logo





گفت و گوی ابراهیم آوخ و ناصر رحیم خانی .

نگاهی به خوزستان از گذشته تا حال

بخش دوم : شیخ خزعل خان سردار اقدس و رضا خان سردارسپه

شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۱ ژوين ۲۰۱۴



**** فرمان مظفرالدینشاه در واگذاری زمین های خالصه به شیخ خزعل خان :
« .... نظر به خدمات جلیله عالیجناب شیخ خزعل خان معزالسلطنه سردار ارفع و پدران و اجداد وی که همواره مشمول عنایات شاهانه بوده اند و حقیقت آنکه وی همواره خاطر ملوکانه را با خدمات نیکو مشعوف داشته و به منظورآنکه ازمراحم شاهانه برخوردار شود ما در این سال خجسته (1280خورشیدی) به عنوان یک ملک دائم ، تمام مناطق هندیجان و ده ملا که بخشی از قلمرو وی بوده به انضمام زمینهای واقع در شرق کارون که محل کشت و زرع ایشان است به وی واگذار نمودیم تا با امید و دلگرمی بیشتر در ازدیاد آبادی آن دومحل بکوشد و مالیات معمول سالیانه را به حکومت محلی تحویل دهد . حاکمان حال و آینده خوزستان حق مطالبه یک قران اضافه بر مالیات سالیانه را نخواهند داشت . سردار ارفع نیز حق فروش و انتقال زمین های مذکور را به رعایای خارجه نخواهد داشت»
بعضی از شیوخ ، نظیر شیوخ بنی طرف ، از این موضوع که قدرت خود را از دست داده اند ناراخت بودند و در برابر کوششهای خزعل برای تسلط بر زمینهایشان مقاومت می کردند . بدین ترتیب ، یک جنبه پایدار سیاست قبیله ای در این دوره ، همانا خصومت میان شیخ خزعل و قبیله بنی طرف بود .

*********

*** پائیز 1303 خورشیدی ، خزعل درتلگرام به کنسولگری ها و سفارتخانه ها، رضاخان را طماع و غاصب جنایتکار معرفی کرد :
« شما آگاهی دارید که درتاریخ وقوع کودتای هشتم حوت (3 اسفند 1299خورشیدی)به خاطر احساسات خالصانه ای که رضاخان سردارسپه در ابتدا نشان داد و چنان وانمود کرد که در پی رشد اصلاحات اساسی در کشور و تامین رفاه ملت است ،ایرانیان نسبت به ادعاهای ملیت خواهی وی بالاترین حد انقیاد را نشان دادند و آماده بودند در راه مقصود وی جان ومال و حتی فرزندان خود را قربانی کنند . اما در سال گذشته ، جاه طلبی ها و تمایلات مستبدانه وی موجب بروز بی نظمی در کشور و دین شد. تجاوزات بی حد و حصر او به حقوق رعایا و ستمکاری های وی که بویژه در چند ماهه اخیر علیه ملت فزونی گرفته موجب جریحه دار شدن احساسات مذهبی ایرانیان گشت . قانون اساسی کشور را نقض و ملت را به تباهی کشاند . خادمان کشورو رهبران دینی را تبعید کرد و قوه قضائیه ملت و نمایندگان واقعی آن را درمعرض تهدید و دشنام قرار داد . خلاصه کلام آنکه حس آزمندی و جاه طلبی روزافزو اوایرانیان را به نهایت نومیدی و بیچارگی سوق داده است. از این رو حامیان این حرکت که ما آن را « قیام سعادت » نامیده ایم ، سردار سپه را فردی غاصب و متخلف از ملت ایران می دانند . آنها آماده اند که حداکثر تلاش خویش را به منظور پایان دادن به ستمگری های جنایتکارانه و رسوای او به عمل آورده و کشور را آزاد سازند . آنان تمام تلاش خود را برای محافظت از تمامیت ارضی ، آزادی و رفاه کشور بکار برده و برای تامین کردن قانون اساسی و بازگشت حتمی اعلیحضرت احمد شاه اقدام کنند . هیچ عاملی نخواهد توانست مانع تحقق این مقاصد باشد و این جنبش تا تامین رفاه کشور و آینده درخشان آن قطعا ادامه خواهد یافت. ما توجه شما را به این اعلامیه جلب نموده تا دچار توهم نگشته و این حرکت ملی برضد غاصبی متجاوز را با شورش علیه حکومت صاحب قدرت ، اشتباه نکنید »
**********
*** تلگرام خزعل به مجلس شورای ملی به ضد رضا خان سردارسپه :
« .... اینک که خوشبختانه یا بدبختانه ، از یک سال به این طرف حقایق امر مکشوف و معلوم شد که نیت سوء این شخص و همراهانش و مبنای عقیده مشارالیه صرفا اصول ثروت پرستی و سلطنت طلبی و دیکتاتوری و بالاخره اضمحلال لوای مقدس اسلام و پایمال کردن قانون مقدس اساسی و مشروطیت است ، و ما همدر مقابل این منظره های وحشتناک و مخاطرات قطعی که مذهب و مملکت را تهدید می نمود ، به حکم حفظ حدود اسلام و بقای ملت و مملکت ، مقدِم به این نهضت شده و شخص سردار سپه را یک نفر دشمن اسلام و غاصب زمامداری ایران و متجاوز به حقوق ملت شناخته و حاضر شدیم تا آخرین نقطه توانائی و امکان به دفع این سم مهلک کوشیده موجبات حفظ قانون اساسی مملکت و عظمت اسلام و آزادی هموطنان را فراهم سازیمو در راه حصول نتیجه و پیشرفت مرام خود پس از فضل خداوندی و توجه ائمه اطهار علیه السلام ، ومعاودت دادن ذات اقدس ششاهنشاهی ارواحنا فداه ، که استقرار قانون اساسی و استحکام مبانی مجلس شورای ملی مربوط به سایه شاهانه اوست ، از بذل جان و مال مضایقه و خودداری نخواهیم داشت . خزعل »
*** نتیجه ای که این تلگراف خزعل داد درست خلاف آن چیزی بود که از آن انتظار می رفت . این تلگراف شدیداللحن بجای ایجاد ائتلاف در بین رجال سیاسی مخالف ، روسای طوایف و شاهزادگان قاجار ، موجب آن شد که رجال سیاسی تهران ، خود را به موافقان رضا خان نزدیک کنند
******
*** از سفرنامه ی خوزستان
سفرنامه ی خوزستان ، گفته های رضاخان سردارسپه و نگارش منشی مخصوص او فرج اله بهرامی ( دبیر اعظم) است .
بهرامی به خزعل : « من مسبوقم که شکراله خان صدری قوام الدوله چندی در خوزستان حکومت داشت و می دانم که شما با او خصوصیت تام و تمام دارید و همه مردم می گویند که مفاسد شرم آگین مدرس و اقلیت مجلس و دربار ننگ آلود شاه ، ازطریق شکراله خان صدری و سیدحسن خان زعیم به شما تلقین می شود و پول شما هم ازطریق آنها به مصرف خائنین مملکت ایثار می گردد »
*** رضا خان سردار سپه در باره ی احمد شاه : « در این وقت بعضی از تلگراف های رمزی که از قبل از سفر خوزستان ، از طرف ولیعهد به شاه مخابره می شد و جواب هائی که می رسیدبه دست من افتاد . این اسناد دلالت بر پستی طبع و خفت عقل و اراده این بازماندگان دودمان قاجار دارد » و در جائی دیگر از سفرنامه : « ... به تمام وکلاخاطر نشان کردم که با رویه حاضرشاه دراختلال ایران و برهم زدن آسایش ملت، ادامه خدمات ملی دیگر از من بر نمی آید، هنوز ازکار خوزستان فراغت نیافته مرا با تراکمه مشغول می کند. با وجود این اوضاع و رویه ای که شاه و ولیعهد پیش گرفته اند ، طریق دیگر باید پیمود و چاره دیگر باید کرد . مجلس هم که به کنه حقایق پی برده بود ، مرا تصدیق کرد و فرماندهی کل قوا را، که از خصایص شاه بود، از او سلب کرده به نام انتظامات مملکت به من واگذاشت » و نسبت دادن تشکیل « کمیته قیام سعادت » خزعل به تحریک احمد شاه : « در موقعی که تصمیم شاه را در انعقاد کمیته قیام و برانگیختن چهار نفر خائن و هزاران دزد بر ضد مرکزیت مملکت فهمیدم ، دانستم که حقیقتا نه تنها به سلطنت خود و حیثیت ایران لاابالی و بی اعتنا ست بلکه از روی عناد و لجاج ده ها هزار نفر دزد غیرمطیع را برضد مرکز مملکت برانگیخته است »

**** هم پیمانان و پشتیبانان خزعل :
* در تهران : اقلیت مجلس مخالف رضاخان ، مدرس ، میرزا حسن خان زعیم ، بهبهانی ، ملک الشعرا بهار ، حائری زاده ، کازرونی ، قوام الدوله . و محمد حسن میرزا ولیعهد احمد شاه .
* درخوزستان ، بختیاری ، لرستان و پشتکوه : از بختیاری ها ، مرتضی قلی خان بختیاری عضو« کمیته قیام سعادت»، امیر مجاهد بختیاری، سالار ارفع بختیاری ، حسین خان بهمه ای ، میرعبداله پدر زن خزعل ریاست سواران و تفنگچیان زیدون را بر عهده داشت و امیر مجاهد بختیاری ریاست کل نیروها .
* سرهنگ ارغون فرمانده امنیه خوزستان نیز به کمیته « قیام سعادت » پیوسته در محمره و اهواز تفنگچیان خزعل را آموزش می داد .
* شماری از نیروهای یکی دوتیره از ایل بیرانوند لرستان .
* صادق خان فرزند حسنِ ایل بیگی، رئیس ایل سگوند رحیم خانی با وعده ی 400 سوار.
* غلامرضا خان ابوقداره ، والی مقتدر پشتکوه به پشتیبانی از بازگرداندن احمد شاه از اروپا با هم پیمانان خزعل در مرکز همراه شده بود .والی ، مهمترین نیروی پشتیبان « قیام سعادت » بود . ابوقداره ، قدرت به میدان آوردن چند هزار سوار و تفنگچی داشت .

**** مخالفان خزعل در خوزستان :
* عشیره عرب بنی طرف در محمره و حویزه . شیخ عاصی ، شیخ عوفی ،عشیره آل باوی . * در شوش ندان آل تفاح .
* مهمتر از این ، عشیره بزرگ بنی لام (در دو سوی مرز) به سرپرستی غضبان معروف به شیخ المشایخ .
* از طایفه های لر مخالف خزعل در خوزستان می توان از طایفه ی قلاوند یاد کرد .

*** تعهد انگلیس نسبت به خزعل :
« ما محمره را در برابر تهاجم دریائی هر قدرت خارجی ــ بهر بهانه که باشد ــ حفظ خواهیم کرد .
وتا وقتی که شما ــ شیخ خزعل ــ نیز به شاه و قانون وفادار باشید به مساعی حسنه خود به شما و حمایت از شما ادامه خواهیم داد » .

*** سیاست سر پرسی لورین ، وزیر مختار انگلیس در ایران :
سرپرسی لورین ، سفیر جدید انگلیس در ایران ، در نامه ی خود به وزارت خارجه انگلیس ، سیاست انگلیس در شرایط تازه را این گونه طراحی و پیشنهاد می کند : « 1ــ تعهدات در مقابل شیخ محمره زمانی گرفته شد که ایران ارتش قابل ذکری نداشت .
2 ــ آنچه امروز ایران دارد ، با توجه به شرایط و نیازهایداخلی آن ، نیروی مهمی محسوب می شود وفرماندهی آن به عهده شخصیتی نیرومند و پرانرژی است .
3 ــحکومت ایران از ماهیت و حدود گسترش تعهدات در قبال شیخ محمره آگاه نیست و دولت بهیه انگلیس تا کنون گمان می کرد که آگاه کردن حکومت ایران از این بابت مطلوب نیست .( یعنی دولت انگلیس تعهد ی محدود نسبت به خزعل داشته اما برای تهدید دولت مرکزی ،« ماهیت وحدود گسترش» تعهد را آشکار نمی کرده است )
4 ــ حکومت ایران شیخ خزعل را یک تبعه ساده ایران می داند که از لحاظ موقعیت یا امتیازات با روسای سایر طوایف مثل قشقائی ها، شاهسون ها ،عرب خمسه و غیره هیچ فرقی ندارد.
5 ــ سیاست امروز حکومت ایران به اولیاءامور طوایف این اجازه را نمی دهد که در حالتی نیمه مستقل و عملا دارای استقلال داخلی کامل زندگی کنند ، بلکه آنها را مطیع خواسته و تحت نظارت مستقیم دولت مرکزی می داند .
6 ــ سیاست دولت بهیه انگلیس این است که استقرار نظم و ثبات را تشجیع کند . این مقاصد بوسیله یک جکومت مرکزی نیرومند به بهترین وجه تامین می شود .
7 ــ دولت اعلیحضرت برخود واجب می داند که به استقلال و یکپارچگی ایران احترام بگذارد

با این سیاست جدید ، تناقض سیاست خارجی انگلیس در ایران ـــ یعنی ارتباط رسمی با حکومت مرکزی از یکسو و حمایت از قدرتمندان محلی از سوی دیگر ــ بسودطرفداری از دولت مرکزی متمرکز ، حل شد .
*** پاره ای کتاب ها که از آنها بهره گرفته ام :
ـــ تاریخ خوزستان و تمدن دیرینه آن 2 جلد، ایرج افشار سیستانی
ـــ تاریخ خوزستان ، سید محمد علی امام (اهوازی)
ـــ تاریخ پانصد ساله خوزستان ، احمد کسروی
ـــ پانصد سال تاریخ خوزستان و نقد کتاب «تاریخ پانصد ساله خوزستان» کسروی ، عبدالغنی قیم
ـــ تاریخ خوزستان( دوره خاندان کعب و شیخ خزعل) ، مصطفی انصاری
ـــ سر پرسی لورین ، شیخ خزعل و پادشاهی رضا شاه ،(خاطرات لورین) ترجمه محمد رفیع مهرآبادی
ـــ سفرنامه خوزستان ، رضا شاه ( گفته های رضا خان سردارسپه نخست وزیر و نوشته ی فرج اله بهرامی ـ دبیر اعظم ــ منشی مخصوص)
ـــ خاطرات نخستین سپهبد ایران ، امیر احمدی ،به کوشش دکتر غلامحسین زرگری نژاد
ـــ عملیات لرستان ، اسناد سرتیپ محمد شاه بختی
ـــ تاریخ مختصر احزاب سیاسی جلد دوم ،ملک الشعراء بهار. ملک الشعراء با چاپ عکس خزعل در کنار رضا قلی خان مافی( نظام السلطنه) حاکم خوزستان ، از خزعل با لقب «سرداراقدس» نام می برد : شیخ خزعل خان سردار اقدس
ـــ تاریخ بیست ساله ایران ، جلد سوم ، حسین مکی
ـــ پلیس جنوب ایران ، فلوریدا سفیری
ـــ نظام سیاسی و سازمان های اداری ایران در عصر فاجار ، دکتر غلامرضا ورهرام

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد