logo





پژوهش یا تحقیق

دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۵ مه ۲۰۱۴

امید هما ئی

مقالهٔ کهنه اندیشی و گذشته گرائی "روشنفکران" ایرانی از آقای ف. آزاد به تاریخ جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۲ مه ۲۰۱۴ روی سایت عصرنو متشر شده است. با خواندن مقاله این انگیزه در من ایجاد شد که دو واژهٔ تحقیق و پژوهش را با یکدیگر مقایسه کنم و از این بابت از نویسنده سپاسگزارم. در مقاله آمده است :
"اینکه دو، سه نفر خوش خوشانشان بشود که بجای "تحقیق"، "پژوهش" بنویسند، جز ضرر زدن به تحلیل منطقی به زبان فارسی، که طالب ارتباط میان اصطلاحات زبان در فکر است، نتیجه ای نداشته است. از آنجائیکه زبان عربی صاحب صرف و زبان فارسی فاقد آنست، کلمه ای چون "تحقیق" عربی مضمون در جوّی است که در آن مفاهیمی چون "حقیقت"، "حق"، "حقانیت" و "محقق" در ارتباط "ارگانیک" با هم آمده و تداعی می شوند."
در مقاله همچنین به برچسبهائی بر میخوریم از قبیل :
فاشیست .... نژادپرست
یا عباراتی چون :
"از جانب دیگر آرامش دوستدار اگر چنین بی شرمانه ...."
یا
"آرامش دوستدار که نه از علم و نه از فلسفه اسلامی سررشته دارد،"
عباراتی که به نظر من در یگ گفتگوی سازنده جائی ندارند.
بگذریم.
تحقیق اسم مصدر از ریشهٔ حق است. پس یعنی : حق کردن.
برای بهتر فهمیدن باید گفت : به حق کردن. امّا به حق کردن یا بر حق کردن با چه استدلالی ؟ بر چه اساس و بنیانی ؟
وقتی معنی تحقیق را در فرهنگ عربی-فرانسه نگاه میکنید می بینید که این لغت معانی فراوان دارد. چیزی که احتمال ابهام و بدفهمی را بالا میبرد :



امّا پژوهش تا آنجا که میتوان در فرهنگ فارسی- انگلیسی زیر دید معانی محدودی دارد که از ابهام جلو میگیرد :



پژوهش اسم است از فعل پژوهیدن یا پی جوئیدن. فقط جستجوست. حق یا ناحق . بی پیشداوری و بدون محدود کردن میدان جستجو به حق.
باز گردیم به واژهُ تحقیق و معنای آن را محدود کنیم به جستجوی حقیقت.
حقیقت چیست ؟ حقیقت انطباق گفتار و پندار با واقعیّت است. چه واقعیّتی ؟ واقعیّت فیزیکی. البته کانت از واقعیّت در فکر (مثلٱ در ریاضی )هم صحبت میکند که در آنصورت حقیقتِ (ریاضی) انطباق فکر است با خود آن یعنی عدم تناقض در فکر.
از دیدگاه پدیدار شناسی ( از افلاظون تا ادموند هوسرل ) دست یابی به واقعیّت مشکل وشاید غیر ممکن است. چرا که ما محدود به دریافتهای خود هستیم. آنچه که در فلسفه بدان محسوسات نام میدهیم.
واقعیّت سیبی که در دست ماست چیست ؟ نمیدانیم. چه از آن دریافت و حس میکنیم ؟ رنگ. رنگهای سرخ ، زرد ، بنفش یا سبز. طعم. طعمی شیرین یا ترش. خوشمزه یا دیگر مزه. وزنی از آن را آنگاه که در دستش داریم حس میکنیم. ولی واقعیّت سیب بر ما پوشیده است.
پس اگر واقعّیت دست نایافتنی است چگونه میتوان دانست که گفتار یا اندیشهُ ما بر واقعیّت انطباق دارد یا نه ؟ از این دیدگاه (پدیدار شناسی) دست یابی به حق و حقیقت ناممکن است. ما نمیتوانیم امری را بر حق (تحقیق) کنیم امّا میتوانیم جستجو کنیم. پژوهش کنیم. پی بجوئیم. زندگی کنیم چرا که زندگی پژوهشی است بی پایان.
یک نکتهُ کوچک برای شاعران و ترانه سازان :
واژهُ تحقیق را ادا کنید. پایان آن به قاف ختم میشود و هنگام تلفّظ آن به سقف دهان و در انتهای آن فشار می آورید. کمی سخت است.
واژهُ پژوهش را ادا کنید. لبها و قسمت پیشین دهان به کار گرفته میشوند و در انتهای تلفّظ ، هوا به آرامی از دهان خارج میشود تا آهنگ شین به گوش رسد. مثل تنفسّی راحت بخش.
وامّا تناقض راسل را که در مقالهُ آقای آزاد آمده است دوباره و بطور کامل بیان کنیم :
مجموعهُ مجموعه هائی که عضو خود نیستند اگر عضو خود باشد عضو خود نیست و اگر عضو خود نباشد عضو خود است.

نویسنده از دریافت نظرات شما خرسند خواهد شد.
homaeeomid@yahoo.fr

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد