logo





اقتدای روحانی به احمدینژاد

سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴ اکتبر ۲۰۱۴

س. حمیدی

تنها با پرداخت یارانه و اهدای سبد کالا نیست که روحانی از سیاست های عوامانه ی احمدی نژاد سود می جوید بلکه در مسافرت به استان ها نیز از همان شگردهای احمدی نژاد بهره می گیرد. چنانکه هیأت دولت با گروهی از معاونان و مشاوران رییس جمهور راهی استان ها می شوند تا با نادیده انگاشتن مجلس و بودجه های مصوب سالانه، برنامه های عمرانی و رفاهی ویژه ای را برای این استان ها به تصویب برسانند، پروژه های جدیدی را کلنگ بزنند و یا ولانگارانه افتتاح پروژه ی ناتمامی را جشن بگیرند. حتا برنامه ریزی این مسافرت ها نیز به همان گونه ای انجام می پذیرد که احمدی نژاد کاربری عوامانه ی آن را پیش از این مبتکرانه به کار بسته بود.
شکی نیست که دولت روحانی الگوگذاری از هنجارهای احمدی نژاد را مثبت می بیند. چنان که در ارتباط با گذران و معیشت توده های مردم بی هیچ کم و کاستی همچنان به سیاست های عوامفریبانه ی احمدی نژاد اتکا می ورزد. بخشی از همین همسویی در اصرار و پافشاری روحانی جهت پرداخت یارانه و یا تحویل سبد کالا به اقشار به ظاهر کم درآمد جامعه انعکاس می یابد. اما این بار فقط مردم نیستند که دریافت یارانه را عاملی برای رشد تورم در جامعه می خوانند، بلکه کارگزاران دولتی نیز علیرغم دلسپاری به همین شیوه های عوامفریبانه پرداخت یارانه را شگرد مناسبی برای رفع مشکلات معیشتی مردم نمی بینند. همان طور كه توده های مردم دانسته و آگاهانه به خواست عمومی خویش در خصوص سودجویی از رفاه همگانی در گستره ی آموزش، بهداشت، بیمه و امنیت اجتماعی پای می فشارند و دریافت یارانه و سبد کالا را ترفندی فریبکارانه از سوی دولت ارزیابی می کنند.

دولت روحانی که به نیازسنجی از افکار عمومی باور ندارد، از پاسخ گویی به شهروندان جامعه نیز سر باز می زند. همچنان که عوامفریبانه بر سودجویی از شگردها و شیوه های غیر علمی اقتصادی اصرار می ورزد تا شاید ضمن بهره گیری از همین شیوه های حجره ای و غیر علمی مشروعیتی عوامانه برایش فراهم گردد. زیرا تفکر حوزه ای و حجرهای دستمایه ای تبلیغی در اختیار دولتیان می گذارد تا هر چه بیشتر به سنت های واپسگرایانه و ارباب- رعیتی وفادار بمانند. اربابی که از رعیت می دزدد و از مایملک انحصاری خودِ آنان برایشان از پلو و قیمه سفرهای می آراید تا رعیت ها به ظاهر سفره ی ارباب را قدر بدانند و از خوان پر نعمت او بهره برگیرند.

همچنان که روحانی نیز همانند همتای پیشین خویش احمدی نژاد وفاداری اش را به سنت های انساندوستانه ی ارباب- رعیتی به نمایش می گذارد تا ضمن اجرای تمام و کمال آن، فرهنگ گدایی و گداپروری تحسین گردد. در این فرآیند دولت از جایگاه فئودال رنگ و رو باخته ی زمانه، رعایای گرسنه و بی رمق خود را بر سفرهاش می نشاند تا شاید به اتکای این شگردها خاستگاهی اخلاقی برای خویش فراهم بیند.

