logo





متن گفتگوی رادیو پیام آزادی سویس با آقای آیت نیافر
عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری ایران

به مناسبت فرارسیدن اول ماه

دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۲۷ آپريل ۲۰۰۹

اگر در دو جای مشخص کارگران پای احیای تشکل سندیکا رفته اند، برحسب دخالت از بیرون بوده است. یعنی فعالیت فعالین کارگری این مطالبه را جلوی روی کارگران قرار داده اند. چنانکه اگر به حرکت های اعتراضی کارگران در سی سال اخیر نگاه کنیم مطالبه ایجاد تشکل بندرت دیده می شود. این مطالبه با مطالبات دیگر کارگران متفاوت است. ایجاد تشکل اگر طرح شود از طرف تعداد کمی از کارگران است و آن بخش پیشروان و رهبران عملی کارگرانند.
رهبران عملی و پیشروان طبقه کارگر هم بیشتر تحت تأثیر فضای موجود اعتراضی قرارگرفته و درهمان جهت به کار پرداخته اند.

آقای آیت نیافر بفرمائیدکه شما:
۱ -- سیاست های ناظر بر تعرض و تهاجم سرمایه داران وجمهوری اسلامی به طبقه کارگررا در یک سال گذشته در عرصه های زیر چگونه تبین و تحلیل می کنید: در عرصه قانون کار، تعین حداقل دستمزد، بیمه های تامین اجتماعی،بازنشستگی وبیمه بیکاری و برپائی تشکل های کارگری.

بررسی شرایط جنبش کارگری وتعرض دولت وسرمایه داران به آن در سال گذشته نشان می دهدکه تعرض به حقوق کارگران، نسبت به سالهای پیش شدت بیشتر یافته اشت.
اساسی ترین تعرض به حقوق کارگران، قراردادهای موقت و سفید امضاء می باشد که یک طرفه، اجباری برای کارگران و اختیاری برای کارفرمایان است. یکی از مطالبات کارگران، عقد قرارداد دائم و دسته جمعی است که اکنون بیش از ۷۰ درصد کارگران کارخانه ها، کارگاهها و مراکز خدماتی قرارداد موقت، سفید امضاء می باشد.
قراردادهای موقت حتی به ساعت هم رسیده است.
این قرارداد ها، کاملا یک جانبه و یک طرفه به نفع کارفرمایان می باشد. کارگران در عقد قرارداد هیچ حقی ندارند. تعیین میزان حقوق، زمان قرارداد، شرایط کار، زمان کار، ایاب و ذهاب، بیمه و سنوات خدمت (سابقه کار) و همه اجزاء قرارداد با اختیارکارفرمایان تنظیم می شود. این نوع قراردادها که سالهاست موسوم و رایج شده، کلیه کارفرمایان دولتی و خصوصی از آن استفاده می کنند و سود می برند. (جهت اطلاع کسانی که فقط خصوصی سازی را مسبب شرایط سخت برای کارگران می دانند).
دولت، ازجمله سازمان مربوطه که وزارت کار باشد کاملا آگاه است. اطلاعات کامل از این روند به کارگماردن کارگران را دارد.چنانکه در اصلاحیه قانون کار که به تصویب دولت رسید، کلید این اصلاحیه قانون کار همان موقتی کردن تمامی قراردادها شد. همچنین نکته فوق العاده مهم این اصلاحیه آن است که به کارگیری کارگران در ظرف کمتر از ۳۰ روز را نیاز به هیچگونه عقد قرارداد نمی داند. این بزرگترین تعرض به حقوق کارگران طی ۳۰ سال اخیر بود که در سال گذشته بوقوع پیوست و بنابراین از شمول قانون کار، خارج گردیده است. در قانون کار ماهیت کارها و قراردادها در ۲ بند تفکیک شده است.
قرارداد دائم و قرارداد موقت را چنین تعریف کرده است که ماهیت مشاغلی که زمان طولانی دارد و محدودیت زمانی در آن پیش بینی نشده، قرارداد باید دائم باشد. مانند ماشین سازی ها، صنایع غذایی و دیگر صنایع که سرمایه گذاری برای آن محصولات دائمی است.
و قرارداد موقت به شغل هایی اطلاق می شود که ماهیتا زمان آن و مکان آن محدودیت دارد و زمان دار است. مانند پروژه های عمرانی، ساخت سدها، پل ها، راهها و ساختمانها که پس از اتمام پروژه، کار پایان می یابد و قرارداد خود به خود شکل موقت به خود می گیرد.
به اعتقاد ما کارگران، خود این قانون کار حقوق ما را رعایت نکرده است. اما دولت و کارفرمایان همین قانون را نیز به نفع خود تعدیل می کنند و آن را تماما به نفع کارفرمایان اصلاح کرده اند.
در اصلاحیه هیچ حق و حقوقی برای کارگران تأمین نشده است. مانند حق ایاب و ذهاب و بیمه تأمین اجتماعی و سنوات کار و...
اگر کارگری زیر ۳۰ روز به کار گمارده شود هرگونه حادثه در هنگام کار، حقی را برای او درنظر نمی گیرند.
بنابراین اصلاحیه قانون کار، فشارکار بیشتر و امنیت کار کمتری را برای کارگران بوجود آورده و سطح استانداردهای شرایط کار را نیز کاملا" کاهش داده و تضمین جان کارگر را نیز از بین می برد.
این یعنی رفتار غیر انسانی با کارگر. در عصر انقلابات تکنولوژی و عصر ارتباطات، چنین رفتاری با کارگران، مایه شرم و سرافکندگی برای انسانهاست.
تعرض دیگر به حقوق کارگران پایین نگه داشتن سطح دستمزدهاست. مطالبه مهم دیگر ازجمله افزایش دستمزدها می باشد. این امر نیاز به وارد شدن به جزئیات ندارد. هزینه مسکن کارگران درایران، تمامی دستمزد کارگران را به خود اختصاص می دهد و مبلغی برای کارگر، جهت تأمین معاش اندک، باقی نمی ماند. حداقل دستمزد ۲۷۵۰۰۰ تومان می شود. یک اعتراض اتحادیه کارفرمایان موجب می شود ده هزارتومان آن کسر شود. این حداقل دستمزد، تماما به مسکن کارگر اختصاص می یابد و دیگر هزینه ها بدون داشتن مبلغی کارگران را تحت بدترین شرایط قرار می دهد. این در یک کلام. یعنی خط مرگ. باتوجه به اینکه قراردادها هم موقت است فشار کار افزایش یافته، ساعت کار به اجبار کارفرما به بیش از ۸ ساعت بالا رفته، اضافه کاری بدون محاسبه حقوق،اجباری شده و در خیلی از کارها، مزایایی هم به کارگر تعلق نمی گیرد.
تحمیل چنین شرایط زندگی به کارگران، یک فاجعه انسانی است. این فاجعه انسانی، تمام پروسه و انجام آن با“ قانون“ پیش می رود.
سازمانهای مدافع حقوق بشر که در زیرمجموعه سازمان ملل هستند، گاهی شخص نظامی را پس از سالها به محاکمه می کشند که در فلان جنگ آن نظامی تعدادی را کشته است. ماهها و سالها محاکمه آن را جلو دوربین رسانه ها می برند، میلیاردها هزینه آن می کنند که سازمان ملل حقانیت و عدالتش را به رخ مردم دنیا بکشد اما به حقوق اولیه انسانهایی که بخش عمده عمر خود را برای رفاه و آسایش جامعه صرف می کنند کوچکترین اهمیتی داده نمی شود. آیا این جهان شایسته یک انقلاب نیست؟ آیا بساط این وضع موجود را نباید زیر و رو کرد؟
از تعرضات دیگر به حقوق کارگران عدم امنیت شغلی است که به مطالبه مهم کارگران تبدیل شده است. تأمین امنیت شغلی و پرداخت حقوق معوقه کارگران سرآمد همه حرکت های اعتراضی کارگران است.
از بیمه های تأمین اجتماعی نیز، تنها بیمه خدمات بهداشتی برای کارگران موجود است که آن هم با اصلاحیه قانون کار بخش مهمی از کارگران از آن محروم می شوند. اکنون این خدمات دفترچه بیمه که قابلیت آن تنها در مراکز درمانی و کلینک های تأمین اجتماعی قابل استفاده است.
عدم دقت لازم و کافی و عدم بهداشت، کمبود متخصصین، در دسترس نبودن این مراکز بطور یکسان در همه شهرها برای بیمه شدگان از مسائل مهم کارگران است. حذف آمار زیادی از داروهایی که تعرفه بیمه به آن تعلق نمی گیرد، هزینه مضاعفی برای بیمه شدگان را دربردارد.
کاهش خدمات درمانی، دراین سالها فوق العاده بوده درصورتی که سازمان بیمه تأمین اجتماعی که مختص کارگران است، از ثروتمندترین سازمانهای دولتی است. این سازمان به دولت وام های کلان می دهد.!!؟
کسر ۷ درصد حق بیمه از حدود ۱۲ میلیون بیمه شده، داشتن مراکز تولیدی و صنعتی و تجاری سازمان تأمین اجتماعی، فرآیند انباشت سرمایه در این سازمان بسیار قابل توجه است.
سازمان تأمین اجتماعی به یک بنگاه بزرگ اقتصادی تبدیل شده که به روشهای متنوع شریک درآمد و سود حاصل از کار کارگران است.
اعتراض کارگران بازنشسته در سال گذشته قابل چشمگیر بود که برای افزایش مستمری شان معترض بودند و در چند مورد آنها نیز جاده و خیابان را بستند.
زمان پرداخت بیمه بیکاری هم کم شده است. قبلا" در ازای پرداخت ۵ سال حق بیمه کارگران، یک سال حق دریافت بیمه بیکاری به آنها تعلق می گرفت و اکنون شرایط دریافت آن را بسیار سخت کردند و زمان آن را هم کاهش دادند.
درصورتی که بیمه بیکاری مکفی تا شاغل شدن مجدد کارگر باید اجرا شود. ضمنا در سال ۱۳۸۰ که قانون بازنشستگی پیش از موعد و سخت و زیان آور برای بار دوم تصویب شد سطح حداقل سابقه بازنشستگی را که ۱۰ سال بود آن را از سال ۸۰ پلکانی کردند یعنی سال ۸۱ حداقل سابقه به ۱۱ سال رسید و به همین ترتیب افزایش داده شد.
در سال گذشته وضعیت تشکل در میان کارگران، مانند دیگر شرایط کاری کارگران فوق العاده تحت فشار پلیس بوده، چنانکه سرنوشت سندیکای کارگران شرکت واحد بر کسی پوشیده نمانده، اخراج و دستگیر و تعقیب کارگران آن سندیکا را شاهد بودیم. وهم اکنون در حدود بیش از ۲ سال است که این وضعیت ادامه دارد. رئیس سندیکا و نایب رئیس آنها آقای اسالو و مددی هم اکنون در شرایط فوق العاده بدی در زندان به سر می برند. سندیکای شرکت نیشکرهفت تپه هم دچار چنین سرنوشتی شده است. از روز اعلام احیای این سندیکا، تعقیب و دستگیری و زندانی کردن ۵ نفر از اعضای سندیکا در یکسال اخیر بر کسی پوشیده نمانده، زندانی شدن ۳۷ روزه رئیس سندیکا: آقای نجاتی که اخیرا آزاد شده است. (۲۵/۱/۸۸)
برپایی تشکل های کارگری، در شرایطی که کارگر درحال اخراج شدن است و ماهها حقوق خود را دریافت نکرده و همچنین امنیت شغلی ندارد، در واقع بین کارگران، امری انتزاعی است. اما حقیقت غیر از این است. حقیقت این است که اگر کارگران تشکل های پرقدرت خود را داشتند و در شکل بهترش سراسری می شد تعرض به حقوق کارگران، قطعا" به این وسعت صورت نمی گرفت. دقیقا" به همین دلیل بود که کمیته پیگیری در ۵ سال پیش، برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری تشکیل شد.
دولت وکارفرمایان شرایط زندگی کارگران را به گونه ای کردند که تمام هم و غم کارگر، دریافت حقوق، تمدید قرارداد موقت، اخراج نشدن ودرگیری با مشکلات ملموس پیش رویش باشد، نتیجتافرصت و امکان پیگیری و اولویت مبارزه برای خواست تشکیل تشکل را از او گرفته است. این شرایط سی سال است که هر روز بر کارگران بیشتر از پیش تحمیل می شود.
اگر در دو جای مشخص کارگران پای احیای تشکل سندیکا رفته اند، برحسب دخالت از بیرون بوده است. یعنی فعالیت فعالین کارگری این مطالبه را جلوی روی کارگران قرار داده اند. چنانکه اگر به حرکت های اعتراضی کارگران در سی سال اخیر نگاه کنیم مطالبه ایجاد تشکل بندرت دیده می شود. این مطالبه با مطالبات دیگر کارگران متفاوت است. ایجاد تشکل اگر طرح شود از طرف تعداد کمی از کارگران است و آن بخش پیشروان و رهبران عملی کارگرانند.
رهبران عملی و پیشروان طبقه کارگر هم بیشتر تحت تأثیر فضای موجود اعتراضی قرارگرفته و درهمان جهت به کار پرداخته اند. مثلا" کارگرانی که بشدت عصبانی و معترض بدنبال حقوق معوقه خود به خیابان می روند، و یا جلو سازمانها می روند، فقط دریافت حقوق مسئله شان است، گرسنگی فرزندان، عدم پرداخت اجاره خانه آنها را تحت فشار قرارداده است. این معضل فرصت و درایت را از کارگر می گیرد و تنها به مسئله پیش رویش می اندیشد و آن هم خواست فوری اوست. دریافت حقوق، اخراج نشدن، افزایش دستمزدها، شرایط سخت کار، عدم امنیت شغلی، ترس از بیکاری، جو پلیسی و سرکوب دلایلی است که کارگر را از فکرکردن عمقی به مشکلاتش بازمی دارد. بنابراین مطالبه تشکیل تشکل به انتهای صف مطالبات کارگران رانده می شود.

۲ -- اقای نیافر در نگاهی عمومی، ویژگی ها و مشخصات اعتراضات واعتصابات ومقاومت کارگران در یک سال گذشته را چگونه تصویر می کنید.

ازویژگیها و مشخصات اعتراضات و اعتصابات و مقاومت کارگران در سال گذشته، می توان راهپیمایی کارگران در خیابانهای اصلی شهرها و بستن جاده ها، تجمع اعتراضی مقابل سازمانها، فرمانداری، استانداری ومجلس را نام برد.
البته این روشها از چند سال پیش معمول گردید که در سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است. مشخصه بارز این پروسه از تحصن در کارخانه ها شروع شد و منتهی به داخل شهرها و مقابل ارگان های دولتی ادامه یافت. در پی رشد اعتراضات کارگری آنها دریافتند که نه تنها سرمایه داران، بلکه دولت وحکومت است که باید پاسخگوی کارگران باشد.
این رویکرد سیاسی جنبش کارگری است که دراین چند سال اخیر به آن ارتقاء یافته است. (قابل توجه گرایش راست جنبش چپ که مطالبات جنبش کارگری را فقط صنفی قلمداد میکنند.)

۳ -- ازتاثیر گذارترین اعتراضات کارگران در سال گذشته چه ارزیابی ونتایجی ارائه می کنید

حرکت اعتراضی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه را می توان از بارزترین اعتراضات سال گذشته نام برد. آنها اعتراضات خود را به شهر شوش بردند، مجامع عمومی خود را در خیابانها ومیدانهای شهر شوش برگزار کردند و خانوادها و دیگر مردم شهر را در مبارزات خود شریک کردند. همچنین موفق به دریافت بخشی ازحقوق معوقه خود شدند و سندیکای خودرا تشکیل دادند.
یکی دیگر از حرکتهای موفق جنبش کارگری اعتراضات کارگران شرکت کیان تایر (لاستیک البرز) می باشد. تجمعات اعتراض آمیز آنها موجب شد تا به بخشی از حقوق معوقه خود دست یابند. همچنین مالکیت شرکت را از شخصی به سازمان تامین اجتماعی بازگردانند. مشخص ترین نکته در اعتراضات کارگران کیان تایر تشکیل شورای برگزیده از نمایندگان واقعی بود که در مجامع عمومی شان انتخاب شدند. در این کارخانه کارگران مجامع عمومی را دائما" برپا کردند و نشان دادند که شوراها، آن تشکل توده ای کارگران است که هنوز کارگران می توانند، نمایندگان واقعی را برمی گزینند و آن را به مثابه فرمانده اعتراضی خود می دانند. (این پاسخ به مراتب درستی بود، به افرادی که می گفتند، کارگران گزینه سندیکا را بهترین تشکل خود می دانند و تاریخ مصرف نمایندگان و شوراهای واقعی را تمام شده می دانستند).

* آیت نیافر عضو کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری ایران

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد