|
غمم کجای گذارم، عروسِ باغِ غزل رفت
عروس باغِ غزل رفت و چلچراغِ غزل رفت در این زمانهی کور و کر نشسته به ماتم غزالِ چابکِ گویش ز باغ و راغِ غزل رفت! به دُردِ درد در این سوگواره جام شکستیم کجاست چمانیی این بزم تا ایاغِ غزل رفت جهان شعر در این بیسرود سالهای کسوفی بسوگِ لال نشست و دل و دماغِ غزل رفت- بلیغ شعر چو «سیمین» ما گذشت، بهم ریخت ایا یتیمِ بلاغت! ببین بلاغِ غزل رفت در این برودت نامردمانه در تنِ میهن چه لرزههاست ببین! تا ز کوره تاغِ غزل رفت 19 اوت 2014 yavar.ostvar@gmail.com نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|