logo





«چشم انتظار بودم» و « تمامی آرزو های من»

پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۶ اکتبر ۲۰۱۴

رضا بایگان

bayegan.jpg
چشم انتظار بودم

چشم انتظار بودم
شاید که صدایی بیاید از پشت دیوارِکهنه ی دیرباوری .

چشم انتظار بودم
سنگ ریزه ای پرتاب شود به پنجره ای ،
درکوچه ی عبور عاشقانِ شب زنده دار .

چشم انتظار بودم
که آسمان بارشی داشته باشد ، برف یا باران چه تفاوت ،
تا که نَمی باشد در هوا .

چشم انتظار بودم
که درب خانه باز شود ، که گر تو نباشی ، سایه ات هم که باشد ،
کافیست .

چشم انتظار بودم
که بادی بوزد ، از شرق یا غرب ، شمال یا جنوب ،
فقط بوی ترا داشته باشد .

*‌‌ * * * *

این سکوت معنای مردن دارد ، با دهان باز ،
وقتی که بیماری روزگاران ما «سکوت است » .
و چشمانِ باز ، فراموش کرده اند ، باید چیزی را دید .

در این قرن ،
که مسیر رفت و آمدِ هر روزمان را برایمان نقاشی می کنند ،
وآخرین خبر را قبل از اتقاق می شود خواند ،
وهمه ی ما ، همرنگِ کاغذ روزنامه شده ایم ،
وهیچ پیغامِ خوشی در راه نیست ،
حتا از آمدن تو .
ـ توئی که آخرین نورِ مهری ، در این تاریکی پُر چراغ ـ
دل به چه باید خوش داشت ؟

المان اول جون ۲۰۱۴

*******

تمامی آرزو های من

تمامی آرزو های من
گلِ آفتابگردنی ست
که در پهنای سایه ی درخت پیرِ گردو
آفتاب را گم کرده است .

المان اول پایز ۲۰۱۴
رضا بایگان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد