SOUFFLES (BREATH)
French African Verse
BIRAGO DIOP’S LEURRES
Et LUEURS Published
Paris 1964
«نَفَس»
گوش کن!
بیشتر به طبیعت گوش کن تا به واژهها.
آب میخواند
و شعله فریاد می کشد
و باد که جنگل را به آه وا میدارد
نفس مُردگان باشد.
***
آنان که رفته اند هرگز نمردهاند
آنان در سایههای تاریک ـ روشن اطرافاند
آنان در سایههای محو در روزاند
آنان در خاک نخُفتهاند
آنان در درختاناند که میلرزند
آنان در جنگلاند که میگرید
آنان در آبهای روان رودهایند
آنان در آبهای ساکن در خوابند
آنان در ازدحام مردماند
آنان در اشیاء خانهاند
مردهها هرگز نمردهاند.
***
بیش تر به طبیعت، بیش تر به اشیاء گوش کن
تا به واژهها که گفته میشوند
صدای آب میخواند
و شعلهی آتش فریاد میکشد
و باد که جنگل را به آه وا میدارد
نفس مُردگان باشد
که درنگذشته
که در خاک نخُفته
که هرگز نمردهاند.
***
آنان که رفتهاند، هرگز نمردهاند
آنان در پستان همسراناند
آنان در گریههای ناامیدانهی کودکاناند
و در اخگر منفجر در هستی.
مُردگان در خاک نخُفتهاند
آنان در آتشیاند که آهسته میسوزد
آنان در سبزهاند که آرام میگرید
آنان در صخرهاند، آنجا که بادهای ناله گرمیوزند
آنان در جنگل، در خانهاند
مُردگان هرگز نمردهاند.
***
بیش تر به طبیعت، به اشیاء گوش کن
تا به واژهها که گفته میشوند.
صدای آب میخواند
و شعلهی آتش فریاد میکشد
و باد که جنگل را به آه وا میدارد
نفس مُردگان میباشد.
***
و تکرار میکند هرروز
آن پیمانِ عتیق، آنجا که گفته است
سرنوشت ما در بند قانون ماست
سرنوشت مُردگانی که هرگز نمردهاند
در نفس جانانی که از ما پرتوان تراند.
ما در بند زندگی، به حکم این قانونِ دِژَم گرفتاریم
و به حکم این پیمانِ عتیق، ما در پیوند
با دم و بازدمهایی که می پژمُرند
در طول بستر و ساحل رودخانهها
با دم بازدمی که میلرزد
در صخره که مینالد و در علفزار که میگرید؛
بادم و بازدم نفسی پنهان
در سایهای که سر میکشد و هر دم پُررنگ تر میشود
در نفسی پنهان در آبها که رواناند و در آبها که در خوابند
در نفسِ جانانی که از ما پر توان تراند
که جان از مُردگان بیمرگ گرفتهاند
از مُردگانی که هرگز نمردهاند
از مُردگانی که اکنون در خاک نخُفتهاند.
***
گوش کن!
بیشتر به طبیعت، به اشیاء گوش کن
تا به واژهها که گفته میشوند.
صدای آب که میخواند
و شعله که فریاد میکشد
و باد که جنگل را به آه وا میدارد
نَفَس مُردگان باشد.
02.06.2014
برگردان: مجید فلاحزاده