتقال مییابند. در این مجموعه از زبالههای تر و خشک تفکیک صورت میپذیرد تا در خصوص بازیافت و یا استفادهی مجدد از آنها تصمیمگیری به عمل آید.
واقعیت این است که برای شهرداری تهران به منظور تزیین عمومی فضای شهر فانهای بدون درپوش زباله نیز بخشی از چیدمان شهری به شمار میآید. در نتیجه مدیران شهرداری به دلیل ناآگاهی از محیط زیست شهری و ناآشنایی به فضای شهرهای امروزی چنین ساز و کاری از جمعآوری زباله را مفاخرهآمیز به نمایش میگذارند. همچنان که فانها به طور عادی در همان مکانهایی جانمایی میشوند که از سالها قبل مردم به طور سنتی زبالههای خانگی و یا صنعتی خود را در آنجا میانباشتند. زیرا بنا به سنتی عمومی بدون آنکه هماهنگی و قراری در کار باشد مردم همواره از حریم و حاشیهی تیرهای برق و یا درختان سر چهارراهها برای تخلیهی زبالههای خود سود میجستهاند. چنانکه اکنون نیز شهرداری در الگوبرداری از این سنت واپسگرایانه در همین مکانها نسبت به نصب مخزن زباله اقدام نموده است.
گفتنی است که فانهای نصب شده در ابعاد 120سانتی متر و از جنس فلز سبک و یا پلاستیک هستند که در رنگ آمیزی و یا تزیین بیرونی آن کوشش و سلیقهای به خرج ندادهاند. حتا همان گونه که گفته شد این فانها به عنوان بخشی از چیدمان شهری بدون هیچ اکراهی به آسانی در دیدرس مردم قرار میگیرند. ولی ناگفته پیداست که نمایش فانهای بدون درپوش در سطح شهر آلودگی بصری شهروندان را فزونی میبخشد و خستگی ناشی از کار روزانه را برای عابران دو چندان میکند. متأسفانه با تمامی این احوال در تهران امروزی نمایش فانهای زباله در حاشیهی خیابانها بخشی از منظر شهری به حساب میآید و حتا شهرداری تهران بنا به دیدگاه واپسگرایانهی مدیران شهری خود از چنین چیدمانی بر خود میبالد.
از سویی دیگر هرچند شهرداری در گزارشهای تبلیغی خود به شست و شوی این فانها اصرار میورزد ولی مردم همه دریافتهاند که به طور جدی شست و جویی در کار نیست. چون مدیران شهری تنها به شگردهای تبلیغی خود اکتفا مینمایند بدون اینکه در این تبلیغ عمومی پیگیرانه رویکردی بهداشتی به منظور سالم سازی محیط زیست شهری دنبال گردد.
گقتنی است که در طول روز همین زبالهها از سوی عدهای واسطهگر به دفعات زیر و رو میشود تا ضمن آن به منظور بازیافت، موادی از شیشه، چوب، لاستیک، پلاستیک، مقوا و کاغذ را برگزینند و به فروش برسانند. ولی کارگزاران شهرداری در انفعال از آنچه بر سر زبالهها میآید به این افراد "دزدِ زباله" نام نهادهاند. در نتیجه جهت توجیه انفعال خویش، افرادی را تحت پوشش شرکتهای پیمانکاری سراغ فانهای زباله میفرستند تا در محل و جلوی انظار عمومی نسبت به تفکیک انواع زباله اقدام گردد. زبالههای تفکیک شدهی این افراد هم از سوی پیمانکاران شهرداری برای مصارف صنعتی خریداری میگردد. پیداست که به منظور سلامتی افرادی که از طرف شهرداری جهت جست و جو در زبالههای شهری انتخاب میشوند، نظارت و اقدامی صورت نمیگیرد. زیرا آنان نیز همانند بسیاری از اقشار آسیبپذیر جامعه در اجتماع گم اند و در اصل به حساب نمیآیند.
یادآور میشود که سازندگان فانها سوراخهایی را نیز بر کف آنها تعبیه نمودهاند تا در صورت نیاز، شست و شوی درونی آن به سهولت انجام پذیرد. ولی از همین روزنهها به راحتی شیرابههای زبالهی تر سر بر میآورد و خیابان و معبر را فرا میگیرد. ضمن آنکه بین مدیران شهری تهران تا کنون راهکار مناسبی در خصوص ساماندهی زبالههای صنعتی و حتا الکتریکی و الکترونیکی اتخاذ نگردیده است. چون آنان نسبت به حساسیت و اهمیت تفکیک و بازیافت زبالههایی از این دست همچنان در ناآگاهی و بیخبری به سر میبرند. تا جایی که انواع و اقسام لامپ روشنایی، مواد زاید صنعتی و زبالههای الکترونیکی به راحتی در همین فانها ریخته میشوند و هنگام جمعآوری زباله بین آنها و زبالههای خانگی چندان فرق و فاصلهای به چشم نمیآید. حتا تا کنون آموزشی هم در این خصوص صورت نگرفته است، چنانکه عدهای بدون آگاهی به واسطهی جا به جایی آنها نسبت به تخریب محیط زیست شهری و سلامتی شخصی خود اقدام به عمل میآورند. پیداست که در این فرآیند پوست، چشم و ریهی این افراد هم نادانسته در مسیر بیماریهایی قرار میگیرد که در صورت آموزشهای لازم میتوانند از آنها پرهیز نمایند.
گر چه موضوع تفکیک زبالههای بیمارستانی سالهاست که از سوی وزارت بهداشت و شهرداری تهران تعقیب میگردد، ولی شهرداری جمعآوری و انتقال این زبالهها را با دریافت هزینه از بیمارستانها مدیریت میکند. در نتیجه بیمارستانهایی که نسبت به پرداخت سرانهی خود امتناع میورزند از حمل زبالههایشان نیز خودداری به عمل میآید. به طبع بیمارستانهایی که از چرخهی تفکیک زبالههای خود باز ماندهاند، زبالههای بیمارستانی خود را به راحتی با زبالههای منازل مسکونی و واحدهای تجاری شهر به هم میآمیزند.
همچنین به دلیل رویکردهای تجارتمآبانهی پزشکی، در سطح تهران درمانگاهها و بیمارستانهایی هم در خفا رونق گرفتهاند. این اماکن پزشکی چه بسا از تابلوهای شناسایی بهرهای ندارند و با استفاده از اتاق عمل شخصی به پیچیدهترین جراحیهای پزشکی دست میزنند. حتا عملهای سرپایی مطبها را هم میتوان به آنها افزود. با چنین رویکردی، همآمیزی و جانمایی زبالههای بیمارستانی در مجموع زبالههای شهری امری طبیعی و متعارف به نظر میرسد. زبالههایی که در مخازن و انبانههایی روباز تلنبار میشوند و شیرابههای آن هم به راحتی محیط شهری را در مینوردد.
با شکلگیری پردامنهی کلنیهای موش در سطح شهر تهران، مشکلات موجود نیز فزونی میگیرد. موشهایی که به دلیل بیکفایتی مدیران شهری تهران مدتهاست که شهرنشین شدهاند. چنانکه موشها از مجرای تحتانی فانها به درون آن راه مییابند. همین موشها ضمن ساز و کارهای غیر اصولی شهرداری به همراه خود آلودگیها و بیماریهای نادر را به هر سویی از شهر اشاعه میدهند. با این همه بنا به چیرگی دیدگاههای واپسگرایانه در مدیریت شهری موضوع موش در تهران جدی گرفته نمیشود. همچنان که محیط زیست شهری تهران بستر مناسبی برای زندگی و زاد و ولد کلنیهای موش فراهم دیده است. حتا در سالهای اخیر گونههای جدیدی از موش را در تهران یافتهاند که پیشینهای از حضور آنها در فضای شهری تهران در کار نبوده است. ماندگاری چنین وضعی بستری از "اجتماعی شدن" را برای موشها مهیا نموده است تا آنجا که موشهای تهرانی از انسانها و حیوانات ترس و واهمهای به دل راه نمیدهند.
گربهها هم برای تأمین غذای روزانهی خویش از جست و جوی فانهای زباله غافل نمیمانند. به واقع در فضایی که موش حضور دارد، گشت و گذار گربه هم امری طبیعی مینماید. جدای از گربه و موش، کلاغها هم شهر تهران را مکان امنی برای گذران خویش یافتهاند. انگار فانهای زبالهی شهر تهران زندگانی خوشی را برای گروه آنان رقم میزند. اینک کلاغ، گربه و موش بر تمامی شهر چیرگی بلامنازع خود را به نمایش میگذارند تا جایی که مدیران شهری بر بستری از ریخت و پاشهای دولتی بیاعتنا از کنارشان میگذرند.
همچنین گشت و گذار انواع و اقسام سوسکهای پرنده در سطح شهر امری عادی و متعارف به شمار میآید. حتا اینک جدای از پشه و مگس حشرات دیگری نیز در فضای شهر پیدا شدهاند و با هدفگذاری پوست و مواد غذایی مردم، بیماریهای پوستی و خونی را شیوع میبخشند. این در حالی است که شهروندان تهرانی تا چند دهه پیش از این، شبهای تابستان در کمال آرامش از پشت بامهایشان برای خواب و استراحت سود میجستند.
به طور طبیعی در دنیای امروز مدیران شهری با درایت و کاردانی خود کالبد و فضای عمومی شهرها را میسازند. تا آنجا که در کالبد شهرها به درستی اراده و فکر سازندگان آن انعکاس مییابد. فرآیندی که در تهران جمهوری اسلامی با نگاهی متحجرانه به فراموشی سپرده میشود./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد