logo





سالم جبران

« روستای قتل عام شده »

ترجمه : حسن عزیزی

يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲ اکتبر ۲۰۱۴

خون است و خون است و خون...
گوئي که بر این خاک سبزه ای ، بی خون ،نمی روید .
گوشت است تلنبارشده بر گوشت...
و کشتار،عطش خونخواران را سیراب نمی کند .
کودکان، وحشت زده ...
درمیان آتش و خاک ، دوان...
گوئي که خنجر سیاه در برابر چشمانشان،
پستان مادران را تکه تکه می کند...
پستان مادران را .
و پچ پچ کنان گویند : ً آب ً
اما از که ؟
از آسمان !؟
آه ، چه ستمی !
حتی کبوتر هم از این دوزخ پرید و رفت ...
حتی کبوتر هم پرید...

__________________________________





نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد