logo





مازیارگیلانی نژاد

"سندیکاوسیاست "

دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۰۷ ژوييه ۲۰۱۴

تاثیری که سندیکاهای کارگری درجوامع کنونی دنیا دارندبرکسی پوشیده نیست.سندیکاهای کارگری درصف اول مبارزات صنفی واجتماعی قراردارندونتیجه مبارزاتشان دربرگیرنده همه افرادجامعه است.کارگران برخلاف دیگرطبقات وقشرهاتنهابرای خودمبارزه نمی کنند.کافی است نگاهی به دستاوردهای طبقه کارگربیاندازیم تاازمبارزات یکصدساله طبقه کارگر درک درستی داشته باشیم. هشت ساعت کار،بازنشستگی،بیمه ،تعطیلی روزجمعه باحقوق،تعطیلات تابستانی باحقوق،سرویس رفت وآمد، مهد کودک، شیرخوارگاه.... دستاوردهایی است که طبقه کارگرباجانفشانی وقربانی های بسیاربدست آورده وشامل همه کارکنان اداری ونظامی نیزگشت.

پهنه فعالیت سندیکاهای کارگری همه مسایل اجتماعی رادر بر می گیرد.آموزش وپرورش، بهداشت، محیط زیست،مسکن،ورزش،تعاونی ها.همچنین معظلاتی نظیرقاچاق،تبهکاری،اعتیاد،طلاق،بچه های خیابانی.....همه این موارد می توانندجزوفعالیت های سندیکایی درمقطعی قرارگیرد.افزایش ویاکاهش موارد یاد شده درتصمیمات سندیکا تاثیرگذارهستند،ولی اولویت ندارند.

سندیکابرای رفع معظلات اجتماعی وافزایش حقوق اجتماعی وصنفی تلاش می کند.اما مسایل اصلی خودراکه همانا زندگی اتحادیه ای است،فراموش نمی کند.درمسایل سیاسی بخصوص مسایل کلان که بازندگی طبقه کارگردرارتباط است نظیرجنگ،صلح،انقلاب سیاسی، اقتصاد... نظرات خودرابیان کرده ودراین خصوص از منافع زحمتکشان دفاع می کند.برای مثال درقضیه جدایی بحرین ازایران در دوران پهلوی،سندیکای کارگران کفاش ضمن محکوم کردن این قضیه بدرستی این عمل راضداستقلال وحاکمیت ملی دانست. ویا دردهه هفتادمیلادی مبارزات سندیکاهای کارگری ایتالیا درمبارزه بامافیا وحمایت ازقضات پاک نمونه بارزاین مبارزات می باشد.

امادرچه مراحلی فعالیت سندیکا سیاسی می گردد؟وتاچه حدودی سندیکاهادرآن مشارکت دارند؟

آنچه باعث دخالت سندیکاهادرمسایل سیاسی میشود،به مسایلی چون جنگ وصلح وانقلاب ومسایل مرتبط بااستقلال سیاسی واقتصادی برمی گردد.برای نمونه می توان ازمبارزات سندیکاهای کارگری درحین انقلاب بهمن وهمسوشدن بامبارزات مردم را ذکر کرد.از اوایل پاییز57بسیاری ازسندیکاهای کارگری درهیات مدیره هایشان به این نتیجه رسیدندکه همسوشدن بامبارزات مردم وظیفه اصلی امروزشان است،پس بصورت مخفی شروع به انتشاراعلامیه باعنوان جمعی ازکارگران کفاش،فلزکار مکانیک،بنا،خیاط،نفت ویا بافنده سوزنی کردند. باورودسندیکای کارگران نفت درآبان57به صحنه مبارزات وبستن شیرهای صادراتی نفت به رهبری یداله خسروشاهی واعلام اینکه:
«زمانی صادرات نفت راآغاز خواهیم کردکه شاه وژنرال هایش راصادرکرده باشیم»
نه تنها طبقه کارگرمُهرونشان خودرابه این تحولات زد،بلکه باعث شروع اعتصاب های سراسری درکشورشد.سندیکاهای کارگران صنعت نفت باسازماندهی کمیته های اعتصاب الهام بخش سایرسندیکاهای کارخانجات گردیدند،تاآنان نیزباتشکیل کمیته های اعتصاب روندتحولات سیاسی راسرعت بیشتری بخشند وضربه نهایی رابه رژیم وابسته شاه بزنند.امامبارزات طبقه کارگربه همین جا ختم نشد،شورای کارکنان وکارگران صنعت نفت که پیشتاز مبارزات بودند،برای راه اندازی صنایع نفت،شوراهای کارگری راسازمان داده ومدیریت این صنعت رابه عهده گرفتند.این عمل نیزالهام بخش سایر کارگران کارخانه های ایران گردید.درقدم بعدی باپافشاری سندیکاهای کارگران نفت ،محمد تندگویان وزیر نفت شد.

ذکرنمونه خارجی این مسئله هم خالی ازلطف نیست.دخالت سندیکاهای عمومی کارکنان تونس و اعلام اعتصاب همگانی ، سرآغاز تحولات وانقلاب مردم تونس گردید.پرسش این است آیا هم اکنون نیزسندیکاهای کارگری تونس بصورت مستمردراین تحولات ازکاراصلی خودکه همانا مبارزه درراه مسایل صنفی ورفاهی کارگران است بازایستاده اند؟بطورقطع خیر.چون این وظیفه حزب طبقه کارگر است که تلاش درگرفتن امتیازاز حاکمیت سیاسی داشته باشد وبرای گرفتن حاکمیت سیاسی برزمد. درتونس وهرجای دیگری دراین مقطع ازمبارزات، سندیکاهای کارگری توسطکارگران پیشروسندیکایی درایجاد شوراهای کارگری،وبدست گرفتن مدیریت روندتولیدویا همکاری بامدیریت جهت راه اندازی وبهبودشرایط تولید،تلاش خواهندکرد.دراین برهه کارگران پیشرو سندیکایی جذب احزاب سیاسی خواهندشد.ولی کارگران آگاه حزبی ازدیکته کردن سیاست های احزاب مورد علاقه اشان به سندیکا پرهیزخواهندکردتااین سندیکاهامستقل مانده وهمچنان بتوانندهمه عقایدوگرایشات مختلف سیاسی رادرسندیکاهای کارگری ودرراستای خواسته های صنفی رفاهی متشکل کنند.وگرنه سندیکاها محل برخورد سیاست های سازمانی وحزبی خواهندشد، ونه تنها قدرتمند نخواهند ماند ، بلکه تضعیف وبه فروپاشی خواهندرسید.سندیکاهای کارگری،حزب طبقه کارگر راتغذیه خواهندکرد،اماعامل سرسپرده احزاب نخواهندشدوسیاست مستقل خودراکه ازخردجمعی وآرای عمومی اعضای سندیکا گرفته می شود،حفظ خواهندکرد.قدرتمندی سندیکا تاثیرمستقیم درتحولات اجتماعی رابیشترخواهدکرد.سندیکاها برآیندافکارعمومی هستندچون ازهمه نوع تفکری درآن عضوبوده وفعالیت می کنند.سندیکاهای قدرتمندومستقل باعث جلوگیری ازلغزش های احتمالی وسیاست های غیرمردمی دراحزاب طبقه کارگرخواهندشد.درجامعه ای که سندیکاهای کارگری حضورقدرتمنددارند،آزادی های سیاسی ومدنی نهادینه خواهندگشتوناهنجاری های اجتماعی کاهش خواهدیافت.احزاب واقعی طبقه کارگر نیزازدخالت کردن وباندبازی درسندیکاخودداری کرده،درعوض باتحلیل درست شرایط موجود،افق روشنی رابه سندیکاهاو کارگران پیشرو،جهت دستیابی به حقوق حقه خودخواهند داد.

یکی دیگرازمسایلی که هرسندیکای کارگری راتهدیدمی کند ، افراد و سازمانهای خارج ازسندیکاها هستند.افرادوسازمانهای سیاسی که پشتوانه کارگری ومردمی ندارند،برای آنکه بتوانند درجامعه و تحولات سیاسی خودی نشان بدهند،بانزدیک شدن به سندیکاها سعی درقبضه کردن هیات مدیره ها ویا باترفندهایی رهبری سندیکاراتحت تاثیرخودقراردهند.وازاین طریق سیاست های سندیکایی را باسلیقه های خود هماهنگ سازند.این افرادوسازمان هابدلیل عدم شناخت ازعملکردسندیکاوکارگران عضو،با دادن رهنمودهای سیاسی سعی درباندبازی وجداکردن رهبران ازبدنه سندیکاوعوض کردن روند زندگی سندیکایی شوند.آنان برای پیشبردسیاست های خود درسندیکا،درکشاندن رهبران وفعالان سندیکایی به سیاسی کاری های غیرلازم تلاش می کنند.نگاهی به تاریخچه سندیکای کارگران خیاط درسالهای 59 و60می تواندعبرت آموزباشد.یکی ازسازمانهای سیاسی به دانشجویان عضوش که بعد ازانقلاب فرهنگی بیکاربودند توصیه کرددرخیاط خانه ای مشغول شده وسپس عضوسندیکا شوند تا بتوانند درانتخابات هیات مدیره تاثیرگذاشته واعضای منتخب هیات مدیره راتحت تاثیرقراردهند.این حرکت باهوشمندی رهبران سندیکای خیاط خنثا شد.امروزنیزهستندکسانی که درخارج ازکشوربدون درنظرگرفتن شرایط ویژه سندیکالیست هاومیهن عزیزمان ایران،بادادن آدرس های غلط تلاش می کنند فعالین کارگری راتحت تاثیرقرارداده آنان رابه سمت خودکشانده به سیاسی کاری غیرلازم بکشانند،که تاکنون موفق نبوده اند.

دراین میان نقش رسانه های دیداری وشنیداری بسیارجدی وگاه خطرناک است.یکی ازاهداف دشمنان سندیکایی درحال حاضربدلیل نبودفضا برای مطرح شدن آراونظریات سندیکاها بهره گیری ازنقش رسانه هادروضعیت کنونی است.هوشمندی ودرایت فعالین سندیکایی دربرخوردبارسانه هامی تواند یکی ازتجربیات ماندگاربرای طبقه کارگردرآینده باشد.برای آنکه بحث رابازکرده باشیم ازیکی از حوادث بسیارمعروف دردهه هشتاد و نود میلادی مثال می آوریم.دردهه هشتادمیلادی درلهستان ، اعتصابات کارگری دربندرگدانسگ روبه فزونی گذاشت.رهبر این اتحادیه کارگری کارگران کشتی سازی گدانسگ فردی بودبنام لخ والسا.لخ والسا باتبلیغات رسانه های غربی به مردی مقتدر وکارگری آگاه که بایدتحولات سیاسی لهستان رابدست گیرد،تبدیل شد. ساعتی نبودکه لخ والسا مصاحبه نکند، اعلامیه ندهد.عکس های اودر روزنامه های غربی وتلویزیون هر روز وهرساعت نقش نبندد.تابدانجا که لخ والسا رهبرتحولات گشته وبه ریاست جمهوری نیزرسید.امادوستان امروزلخ والسا کجاست؟آن مردمقتدروچهره ثابت تلویزیون ورسانه های خارجی درآپارتمانی کوچک وکثیف بااعتیادبه الکل روزگارمی گذراند.امروزمشخص گردیده که لخ والسا چگونه توسطرسانه های غربی بادشد وباپولها وامکانات غرب کشورش رابه چه دامی کشاند.سرویس های جاسوسی غرب بافرستادن مشاورهای دلسوزآمریکایی وانگلیسی رنگارنگ برای او،وحتا نوشتن اعلامیه هاوسخنرانی هایش چگونه اورابازی داده وامروزکه برایشان مهره ای سوخته است،درفقروبدنامی دست وپا می زند.

سرگذشت لخ والسا می تواند درسی مهم برای همه مادراین شرایط باشد.هردستی راساده دردست نگیریم ونه فشاریم.هم آموزی وهمفکری سندیکاهای کارگری باهم وباپیشکسوتان سینه سوخته سندیکایی ابزارمطمئنی است که دردست داریم.برخوردبارسانه هابایددرشرایط ویژه ماوبه نفع ما صورت گیرد.یکی ازرهبران کارگری می گوید:«کارگران ازهرتریبونی که بتوانندآزادانه حرفهایشان رابزنند،بایداستفاده کرده ولحظه ای تامل نکنند.»اطلاع رسانی حق ماست،اماهرگزنبایداین اطلاع رسانی باعث سواستفاده ازماگردد.هوشمندی ودرایت رهبران سندیکایی ازاستفاده بجاازامکانات داخلی باعث اعتباروقدرتمندی سندیکا خواهدشد.با نگاه دقیق این امکانات راجسته وازآنان استفاده کنیم.ولی از یادمان نرود که همیشه اعضا ودوستدارانمان مهمترین ومطمئن ترین ابزارتبلیغی ماهستند.

مازیارگیلانی نژاد
30 شهریور 90

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد