logo





زیرِ سایبانِ پرسش

برای: ترزا سان خوزه

يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸ ژوين ۲۰۱۴

مجید خرمی

کسی با کاردِ آفتاب
کیکِ سایه را می­برد.
ما روی نیمکت
کنارِ رودخانۀ ماین،
با رجِ دندان­ها
شیرین می­شویم.

کلاهی نقابدار
تیپا می­خورد.

پلیس دزدی را
دستگیر می­کند.

ما روی نیمکت
قفل خیره می­شویم.

میانِ مشتِ من
علامت پرسش
چتر می­گشاید.

پنجه­گانم
با تپشِ پرسش
باز و بسته می­شوند.

دیگران از کنار ما می­گذرند
ما آنها را در می­یابیم،
آن­ها ما را تنها
نگاه می­کنند.

کودکی نان به آب رود
پرتاب می­کند.
ماهیان زودتر از کشتی
پیش می­روند.

با نوازشِ چشم،
شعری به روی "آب رود" می نویسم.

آهنگِ گیتار
از روی موجِ واژه
نرم می­گذرد.

با گام­های لاک پشتی
کفش­های ما،
سبک پا
از کنار رودخانه
دور می­شوند...

مجید خرمی
3 یونی 2014

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد