بخش نخست : دفتر نخست از بیت 2444 به بعد :
در بیان آن که موسی و فرعون هر دو مسخّر ِ مشیّت اند، چنانکه پازهر و زهر و ظلمات و نور.و مناجات کردن ِ فرعون در خلوت تا ناموس نشکند.
پیش در آمد:
چون قضا آید، فرو پوشد بصر
تا نداند عقل ما، پا را ز سر
چون قضا بگذشت، خود را می خورد
پرده بدریده گریبان می درد
در نوشتار پیشین به مناسبت ِ نقل سخن ِ مولانا در حکایت ِ گردانیدنِ مفلسی بر شتر گردا گرد شهر تا کسی به او مالی قرض ندهد، سر رشته به موضوع مناقشه بر انگیز قضاو قدر الهی رسید . در ادامه، چنانچه به تقابل کار و کردار موسی و فرعون توجه شود، بینش خاص مولوی در این میانه نمایان می گردد :
کافر پیر ار پشیمان می شود
چونکه عذر آرد مسلمان می شود....2444
حضرت ِ پر رحمت است و پر کرم
عاشق او هم وجود و هم عدم .... 2445
کفر و ایمان عاشق ِ آن کبریا
مسّ و نقره بندۀ آن کیمیا ..... 2446
موسی و فرعون معنی را رهی
ظاهر، آن ره دارد و این بی رهی..... 2447
شرح و تفسیر ابیات :
در آمد:
مطالب مثنوی چونان رشته کوه هایی ست در آسمان معرفت عارفانه که بر هر یک از قلل آن نکته ای و حکایتی نظر ها را بخود می کشد . قله ای در ایثار و عشق، آن یکی در جبر و اختیار آدمی، این یکی در سماع و موسیقی، دیگری در توکل رضا ، آن دیگر در فنا و بقا و بر همین گونه تا بی نهایت ...
اکنون رهسپار یکی از قلل معنوی مثنوی "قضا و قدرالهی" هستیم و بدون امعان نظر بر ستیغ ِ "جبر و اختیار" راه گم می شود و رهرو بی چاره می ماند .بنا بر این پیش از تفسیر ابیات حکایت موسی و فرعون شایسته است بعنوان زمینه و راهنمای معانی، نظری به حکایت آن راهب که در روز روشن چراغ بدست انسان می جست بیفکنیم .
ادامه دارد
محمد بینش (م ــ زیبا روز)
http://zibarooz.blogfa.com/post-91.aspx