تنها با پرداخت یارانه و اهدای سبد کالا نیست که روحانی از سیاست های عوامانه ی احمدی نژاد سود می جوید بلکه در مسافرت به استان ها نیز از همان شگردهای احمدی نژاد بهره می گیرد. چنانکه هیأت دولت با گروهی از معاونان و مشاوران رییس جمهور راهی استان ها می شوند تا با نادیده انگاشتن مجلس و بودجه های مصوب سالانه، برنامه های عمرانی و رفاهی ویژه ای را برای این استان ها به تصویب برسانند، پروژه های جدیدی را کلنگ بزنند و یا ولانگارانه افتتاح پروژه ی ناتمامی را جشن بگیرند. حتا برنامه ریزی این مسافرت ها نیز به همان گونه ای انجام می پذیرد که احمدی نژاد کاربری عوامانه ی آن را پیش از این مبتکرانه به کار بسته بود.

دیدار از "خانواده های معظم شهدا و جانبازان" هم در ایران اسلامی برای تمامی مدیران کشور رسمی همگانی به شمار می آید. هر چند ابتکار بازدید از خانواده های یاد شده را نباید از احمدی نژاد دانست، ولی شگردهای ابداعی او در این عرصه هم بر کسی پوشیده نیست. چون احمدی نژاد بیش از دیگران به نیکی دریافته بود که با تطمیع این خانواده ها به راحتی خواهد توانست پشتوانه ی کارسازی در جامعه برای خویش سامان بخشد. به طبع با دیدار رییس جمهور از "خانواده های معظم شهدا و جانبازان" اهمیت و جایگاه تبلیغی او هم فزونی می گیرد. چون با این بازدیدها وجاهت عوامانه ای برای رییس جمهور رقم می خورَد تا بنا به گمانه زنی های شخصی در اندرونی خودی های نظام پشتوانه ی مطمئن تری برای خویش دست و پا نماید.

یادآور می شود که در بازدید رییس جمهور از این خانواده ها به همراه شاخه ای از گل سکه ای نیز به آنان اهدا می گردد تا با اهدای سکه جلب محبت ایشان به آسانی ممکن شود. خانواده ها نیز از فرصت های به دست آمده در این دیدارها سود می جویند و از توان اجرایی رییس جمهور به منظور توصیه برای استخدام فرزندانشان و یا تسهیل گری در امور رفاهی خویش بهره می گیرند. ضمن آنکه هدیه ی رییس جمهور با اعطای یک عدد سکه پایان نمی پذیرد چون با اعزام خانواده ها به مکه و کربلا بذل و بخشش رییس جمهور در این خصوص تکمیل می گردد.

همچنین روحانی علیرغم نفی و انکارهای خویش پیرامون عملکرد سیاسی احمدی نژاد ترفندهای او را هم چنان در مصاحبه های تلویزیونی خود نیز به اجرا میگذارد. چون در این مصاحبه ها شکل و محتوای کار همان است که احمدی نژاد بر اجرای آن پای می فشرد. حتا در این خصوص نوآوری و آفرینشی هم در کار روحانی به چشم نمیآید. همچنان که فضاسازی، آرایش عمومی و چیدمان صحنه ی برنامه را به تمامی از احمدی نژاد الگو نهاده اند. با این رویکرد در هنجارهای روحانی تنفری از احمدی نژاد به چشم نمی آید. حتا احمدی نژاد مقتدای زیرک و پرتجربه ای است که لااقل می توان به منظور فریب لایه های جامانده و ناآگاه جامعه همچنان به او اقتدا کرد. چنانکه روحانی علیرغم نفی ظاهری، از شیوه های رفتاری او در ارتباط با عامه ی مردم استفاده می برَد. در نتیجه روحانی همانند احمدی نژاد چندان اصراری ندارد تا در ارتباطی دو سویه با خبرنگاران، هنرمندان، دانشجویان دانشگاه ها و یا کارگران و مزدبگیران مراکز کار و تولید شرکت نماید.

همچنان که در این فرآیند هر دو به تنهایی به قاضی میروند و راضی باز می گردند. روحانی در همین ارتباط های یک سویه نیز همانند احمدی نژاد، با تظاهر به آزادمنشی و آزاداندیشی، صاحبان سلیقه های گوناگون فکری را تشویق می کند تا در سیاست ها و برنامهریزی های دولتی مشارکت و دخالت نمایند، اما در عمل همچنان راه های دخالت و مشارکت شهروندان در این برنامه ها مسدود باقی می ماند. شکی نیست که روحانی هم در الگوگذاری از احمدی نژاد مخاطبان خود را از پیش بر می گزیند. مخاطبانی که حسب وظیفه تنها نقشی از بیننده و شنونده را به اجرا می گذارند، بدون آنکه نظر و دیدگاه این مخاطبان جایی به حساب آید. حتا اگر قرار بر آن باشد که از این مخاطبانِ سفارشی کسی سخنی بر زبان راند، کلام او هم به حتم سفارشی خواهد بود.

در ایران اسلامی دولتها رسمی را به کار می گیرند تا کاستی ها و تنگناهای خود را به پای دولت پیشین بنویسند. ولی در نگاه احمدی نژاد تمامی دولتهای پیش از او، یکپارچه مقصر قلمداد می شدند. چون او در رویکردی تبلیغی از خود چهرهای متمایز و متفاوت با دولت های پیشین به نمایش مي گذاشت. او از سخنان "مقام عظمای ولایت" هم به منظور تحسین خویش سود می جست. حتا رهبر او را می ستود و به نزدیکی با او بر خود می بالید. همچنان که روحانی نیز با بهانه نهادن اعتدال، بین خود و همه ی دولت های پیشین خط فاصل ترسیم می کند تا به ظاهر با پذیرش عدم اعتدال آن ها دستمایه ای تبلیغی برای دولت جدید آماده گردد. با این رویکرد روحانی تمامی مشکلات پیش آمده برای حاکمیت را به پای دولت های پیشین می نویسد و از آن ها برائت می جوید. هم چنین در ایران اسلامی دولتی که ساقط شود برای همیشه از دستیابی به تریبون های عمومی محروم می گردد. به طبع با چنین رویکردی انتساب مشکلات جامعه به دیگران هم آسان می نماید.

اگر چه روحانی همانند احمدی نژاد بر استقلال عمل خویش از رهبر در برنامه های دولتی تأکید می ورزد، ولی در عمل "مقام عظمای ولایت" اجازه می یابد تا در کلیه ی عرصه های سیاستگذاری دولت دخالت نماید. همچنان که وزرای دولت با دور زدن رییس جمهور آزادانه با "حضرت آقا" مرتبط می شوند و حتا در خصوص کوچک ترین مسایل داخلی وزارتخانه ی خویش از او کسب تکلیف می کنند. در این ارتباط ها دستور رهبر در عزل و نصب مقامات و کارگزاران دولتی واجب شمرده می شود. همین حقه و نیرنگ، ماندگاری وزیر را هم بر کرسی وزارتخانه تحکیم می بخشد. پیداست که رهبر به اتکای چنین شگردهایی خواست و ارادهی خود را بر پهنه ی سیاست داخلی و خارجی کشور به راحتی به پیش می برد.
با این همه علیرغم جا به جایی های پیش آمده در حاکمیت نمی توان پذیرفت در ایران تغییری روی داده است. چون در تغییر گذشته های واپسگرایانه را به فراموشی می سپارند تا جامعه با دگرگونی در ساختارها به نیازهای امروزی شهروندان خویش پاسخ گوید. ولی شهروندان ایرانی به منظور تغییر در ساختار حکومتی، علیرغم وعده های رنگارنگ روحانی به پاسخ روشنی برای پرسش های خود دست نیافته اند. زیرا بنا به تجربه ای سی و پنج ساله، تغییر و استحاله از رژیم جمهوری اسلامی بر نمی آیند. چون گردانندگان رژیم با فاصله گرفتن از آرمان های انسانی و دنیای امروزی به گذشته ی خرافه آمیزی دل سپرده اند که ماندگاری ایشان را بر کرسی قدرت تسهیل می بخشد./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد