مریم میرزاخانی هفتهی گذشته مدال «فیلدز» در کنگرهی جهانی ریاضیات را دریافت کرد. جایزهای که به نوبل ریاضیات مشهور است و در عمر ۷۸ سالهی این جایزه، برای نخستین بار به یک زن تعلق گرفت. اين موفقيت
موجب شد که بسیاری از رسانه ها و شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی نام او را سر تیتر صفحات خود کنند و جمع بسیار کثیری از شخصیتهای علمی و سیاسی جهان نیز به او پیام تبریک بفرستند. حسن روحانی از جمله آن ها بود. او در سایت رسمی نهاد ریاست جمهوری ضمن تبريک به مریم میرزاخانی، نوشت که ایرانیان می توانند به این که اولین زن برندهی جایزه فیلدز ازهموطنان آنان است ببالند. او در ادامه مطرح کرد: "آری شایستگان باید بر صدر نشینند و قدر ببینند".
اهداء جايزه فيلدز به مريم ميرزاخانی نشان می دهد که شايستگان ايرانی در سطح جهانی بر صدر می نشينند و قدر می بينند. از حسن روحانی بايد پرسيد آيا در جمهوری اسلامی هم شایستگان بر صدر می نشینند و قدر می ببینند؟ آيا رژيم ايران برای نخبگان کشور امکانات لازم را فراهم می کنند که شايستگی خود را پرورش و بروز دهند؟ آيا برای ماندن چنين شايستگانی در ايران، تلاش ضرور صورت می گيرد؟ و يا اين که شايستگان کشور به جهت شرايط نامناسب، مجبور به مهاجرت می شوند و تعدادی از آن ها هم که در کشور ماندهاند به اسارت کشيده می شوند؟
مریم میرزاخانی اولین کسی بود که دو بار مدال طلا از المپياد دریافت کرد و اولین فردی بود که در آزمون المپیاد ریاضی نمرهی کامل گرفت. اما او تنها فردی نیست که مدال المپياد دريافت کرده است. سال ها است که جوانان ایران در المپیادهای مختلف به ویژه المپیاد ریاضی برندهی مدال طلا می شوند. اما رقم بالائی از آن ها کشور را ترک می کنند. طبق آمار رسمی که در سال ١٣٩١ از طرف «پژوهشکده رویان» جهاد دانشگاهی ارائه شده، در ١٤سال گذشته ٦٤ درصد دانش اموزان ایرانیِ مدالآور المپیاد از ایران مهاجرت کرده اند. بنا به نوشتهی هفتهنامهی سازمان مدیریت و برنامهریزی ایران، در سال ١٣٩١ از بین ١٢٥ دانشآموز ایرانی که ظرف سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، ٩٠ تن از آنان در امریکا مشغول تحصیل هستند. بنابر آمار مجلس شورای اسلامی ٦٠ هزار تن از ایرانیانی که در سال ١٣٨٩مهاجرت کرده اند يا جزء نخبگانی بوده اند که مقام هایی در المپیادهای علمی داشته اند یا جزء نفرات برتر کنکور و دانشگاه ها.
از میان نخبگانی که در سال های گذشته در ايران ماندند، تعدادی سر از زندان ها در آوردند. میترا عالی، دانشجوی نخبه کارشناسی ارشد رشته بیومتریال دانشگاه صنعتی شریف، پس از انتخابات ۸۸ بازداشت شد. او رتبه ٧ کنکور کارشناسی ارشد و عضو بنیاد ملی نخبگان بود. امید کوکبی، دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا و برگزیده المپیاد فیزیک، به ۱۰ سال زندان محکوم شده است. او در بهمن ماه سال ۸۹ به ایران سفر کرد و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و همچنان زندانی است. امید کوکبی دلیل بازداشت خود را در نامهای خطاب به یکی از دوستاناش "رد پیشنهادهای مختلف برای مدیریت و کار در پروژههای فنی مراکز امنیتی- نطامی" اعلام کرده و نوشته است که صبح روز بازداشتش به سازمان انرژی اتمی ایران دعوت شده و در آنجا برای آخرین بار پیشنهاد همکاری را رد کرده است. علی اکبر محمدزاده دانشجوی نخبهی دانشگاه شریف هم پس از اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم شد. امین نیاییفر به اتهام توهین به احمدینژاد در دادسرای اوین شلاق خورد و مدتی را در اوین زندانی بود. او دانشجوی ممتاز رشته مهندسی مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. احسان عبده تبریزی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان به خاطر حضور در تجمعهای اعتراضی ایرانیان خارج از کشور در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در لندن به پنج سال زندان محکوم شد. سروش ثابت، برندهی مدال برنز المپیاد کامپیوتر سال ۱۳۸۱، نفر دوم المپیاد خوارزمی در رشتهی ریاضی سال ۱۳۸۱ و رتبه اول کنکور کارشناسی ارشد سال ۱۳۸۸، دو سال حکم زندان گرفت.
مواردی که برشمرده شد، نمونه هائی از برخورد رژيم ايران با نخبگان کشور است. بسیاری از نخبگان کشور به جای اين که قدر ببينند و در صدر بنشينند و در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به کار تدريس و پژوهش بپردازند و بر ثروت علمی کشور بيافزايند، یا در اسارتگاه های رژيم سال های جوانی خود را از دست می دهند، و یا در پی آیندهای روشنتر و دستیابی به امکانات بهتر برای تحقیق و پژوهش، رنج مهاجرت را بر خود تحمیل میکنند مریم میرزاخانی تنها نمونهای از این نخبگان است که راه مهاجرت را برگزید و امروز در ۳٨ سالگی عنوان استاد تمام دانشگاه استنفورد در امریکا را دارد و اولین زنی است که بالاترین نشان علمی ریاضی را دریافت کرده است. به دیگر سخن، او این امکان را یافت که بر صدر نشیند و قدر ببیند، اما نه در ایران که زادگاه اوست و تواناییهایش در آنجا به بار نشسته است.
متأسفانه معضلات جامعهی ما در این زمینه فقط به نخبگان برحسته و صاحب مقامهای علمی خاص ختم نمیشود، ایران با مسئله جدی تهی شدن استعدادها و فرار مغزها مواجه است. بر اساس نتیجه تحقیقاتی صندوق بین المللی پول در سال ٢٠٠٩، ایران در میان ٩١ کشور توسعه یافته و توسعه نیافته بیشترین میزان فرار مغزها را به خود اختصاص داده است. به طوری که در حال حاضر ٢٥٠ هزار مهندس و فیزیکدان ایرانی و بیش از ١٧٠ هزار ایرانی با مدارک علمی بالا در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند. به گفتهی دکتر رضا فرجی دانا ( وزیر علوم): "هر سال ١٥٠ هزار تن از نخبگان ایران، کشور را ترک می کنند." یعنی ماهی ١٢ هزار و ٥٠٠ تن یا روزی ٤١٠ تن از نخبگان کشور بدون قصد بازگشت به خارج سفر میکنند؛ سفر بدون بازگشتی که به گفتهی وزیر علوم، باعث میشود سالانه ١٥٠ میلیارد دلار به کشورهای دیگر کمک کنیم و خودمان ضرر ببینیم. یعنی برای هر یک دانش آموختهی مهاجرت کرده، یک میلیون دلار.
مسائل و ارقام ذکر شده نشان می دهد که جمهوری اسلامی نخبگان کشور را قدر نمی گذارد و بر صدر نمی نشانند. همه ساله سرمايهی ١٥٠ ميليارد دلاری از کشور خارج می شود، اما جمهوری اسلامی فاقد برنامه برای جذب نخبگان کشور و از بين بردن عوامل و زمينه های فرار مغزها است. حسن روحانی به عنوان رئيس جمهور کشور که در پيام تبريک به مريم ميرزاخانی به درستی می گويد که "شایستگان باید بر صدر نشینند و قدر ببینند"، لازم است مسئلهی تهی شدن ايران از استعدادها و فرار مغزها را جدی بگيرد و برای حل اين معضل بزرگ و حداقل کاستن از ابعاد آن، برنامه ريزی کند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد