logo





جهان در دام فرقه ­ها

سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۹ سپتامبر ۲۰۱۴

مهدی استعدادی شاد

mehdi-estedadi-shad.jpg
این که در ادبیات ما فرقه­ گرایی و به خدمت جرگه در آمدن سرزنش شده و رویکردی قابل نکوهش بوده، راز اشکاری است. حتا اگر مدام به درازای تاریخ هر بار در دام آن اسیر گشته­ باشیم. تناقضی که خبر از عدم تاثیر گسترده ادبیات بر رفتار جمعی ما میدهد.

در هر صورت نمونه­ ای از نکوهش فرقه­ گرایی را در سرایش ادبی و در آثار فرزند بهاالدین ولد می ­بینیم که بعدها به مولانا و مولوی مشهور گشت. آن سرایندۀ همزمان عارف، که در شمال شرق ایران زمین( بلخ) بدنیا آمد و به شمال غربی ­اش(قونیه) در قرن سیزده میلادی خاموش گشت، ماجرای فرقه­گرایی را با ابیات زیر به طعنه و کنایه کشیده است. او که مشخصۀ جهان بینی­ اش عشق جویی و دست رد به سینه عقل و علم زدن بوده است، چنین اشاره ­ای به قضیه مورد نظر ما دارد:

با دو عالم عشق را بیگانگی/ اندر او هفتاد و دو دیوانگی

سخت پنهان است و پیدا حسرتش/ جان سلطانان جان در حسرتش

غیر هفتاد و دو ملت کیش او/ تخت شاهان تخته ­بندی پیش او

مطرب عشق این زند وقت سماع/ بندگی بند و خدو اندی صُداع

پس چه باشد عشق، دریای عدم/ در شکسته عقل را آن جا قدم

شاعر گرانقدری چون حافظ، زیسته در قرن چهارده میلادی، که در غزل ­های خود ادبیات کلاسیک فارسی را به جمع بندی چشمگیری رسانده، طبیعی است که بی اعتنا به رهنمودهای پیشینیان نبوده باشد. وی نیز در نکوهش ماجرای فرقه ­گرایی مضمون­ هایی را کوک کرده است. چنان که در نمونه ­ای از اشارات وی این مصراع­ ها را داریم که مدام در محاورات بعدی تکرار شده است:

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

مصراعی که در غزلی با این سر آغاز آمده که:

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند/ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

سرانجام پنج قرن پس از حافظ، یعنی به قرن نوزده میلادی، میرزاآقاخان کرمانی نیز نام رساله خود را "هفتاد و دو ملت" می گذارد. آقاخان کرمانی، در همین اثر زیر تاثیر ایده اتحاد اسلامی سید جمال اسدآبادی نوشته شده، همولایتی ­ها و همزبانان خود را از غربت و تبعید در امپراتوری عثمانی پند و اندرز داده است که دست از تفرقه و چند دستگی بر دارند. نویسنده در این رساله که الهام گرفته از نمایشنامه نویسی فرانسوی و داستان "قهوه خانه سورات" بوده، به تعصب ورزی جاهلانه می تازد و با توجیه ­گران شرایط ناجور و رقت بار کشورش همنوایی نمی ­کند.

با این حال این رساله، اوج کارهای منورالفکر پیش از مشروطه ما را به نمایش نمی ­گذارد.هنوز آن افکار آقاخان تحول یافته را نمایندگی نمی کند. افکاری که موجودیتش درپس گسست از ایده اتحاد اسلامی و رویگردانی از اهمال ­کاری ­های سید جمال شکل گرفت. آقاخان کرمانی که در اوجگیری خود به پروازها و فرازهای نظری فتحعلی آخوندزاده متمایل می ­شود، در دوران پختگی فکری خود مشکل ایران دوست داشتنی خود را در سلطه بی رحم مسلمانان متعصب و نابردباری حاکمیت استبدادی قاجاریه تشخیص می ­دهد. تشخیصی که البته افکار عمومی زمانه را درست به خود جلب نمی ­کند و عمق حرفش فهمیده نمی­ شود.

البته از منظر امروزی تا آن جایی که به بنیادهای فکری این جریان اندیشه ­ورزی در تاریخ ما بر می گردد، این پرسش نیز سر بر می ­آورد که چرا آن چالش با فرقه ­گرایی و تفرقه و تشتت ناشی از جدال "هفتاد و دو ملت" موفق نبوده است. آیا عدم کامیابی ­اش در این نکته نهفته نیست که نتوانسته بساط یک تحول فرهنگی و شرایط رفتاری جدید را مهیا کند؟ آیا علت این فقدان و کمبود پیامد دار این نبوده که منتقد واقعا موجود آن دوره ­های تاریخی از چارچوب جهان بینی آن هفتاد و دو ملت استعاری بیرون نشده است؟ بواقع، گر نیک بنگری، خودش فرقه هفتاد و سومی را تشکیل می­داده است. زیرا اساس نظری فرقه گرایی را به چالش نکشیده است. به هوادار فرقه و مومن به جرگه گوشزد نکرده که چه نادرستی ­ها و محدودیت هایی جهان­بینی ­اش داشته و دارد.

البته این فعالیت روشنگرانه وابسته به همت و تکاپوی جان آزاده است. جان آزاده­ای که در این شرایط سخت و ناگوار جهانی، جهانی که در حال فراموشی انسانیت است، در معرض انقراض قرار گرفته است.

این نکته را باید در مقیاسی جهانی دید و نه فقط به خاورمیانه خیره ماند. خاورمیانه­ ای که با انقلاب اسلامی در ایران آواز یاد مستان داد و تعصب­ ورزی اسلامی را به سازماندهی مدرن و تکنولوژی جدید مجهز کرد. آرزوی خلافت اسلامی که امروز واقعیت کابوس وار خود را آشکار کرده است، خیلی پیش از این که داعش را به جان مردم بی پناه منطقه بیندازد در اثر نواب صفوی (جزوه­ای که او با الهام از اخوان مصری و زیر عنوان خلافت اسلامی نوشت) وجود دارد. آن اثر را در کنار کشف الاسرار روح الله خمینی مرجع کلاسیک این تحریکات امروزی باید دانست.

در سطح جهانی، به دور از این تمرکز بر بنیاد گرایی یهودی و اسلامی که رسانه ­ها بدان می پردازند، بایستی سراغی از مسیحیانی گرفت که زیر عنوان ایمان جدید به اناجیل در اروپا و آفریقا و امریکای جنوبی در این سال های اخیر بیش از شش صد میلیون پیرو و هوادار در کشورهایی نظیر برزیل، گانا و اوکرائین و... به خود افزوده ­اند. بگذریم که در آسیا نیز بنیاد گرایی بودایی و هندو آن جایی که در کشورهایی نظیر هند و برمه دستش می رسد به کشتار مسلمانان بر می ­آید.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد