در مجمری که جان ِ تو هیمه ی خشکی ست در گداز
حاشا که ساقهی نمناکِ یاس،
یا اشکِ رازقی ات
چاره ساز بود .
هرگزا
شبنم ِ سپیده دمان
داغ از دل ِ آلاله بر نمی شوید .
های عشق !
ای پریوش ِ آغشته به شهدِ فریب
تنها خنکای رخوتِ توست
که تحمل ِ آتش جانسوز را
امکان پذیر میکند.
**********
جهانگیر صداقت فر
تیبوران - ۶ اکتبر ۲۰۱۳
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد