logo





جنبشی رنگین کمان به نام حقوق بشر

چهار شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۶ مه ۲۰۰۹

قویدل

دموکراسی و عدالت اجتماعی از خواست های کلاسیک و سنتی طیف های مختلف و حتی متضاد نیروهای سیاسی جامعه بوده است و هنوز هم این نیروها بر تحقق آن اصرار میورزند و هدایت جامعه را به یک جامعه مدرن از منظر خود عملی ترین تاکتیک راهبردی موجود به پیش میبرند اما این در حالی است که این نیروها هنوز دلیل ناکارآمدن بودن راهکارهای خود را در جامعه ایران با وجود هزینه زیاد برای رسیدن به آن به درستی بیان نکردند و مهمتر از هرچیزی این نیروها نمیخواهند بپذیرند که برای پی ریزی ساختمان دموکراسی و یا عدالت اجتماعی ، ابتدا بستری واقعی مستلزم آغاز چنین مهندسی است و باید اعتراف که با عطف به تاریخ و فرهنگ ایران بدور از خودشیفتگی و تعصب ، زمینه برخوداری از چنین بستری در برپائی یک جامعه قانونمند از پایوران تغییر سلب گریده است.
در هیاهوی فعلی ایران که نه هدفمند است و نه سودی برای تغییر شرایط اسفبار فعلی ، عاید جامعه میسازد چرخش نگرشی بس ارزشمندی در عمق جامعه و خصوصا در آگاهترین لایه های آن در حال رخ دادن است که اگر نبض این چرخش بدرستی دریافته شود مسیر تحولات آینده ایران چشم انداز روشنی را در افق های خود خواهد داشت.
این نگرش جدید حاصل تصمیمات چند سازمان و یا چند شخصیت نیست و برآمده از جدالهای سنتی و فرهنگی روزانه ی آغشته به درگیری فرشایشی خاص جوامع رشد نیافته هم نیست این پدیده قصد خلاصی خود از دایره های محدود فلج کننده زمان و مکان را دارد که ایرانیان اسیر لابد آن هستند که هر دو را با اتخاذ تدابیر واقع بینانه در حال پشت سر نهادن میباشند .
این نگرش جدید جنبشی بنام جنبش رنگین کمان حقوق بشر است که در حال رشد و نمو آرام اما هدفمند خود است و چنان توانی را در خود نهفته دارد که با قدری مراقبت به تنومندترین حرکت سراسری و فراگیر قابل تبدیل شدن است و این دلایل متعددی دارد که در اینجا به عنصر کلیدی آن اشاره میشود.
دموکراسی و عدالت اجتماعی از خواستهای کلاسیک و سنتی طیفهای مختلف و حتی متضاد نیروهای سیاسی جامعه بوده است و هنوز هم این نیروها بر تحقق آن اصرار میورزند و هدایت جامعه را به یک جامعه مدرن از منظر خود عملی ترین تاکتیک راهبردی موجود به پیش میبرند اما این در حالی است که این نیروها هنوز دلیل ناکارآمدن بودن راهکارهای خود را در جامعه ایران با وجود هزینه زیاد برای رسیدن به آن به درستی بیان نکردند و مهمتر از هرچیزی این نیروها نمیخواهند بپذیرند که برای پی ریزی ساختمان دموکراسی و یا عدالت اجتماعی ، ابتدا بستری واقعی مستلزم آغاز چنین مهندسی است و باید اعتراف که با عطف به تاریخ و فرهنگ ایران بدور از خودشیفتگی و تعصب ، زمینه برخوداری از چنین بستری در برپائی یک جامعه قانونمند از پایوران تغییر سلب گریده است .
و باز واقعیت امر اینست که عیلرغم هیاهوی پر سرو صدادار از هر جانبی که باشد جامعه ایران بواسطه ساختار غیر مدرن خود و فقدان بستر لازمه ، نه توان اجرای دموکراسی را دارد و نه میتواند عدالت اجتماعی را در شرایط حاضر تحقق ببخشد و شاید همین عامل جامعه را به انفعال سوق داده است و امید به تحولات را در بن بستی مزمن گرفتار ساخته است چرا که امید به تحولات سازنده جنبشهای کارساز میباشند که تاکنون چنین نبوده است . شناخت این معضل فلج کننده در بخشی از جامعه و لایه های روشن آن یعنی بستر سازی و در مرحله بعدی نهادینه ساختن عناصر دموکراسی و عدالت شروع شده است و این نیروها بدرستی متوجه شدند بدون داشتن پلی استوار نمیتوان به هیچ کدام از مختصات یک جامعه مدرن که مشخصه های آن دموکراسی و عدالت اجتماعی هستند وارد شد و این چیزی نیست جز محور قرار دادن انسان و حقوق انسان که در آن به تبعیضها پایان داده شود تبعیضی که نه تنها شامل عرصه طبقاتی و سیاسی بلکه در برگیرنده عرصه های جدیدی در فرهنگ مطالبات سیاسی مدرن از جمله تبعیض جنسیتی و قومی نیز میباشد و هر چند بخشی از نیروها که سخت در عادات سنتی خود پیله بسته اند و موانعی را در تحقق این مطالبات ایجاد خواهند کرد اما حتی با پیوستن این نیروها به جبهه جمهوری اسلامی ، روند رو به رشد این مطالبات در یک پروسه مدنی ، آینده ایران را رقم خواهند زد .



اصرار بر پایه قرار دادن و اجرای قوانین جهانشمول حقوق بشر از درخواستهای اصلی این جنبش نوین رنگین کمان میباشد و این همان بستری است که جامعه آشفته ایران برای رسیدن به آرامش و توازن به آن نیاز مبرم دارد تا در مرحله انتقالی به تعادل خود رسیده و آنگاه جامعه را در انتخاب نظام آینده یاری رساند لازم است اشاره شود که اصرار هواداران جنبش حقوق بشر برای رسیدن به چنین جایگاهی تحت نظارت مجامع بین المللی و داخلی حقوق بشری از عملی ترین آلترناتیوموجود محسوب میشود چرا که نابالغی موجود سیاسی و فرهنگی که ریشه ساختاری هم دارد مانع یافتن راهکارها و اجرای بیطرفانه آن میباشد بدبینی و عدم اعتماد چنان در تار و پود نیروهای موجود سنتی ریشه داونده است که حتی پیش بردن یک دیالوگ ساده کاری سخت میباشد و همین امر نیروهای حقوق بشری را متوجه خروج از این بن بست نموده است بدین معنی که این نیروها بدون دخالت دادن خود در تعریف نظام سیاسی آینده و سهم خواستن از قدرت ، صرفا عبور از این شرایط آچمز را در سحطی سراسری و فراگیر مد نظر دارند و از همه مهمتر جنبش رنگین کمان حقوق بشر محصول تراوشات ذهنی عده ای سیاسی کهنه کار نیست بلکه نتیجه بیداری جبری ایرانیان و فرمول چنب و جوش علمی پدیده ها و جامعه میباشد که بها ندادن به آن جبران ناپذیر خواهد بود . حداقل کاری که در این رابطه میتوان کرد اینست که بحث در این زمینه را در سطحی وسیع دامن زد چرا که آینده ایران را همین جنبش ترسیم خواهد کرد و ایران هم آینده منطقه پرآشوب خاورمیانه را رقم خواهد زد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد